بخشی از مقاله
خلاصه
هدف اهمیت آموزش و پرورش بر هیچ کس پوشیده نیست. علم جدیدی چون مدیریت و تأثیر گذاری آن در بازده آموزش و پرورش پژوهشگر را به سوی پژوهش درباره آن رهنمون کرد. موضوع پژوهش بررسی رابطه بین سبکهای مدیریت (رهبری) مدیران مقطع متوسطه و رضایت شغلی معلمان مقطع متوسطه شهرستان اندیمشک میباشد درسال تحصیلی .1392-93 در این پژوهش تأثیر گذاری دو سبک مدیریتی یعنی سبک وظیفه مداری و سبک رابطه مداری به صورت ترکیبی و مجزا با رضایت شغلی بررسی شد. برای سنجش سبکهای وظیفه مداری و رابطه مداری از پرسشنامه معتبر توصیف رفتار رهبر (مدیر) LBDQ و برای سنجش میزان رضایت شغلی معلمان از پرسشنامه معتبر مینه سوتا استفاده شده است. متغیرهای مستقل (سبک مدیریت) و وابسته (رضایت شغلی) هیچکدام دست کاری نشده و انتخاب معلمان کاملا تصادفی بوده است. در این پژوهش از تمامی مدارس متوسطه دختر و پسر شهرستان اندیمشک که 20 عدد بودند نمونه گیری شد، 20 مدیر از هر مدرسه و 10 معلم به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و از نمره رضایت شغلی هر مدرسه میانگین گرفته شد و در نهایت با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی چنین نتایجی به دست آمد. با ضریب همبستگی پیرسون با معناداری = 0/05 مشخص شد بین میزان وظیفه مداری مدیران و رضایت شغلی معلمان رابطه معناداری وجد ندارد. با آزمون T مستقل در سطح معناداری = 0/05 اثبات شد میزان وظیفه مداری مدیران بیش از رابطه مداری آنهاست. همچنین مدیران زن وظیفه مدارتر از مدیران مرد بودند، اما در میزان رضایت شغلی معلمان مرد و زن مدارس متوسطه تفاوت محسوسی مشاهده نشد.
کلمات کلیدی: سبک مدیریت، رضایت شغلی، مدیران آموزشی، مدیریت
.1 مقدمه
امروزه اهمیت نظام آموزش متوسطه برای پیشبرد اهداف توسعه کشور نزد سیاستمداران به اثبات رسیده است . با این وجود ، آموزش
وپرورش متوسطه ایران در ارایه ی خدمات آموزشی از جنبه های کمی و کیفی با دشواری هایی رو به روست . نتایج تحقیقات نشان داده
است که مهمترین این دشواری ها عبارتند از : وجود بوروکراسی حاکم بر مدرسه ] [1 ، ناکارآمدی دبیران [2 ] ، پایین بودن میزان انگیزش
دبیران درتدریس [3 ] و نبود برنامه ریزی صحیح درارایه ی دروس در طول ترم ] . [4 با توجه به این مشکلات ، وجود مدیران اثربخش در
سیستم آموزش متوسطه ایران مورد تردید است . پرسشی که در اینجا مطرح است این است که وجه تمایز مدیران آموزشی اثر بخش با
غیر اثربخش کدام است ؟ آدیمی ـ
(2009) F0 مدیریت آموزشی را از مدیریت آموزشی اثر بخش را متمایز می سازد . مدیریت آموزشی به
کاربرد منابع انسانی و مالی مدرسه برای تحقق اهداف آموزشی گفته می شود .در حالیکه مدیریت آموزشی اثربخش عبارت از استفاده ـ
موثر و بهینه از منابع انسانی و مادی مدرسه و جامعه به منظور پیشبرد اهداف آموزشی است ] .[5 از دیدگاه هرسی و بلانچارد
(1985) F1
مدیریت موفق و موثر مدیریتی است که به کسب هدف های سازمانی یا چیزی بیش از آن می انجامد ] ـ
.[6 لاثنس (1988) F2مدیریت
اثربخش را از موفق متمایز می نماید. او معتقد است که شاخص مدیران موفق در سازمان سوددهی است . در حالیکه اثربخشی مدیران با
میزان رضایت کارکنان و تعهد انان به سازمان تعیین می شود .از دیدگاه او مدیران اثربخش باید دارای مهارتهای حرفه ای باشند ] .[7 از
ـ .1 مهارتهای ارتباطات (مهارت گوش دادن) .2مهارت مدیریت زمان و
دیدگاه ویتیین (2002) F3 مهم ترین مهارتهای مدیریتی عبارت اند از:
1 Adeyemi 2 Hersi and Blanchard
3. Luthans 4 Vitien
مدیریت استرس .3 مهارت اتخاذ تصمیمات مدیریتی فردی .4 مهارت تشخیص مشکل، تعریف آن و حل مشکلات .5 مهارت تاثیرگذاری
و نفوذ بر دیگران .6 داشتن مهارت در واگذاری اختیارات به دیگران .7 مهارت در ارائه بینش براساس اهداف سازمان .8خودآگاهی .9
مهارت در فراهم نمودن کارگروهی و حمایت آن .10 مهارت حل تعارض در سازمان ] ـ
.[8 اما لاتیف (2002) F4 معتقد است که مهارتهای
مدیریتی بر اساس رویکردها و نظریه ها متفاوت و بسیار گوناگون میباشند. اما آنچه مهم است تاکید بر مهارتهای مدیریتی اثربخش است به
این معنا که کدامیک از مهارتها در سازمان اثربخش و مفید میباشد به طور مثال داشتن هوش بالا برای مدیران به معنای داشتن دانش بالا
نمی باشد بلکه به معنای این است که مدیر چگونه در شرایط بحران فعالیت می نماید از دیدگاه لاتیف باید برای هر سازمان آن مهارت و ـ و
صلاحیت هایی را که ملزم بر اثربخشی آن سازمان است را توسعه و آموزش داد ] .[9 یافته های تحقیقات انجام شده توسط هوج برگ
F5
همکاران( (2010 همسو و هماهنگ با نظریه لاتیف است ] . [10 نتایج تحقیقات انجام شده در موسسات آموزشی ایران نیز بیان کننده این
موضوع است که بین نوع مهارتهای مدیران و اثربخشی مدیررابطه وجود دارد ] 11، 12، .[13 لاثنس ( (1988مهمترین مهارت مدیریت
اثربخش را مهارتهای انسانی و رهبری می داند . نتایج تحقیقات نیز حاکی از این مطلب است که مهارتهای رهبری یکی از ویژگیهای مدیران اثربخش است 10]، .[14
در مورد مفهوم رهبری، تفاوت آرا و نظریه ها بسیار است . گروهی رهبری را بخشی از وظایف مدیرمحسوب می کنند. در حالی که گروهی دیگر دامنه مفهوم »رهبری« را وسیعتر از »مدیریت« می دانند. رهبری یعنی نفوذ در دیگران برای نیل به هدف، حال اگر این نفوذ برای نیل به اهداف سازمانی باشد، آن را مدیریت می نامند. زیرا برای مدیر، اهداف سازمانی اولویت دارد، در حالی که رهبر ممکن است هدفهای متنوع و متعددی داشته باشد .[6 ] بنابراین مدیریت و رهبری مترادف با »نفوذ« است و یکی از مسیرهای اعمال نفوذ استفاده از »قدرت« است، مدیر باید از انواع منابع قدرت بهره مند باشد تا بتواند همکاری دیگران را جلب کند. منابع قدرت به دو دسته عمده تقسیم می شود: منابعی که از منصب و مقام مدیر ناشی می شود و منابعی که از توان مشخص مدیر نشأت می گیرد . بنابراین قدرت مقام اشاره به این دارد که تا چه اندازه مقام رهبر باعث می شود که دیگران از دستورات پیروی کنند . در سازمانها، قدرت ناشی از مقام رسمی است و قدرت مقام تا اندازه ی زیادی بوسیله ی توانایی رهبر دراعطای پاداش و اعمال مجازات اعضای گروه تعیین
می گردد. قدرت در رابطه با مقام می تواند کار رهبر را ساده کند اما اثربخشی را تضمین نمی کند. فیدلر ـ ( 1965 ) سه بعد موقعیت که مطلوبیت
F6
موقعیت را تعیین می کند به این ترتیب شناسایی می کند: روابط رهبر-اعضا، ساختار وظایف و قدرت مقام رهبر.روابط رهبر-اعضا مهمترین بعد موقعیت است و اشاره دارد به اینکه رهبر تا چه حد بوسیله اعضای گروه قبول و حمایت می شود . در این خصوص فیدلر دو سبک اساسی رهبری را پیشنهاد میدهد وظیفه مدار و روابط مدار. رفتار وظیفه مدار – اشاره می کند به حد و اندازه ای که احتمال یک رهبر نقش های اعضای یک گروه (زیردستان) خود را سازمان دهد و تعریف کند؛ توضیح دهد که هر یک چه فعالیت های را قرار است انجام دهند و چه وقت، کجا و چگونه قرار است وظایف عملی شوند. رفتار رابطه مدار- اشاره می کند به حد و اندازه ای که احتمال دارد یک رهبر بوسیله گشودن مجاری ارتباط، تفویض مسئولیت و دادن فرصت به زیردستان برای استفاده از توانایی های بالقوه شان ،میان خود و اعضای گروه (زیردستان) خود روابط شخصی برقرار سازد. این رفتار بوسیله حمایت
اجتماعی- عاطفی، دوستی و اعتماد متقابل مشخص می شود .[15]
در تایید مطالب بالا ، شریف، جعفری، حجتی ( (1385 به بررسی رابطه اثربخشی مدیران با عامل های سه گانه موقعیت در الگوی رهبری
فیدلر پرداخت .[16 ] نتایج این پژوهش نشان داد که قدرت مقام، ساختار وظیفه و روابط رهبر عضو همبستگی معناداری با اثربخشی مدیران دارد.نتایج پژوهش ترابیان ( (1385 نیز حاکی از آن است که از دیدگاه دبیران اگر مدیران از منابع قدرت مناسب استفاده کنند از سوی دبیران با پذیرش بیشتری روبرو خواهند شد .[17] بر این اساس فرضیه های پژوهش به این شکل مطرح می شوند:
فرضیه های پژوهش
بین سبک مدیریت وظیفه مداری مدیران مقطع متوسطه و رضایت شغلی معلمان رابطه وجود دارد.
بین سبک مدیریت رابطه مداری مدیران مقطع متوسطه و رضایت شغلی معلمان رابطه وجود دارد.
میزان وظیفه مداری مدیران متوسطه از میزان رابطه مداری مدیران متوسطه بیشتر است.
مدیران زن وظیفه مدارتر از مدیران مرد هستند.
میزان رضایت شغلی معلمان مرد با میزان رضایت شغلی معلمان زن تفاوت دارد.
1. Latip 2 . Hooijberg 3. Fidler