بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین افکار ناکارآمد با سلامت روانی معلمان مقطع متوسطه شهرستان بهبهان در سال 1394 بود. نمونه آماری شامل 150 نفر از معلمان مقطع متوسطه شهرستان بهبهان بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع همبستگی میباشد. ابزار پژوهش پرسشنامه نگرشهای ناکارآمدی وایزمن و بک - 1978 - و پرسشنامه سلامت روانی SCL-25 بود. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد بین افکار ناکارآمد در زمینههای کمال طلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری-ارزشیابی عملکرد با سلامت روانی رابطه معنی داری یافت نشد
مقدمه
افراد، در صورتی میتوانند از آشفتگیهای عاطفی دوری کنند که زندگی خود را بر پایه گرایشهای فطری به منطقی و تجربی بودن بنا نهند. اگر انسان عقل را راهنمای زندگی قرار دهد رابطهاش با خویش و دیگران بسیار ثمر بخش خواهد بودمطمئناً،؛ عقل خداگونه نیست و گاهی محدودیتهایی دارد، ولی برای این که اختلالهای عاطفی را به حداقل برسانیم، هیچ مبنایی برای پردازش رویدادهای فردی و میان فردی زندگیمان بهتر از منطقی بودن نیست. ما به عنوان انسآن های منطقی، می دانیم که دنیا همیشه عادلانه نیست، و رویدادهای ناگوار، کم و بیش در زندگی اتفاق میافتد پس گاهی عواطف موجهی مانند تأسف، پشیمانی، ناخوشایند بودن، و رنجش را تجربه میکنیم.
از لحاظ منطقی می دانیم که انسان کاملی نیستیم و همیشه ناکامیها و نقطه ضعفهاییداریم، اما صرفاً به این دلیل که کامل نیستیم نمیتوانیم بپذیریم کسی با ما به صورت آدم بی ارزشی برخورد خواهد کند. با آنکه قبول داریم منافع شخصی خود را در درجه اول اهمیت قرار میدهیم تصمیم میگیریم شرایط اجتماعی ناخوشایند را در راستای منطقی تر تغییر بدهیم، زیرا می دانیم در دراز مدت به نفع ماست که در دنیای منطقی تری زندگی کنیم.
در زندگی روزمره یکسری افکار به صورت ناخودآگاه، در ذهن انسان بروز میکند که نهتنها مفید نیستند بلکه؛ کارآیی فرد را در برخی از برخوردها و ارتباطات اجتماعی ضعیف میکنند و در روان شناسی شناختی، افکار ناکارآمد تعبیر میشوند؛ فرد میتواند حدود ده خطای شناختی داشته باشد، این خطاها موجب اضطراب و در نهایت بههمریختگی روحی، روانی خود فرد میشود این در حالی است که تنها محیط پیرامون، انسان را تحت تأثیر قرار نمیدهد بلکه؛ بیش از آن تفکرات و شناخت خود انسان است که کلیه درونیات فرد را مختل میکند - بک، . - 1976
تاریخچه مطالعه افکار ناکارآمد
از دیدگاه الیس - 1962 - انسآن ها، گرایش نیرومندی برای کژفکری دارند. از این نظر، عقاید نامعقول و نگرشهای ناکارآمد، به بنیآن های آشفته کنندهی رفتار تبدیل میشوند. این فلسفه، از یک طرف اندیشه ای الزام آور است که در نوع خود قدرتمند، خشک و جزمی است و از طرف دیگر، به استنباطهای فاجعه آمیز منجر میشوند - یاسایی، . - 1389 الیس - 1962 - این فرایند را در یک چرخه ی معیوب توضیح داده است؛ از نظر او افراد، خود را به خاطر این که از لحاظ هیجانی ناراحت هستند سرزنش میکنند، سپس خود را به خاطر سرزنش کردن پیوستهی خود ملامت نموده و از این که درصدد روان درمانی برآمدهاندمجدداً سرزنش کرده و سپس نتیجه میگیرند که به طرز ناامید کننده ای مشکل دارند و کاری نمیتوان برای آن ها انجام داد.
بک - 1976 - هر چند با مفاهیمی متفاوت از الیس، اما نقش نگرشهای ناکارآمد و شناختهای ناسازگارانه را در ایجاد رفتارهای ناسازگارانه مورد تاکید قرار داده است. از نظر بک - 1976 - ابتدا، مراجعان باید از آنچه که به آن فکر میکنند آگاه شوند، در گام دوم، باید افکار غلط خود را شناسایی کنند و در ادامه با جایگزین کردن قضاوتهای درست به جای قضاوتهای نادرست و دریافت بازخورد لازم که بیانگر درست بودن تغییرات آن هاست ، دورهی درمان را به سرانجام برسانند.
بک - 1996 - نقش باورها، نگرشها و فرایندهای ذهنی دیگر در بسیاری از اختلالات و مشکلات رفتاری نشان داده شده و معلوم شده است که باورهای غیرمنطقی میتوانند، رنجهای افراد را تشدید کنند. مفهوم افکار ناکارآمد - DA - اولین بار توسط بک - - 1976 در توصیف بیماران افسرده و به عنوان مفهوم اصلی مرکزی ایجاد و پایایی اختلال افسردگی مطرح شد، به عقیده وی، افکار ناکارآمد در واقع جزئی از باورها واسطهای ناکارآمد میباشند که در کنار افکار خودکار، در نظام شناختی فرد بر رفتار او تأثیر میگذارد. بک - 1996 - بیان میدارد، نگرشهای ناکارآمد که بنیادهای آشفته کنندهی افراد را تشکیل میدهند، دو ویژگی دارند: اولاً آن ها در درون خود توقعات خشک، جزیی و قدرتمندی دارند کهمعمولاً در قالب کلماتی چون باید،حتماً، الزاماً ضرورتاً بیان میشوند؛ ثانیاً موجب تفسیرهای ذهنی بسیار نامعقول و تعمیم مفرط و فاجعه آمیز میشوند. اساسی دارند.
اصطلاح کارآمد و ناکارآمد
اصطلاح کارآمد در نظریهی مشاوره عقلانی-هیجانی-رفتاری به افکاری اشاره دارد که:
-1 انعطاف پذیر1هستند.
-2 منطبق با واقعیت میباشند.
-3 منطقی 3 هستند
-4 موجب ارتقاء سلامت روانی شخص شده، او را در رسیدن به اهدافش یاری میکنند. در مقابل اصطلاح ناکارآمد در این نظریه به افکاری اشاره دارد که -1 انعطاف ناپذیر4هستند -2 مخالف با واقعیت میباشند
5 -3 غیرمنطقی هستند
6 مخل سلامت روانی بوده و مانع رسیدن فرد به اهدافش میباشند - درایدن7 و پانکورا8، 2000؛ ترجمه رضایی و همکاران، - 1380
افکار ناکارآمد و آشفتگیهای روانی
انسان از دیر باز به مطالعه و بررسی روح وروان خویش علاقه مند بوده است. این کنجکاوی خصوصاً هنگام آشفتگیهای روحی افزایش مییافته و در واقع همین اشتیاق به مسائل روانی بوده که منجر به پیدایش و شکل گیری دانش روان شناسی گردیده و تقریباً با همهی جنبههای زندگی انسان ارتباط پیدا کرده است - معتمدین، . - 1386 الیس - 1962 - بیان میدارد که انسان فقط انسان است، نه فرشته و نه شیطان و محدودیتهای جسمی و روانی ممکن است تا حدودی بر او غلبه کند، در واقع، انسان موجودی » عقلانی و منطقی« و در عین حال »غیرمنطقی و غیرعقلانی« است. تفکر غیر عقلانی انسان از یادگیریهای غیر منطقی اولیهاش ریشه میگیرد. زیرا از لحاظ بیولوژیکی، آمادگی پذیرش آن را دارد و این طرز تفکر یا باور غیر منطقی است. بنابراین خصوصیات افکار ناکارآمد به شرح زیر است:
1 افکار ناکارآمد با واقعیت هماهنگی ندارد و مبتنی بر ظن و گمان است.
2 افکار ناکارآمد با شواهد عینی تأیید نمیشود و فرد در صدد آزمایش آن نیست.
3 افکار ناکارآمد با به شکل اطلاعات و یا به صورت تصمیم گیری و نتیجه نادرست است.
4 افکار ناکارآمد با »اجبار« و »الزام«، همراه است که در این صورت خشک و انعطاف ناپذیر به نظر میرسد. اما افکار کارآمد دارای ویژگیهای دیگری به این شرح است:
1 افکار کارآمد با واقعیت هماهنگی دارد.
2 افکار کارآمد به وسیلهی شواهد عینی و بیرونی تأیید میشود.
3 افکار کارآمد به صورت شرطی یا نسبی است و قطعیت و مطلق گرایی در آن وجود ندارد.
4 افکار کارآمد ممکن است با عبارت »بهتر است.....« یا »مناسبتر است.....« و یا »خوب است که.....« شروع شود - الیس، 1989؛ ترجمه فیروزبخت، . - 1383 هنگامی که حادثه یا رویدادی برای ما رخ میدهد و احساس اضطراب و پریشانی میکنیم بهتر است کمی مکث کنیم و بکوشیم افکار و باورهایمان را در خصوص آن حادثه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و هر فکر یا باوری را که در آن اجبار وجود دارد شناسایی کرده و بکوشیم تا به جای آن، فکر یا باورمنطقی قرار دهیم - الیس، . - 1962
نظریات مربوط به افکار ناکارآمد دیدگاه عقلانی- هیجانی رفتار الیس
الیس 1979 - ؛ به نقل از بشارت، - 2009 یک نوع خاص از درمان شناختی به نام درمان عقلانی-عاطفی - REBT - 9 ابداع کرده است؛ REBT برای مقدمه و پیش فرض استوار است که مردم، هوشیارانه، تصمیم میگیرند که چگونه فکر و احساس کنند در این دیدگاه مردم مشکلات عاطفی احساسی خود را از طریق تفکر غیر منطقی با آنچه که الیس آن را باورهای غیر عقلانی مینامند به وجود میآورند. الیس میگوید که بدون در نظر گرفتن وراثت و ترتیب افراد میتوانند به صورت هوشیارانه تصمیم به تغییر روش تفکر خود بگیرند به طوری که بتوانند مشکلات خود را بجای »نزاع« با باورهای »عملی تر« و فکر کردن، حل کنند.
به عقیدهی الیس 1973 - ؛ به نقل از درایدن و پانکورا، 2000؛ ترجمه رضایی و همکاران، - 1380 اختلال هیجانی و به خصوص آنچه امروزه روان آزردگی نامیده میشود، خاستگاههای متعدد شناختی، هیجانی و رفتاری دارد که نه تنها از شناخت و تفکر ناشی میشود بلکه به طور عمده تحت تأثیر آن است؛ وی معتقد است انسان اساساً آسیب پذیر متولد میشود و به مرور زمان در محیط اجتماعی شکل میگیرد و انسآن ها به ندرت دارای تفکرات، احساسها و رفتارهای خالص هستند که حاصل تعامل بین جنبههای مختلف عوامل شناختی و خصوصاً اعتقادات نامعقول انسآن ها در ایجاد اختلالات روانی تأکید دارد.
او اعتقاد دارد که انسآن غالباًها با بایدها و حتماً هایی مواجه هستند که آن ها را از تعامل با دیگران زیر سؤال میبرند. وی معتقد است که انسآن هامعمولاً میخواهند از تنهایی خویش، روابط اجتماعی خویش، روابط جنسی خویش با دیگران یا از کار کردن و تفریحات خویش لذت ببرند ولی عقاید معیوب آن ها اجازه نمیدهند به هدفشان برسند. اعتقادات غلط باعث نگاه غلط میشوند وقتی انسآن ها معتقدند باید همانی اتفاق بیفتد که آن ها میخواهند، اختلال هیجانی ایجاد میشود.
این اختلال خصوصاً وقتی پیش میآید که تحمل ناکامی شخص کم است. عقاید نامعقول از دیدگاه الیس سه دستهاند: توقع از خود، توقع از دیگران، توقع از دنیا و زندگی، که الیس برای اشاره به تمام اظهاراتی که در آن ها »باید« به کار میرود از اصطلاح »باید اندیشی« استفاده میکند که در زیر به برخی از اعتقادات نامعقول اشاره میکند:1 - اعتقاد نامعقول در مورد کفایت و موفقیت -2 اعتقاد نامعقول در مورد عشق و تأیید -3 اعتقاد نامعقول در مورد مظلوم واقع شدن -4 اعتقاد نامعقول در مورد آرامش و امنیت. به نظر الیس هر چه این عقاید فراوان تر باشند، انسان در برابر اختلال روانی آسیب پذیرتر میشود. این را هم به خاطر داشته باشید که؛ انسآن هایی که احساس بد بودن یا بی ارزشی میکنند کسانی هستند که برای نظرات و ارزشهای دیگرن خیلی خیلی اهمیت قائلاند.
دیدگاه شناختی بک: افکار ناکارآمد، یکی از مفاهیم اصلی شناخت درمانی بک است. از دیدگاه بک - 1976 - این افکار خود انگیختهاند و بی هیچ تلاش یا انتخابی روی میدهند، افکار ناکارآمد در اختلالات روانی، تحریف شده، افراطی و به نحوی نادرستاند. بک - 1996 - بیان میدارد، طرحواره های شناختی متشکل از طرز فکر افراد درمورد نیازها وعقاید و مفروضاتشان درباره مردم، رویدادها ومحیط است و به طور کلی دو نوع طرحواره شناختی وجود دارد: مثبت - سازگارانه - و منفی - ناسازگارانه - . طرحواره ای که دریک وضعیت سازگارانه است در وضعیت دیگر میتواند ناسازگارانه باشد. بک - 1976 - معتقد است زیربنای افکار ناکارآمد، طرحواره های شناختی منفی میباشند که منجر به تحریف شناختی و آشفتگی روانی فرد میشوند.
بک و امری1989 - 10؛ به نقل از معتمدی، - 1386 درتشریح طرحواره ها اشاره میکنند که طرحواره ها محصول تجارب و تعاملات اوایل زندگی هستند. وقتی فرد طرحواره ای منفی ارائه میدهد درمانگر ممکن است متوجه یک جابجایی شناختی شود. درهر اختلال روانی، تحریفهای شناختی خاصی وجود دارد. مبنای علایم جابجایی برای درمانگر نیز تجلیهای هیجان یا استرس در چهره و بدن هستند. معمولاً عقاید یا طرحواره های مهم اشخاص، درمعرض تحریف شناختی قرار میگیرند.چون طرحواره ها غالباً از دوران کودگی شروع میشوند، فرایندهای فکری نگهدارنده آن هامعمولاً معرف خطاهای استدلالی اولیه فردند. تحریفهای شناختی وقتی نمایان میشوند که پردازش اطلاعات نادرست یا ناموثر باشد - بک، . - 1976
بک - 1996 - در مطالعاتش در زمینه افسردگی به چند تحریف شناختی مهم که در افراد دارای افکار ناکارآمد - بخصوص افراد افسرده - اشاره میکند، که عبارتند از: کمال طلبی - کمال گرایی - بر اساس تفکر ناکارآمد کمال طلبی11، فرد فکر میکند که برای هر مشکلی همیشه یک راه حل کامل وجود دارد. بنابراین اگر به آن راه حل اجتماعی دست نیابد آن را فاجعه ای وحشتناک تلقی خواهد کرد. این عقیده غیر عقلانی است، به این دلیل که اولاً: هیچگاه چنین راه حل کاملی وجود ندارد.
ثانیاً: نتایجی که فرد را از قصور در پیدا کردن چنین راه حلی تصور میکند غیر واقعی است و تأکید بر پیدا کردن چنین راه حلهای ناقص تری منجر خواهد شد. فرد عقلانی میکوشد تا حتی الامکان راه حلهای متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آن ها بهترین و عملیترین را انتخاب کند. اعتقاد به کمال مطلق، در زندگی روزمره بر خلاف واقعیت است، زیرا در دنیای مادی چیزی به نام قطعیت، کمال یا حقیقت محض وجود ندارد - شفیع آبادی و ناصری، . - 1386 نیاز به تأیید دیگران در ارتباطات انسانی، شاید یکی از رضایتبخشترین پاسخهایی که ما از طرف مقابل خود دریافت میکنیم »تأیید« باشد.
تأیید دیگران برای هر فرد در روابط اجتماعی از ارزش بالایی برخوردار است. در تمام سطوح جامعه بشری، انسآن ها یکدیگر را با توجه به تواناییها و ظرفیتهای شخصی خود، مورد تأیید قرار میدهند و انسان به گونهای مطرح میشود که تأیید یا عدم تأیید دیگران را با خود به همراه میآورد - یاسایی، . - 1389 گاهی افراد برای کسب تأیید دیگران ارزش خود را پایین میآورند. برخی مردم آنقدر به نظر دیگران اهمیت میدهند و آنقدر از احتمال این که دیگران - خویشاوندان، دوستان، همکاران و ... - آن ها را دوست نداشته باشند، میترسند که تقریباً منفعل و بیاثر میشوند و نمیتوانند درباره خود و برای خود تصمیم بگیرند و سرنوشتشان را به دست دیگران میسپارند.
بیان میدارد اگر تأیید در زندگی به صورت یک نیاز درآمده باشد، یک تفکر ناکارآمد است، زیرا زمانی که فرد فقط جویای تأیید دیگران باشید، از دستیابی به آن فقط خوشحال میشود، ولی اگر به آن احتیاج داشته باشد در صورت به دست نیاوردنش، دچار آشفتگی هیجانی میگردد و تاییدطلبی تنها بر یک فرضیه استوار است، این که: »به خود اعتماد نکن، ابتدا نظر دیگران را جستجو کن.« گاهی جامعه، رفتارهای تاییدخواهانه را به عنوان یک معیار ارج مینهد و آن را تقویت میکند و تفکر مستقل مرسوم نیست، در چنین فرهنگی، تاییدخواهی عامل مؤثر و مهمی در زندگی شما میشود و فرد باور میکند که قدر و قیمتش، به دست دیگران است و اگر آن ها از تأیید فرد خودداری کنند، احساس بی ارزشی میکند. به این ترتیب، هر چه بیشتر احتیاج به تحسین دیگران داشته باشید، بیشتر آلت دست آن ها خواهید بود.