بخشی از مقاله

چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدیریت دانش بر کسب مزیت رقابتی واقع در شهرک صنعتی شهر سمنان میباشد. بدین منظور با توجه به محدود بودن جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران، حجم جامعه آماری استخراج و تعداد 134 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. پایایی و روایی ابزار تحقیق بهوسیله آلفای کرونباخ و روایی همگرا و روایی واگرا مورد سنجش قرار گرفت. جهت بررسی فرضیات تحقیق نیز از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. در سطح اطمینان - p<0.005 - 0/05 نتایج نشان داد که مدیریت دانش بر هوش تجاری و هوش تجاری بر کسب مزیت رقابتی تاثیر مستقیم، مثبت و معنادار دارد. براساس نتایج پژوهش راهکارهایی برای ارتقا و بهبود بیشتر ابعاد مدیریت دانش مشتری در سازمان ارائه شد تا با افزایش هر چه بیشتر ابعاد به فرآیند توسعه بازار در شرکتها دست یافت.
کلمات کلیدی: مدیرت دانش، هوش تجاری، مزیت رقابتی، .WarpPLS

مقدمه

دانش، به یکی از مهمترین منابع راهبردی سازمانها تبدیل شده، از آن هنگام تولید دانش برای کسب مزیت رقابتی و موفقیت سازمان ها ضروری شده است و امروزه، اصلی ترین مزیت رقابتی برای سازمان ها توان آنها در مدیریت دانش محسوب می شود. عمده ترین سرمایه سازمان های تولیدی و خدماتی عصر حاضر ، دانشی است که به آن دسترسی دارند. سازمان هایی می توانند پیشرو و پیشتاز باشند که قادرند بیشترین، معتبرترین و به روز ترین دانش بشری را در حوزه کسب و کارشان در اختیار گیرند و از آن استفاده بهینه کنند و با تصرف دانش، خرد و تجربیات با ارزش افزوده کارکنان و نیز پیاده سازی، بازیابی، حفظ و نگهداری دانش به منزله ی دارایی های ناملموس سازمان استفاده کنند - انصاری و همکاران1، . - 2012

در واقع ،" مدیریت دانش" ، مقوله ای مهم تر از خود دانش محسوب می شود و سازمان ها درصدد آن هستند که نحوه ی چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته فردی و سازمانی را به دانش و مهارت های فردی و گروهی را تبیین کنند - گاراولی و همکاران2، . - 2004 به طورکلی، مدیریت دانش به مدیریت کردن دانش فردی و سازمانی موجود در سازمان برای کسب مزیت رقابتی می پردازد و دانش بدین دلیل منبع مزیت رقابتی به شمار می رود که دارایی های ناملموسی فراهم می کند که منحصربه فرد، غیرقابل تقلید و بی بدیل هستند - گرنت3، . - 1996محیط کسب و کار امروز با ویژگیهایی همچون تغییرات پیچیده و تحولات تکنولوژیک که باعث شکل گیری مؤلفههای جدید و پیکربندیهای موجود میشود، محیطی با درجه عدم قطعیت بالا و آکنده از مکانیزمهای تأثیرگذاری پیچیده میباشد که امکان پیشبینی آینده در آن تقریبا نا ممکن است.

در این میان، اگر کارکرد برنامهریزی راهبردی در دنیای پر از تغییر امروز، توانمندسازی مدیران جهت خلق مزیت رقابتی دانسته شود، ضرورت توجه به مباحث سازمانی و سلایق در حال تغییر مشتریان نیز اجتنابناپذیر خواهد بود. سازمانهای که از هوش تجاری استفاده نمی کنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب از عواملی چون حجیم بودن دادهها، پیچیدگی در تحلیلها و ناتوانی در ردگیری نتایج فرایندها و پیامدهای تصمیمات گرفته شده، نشات می گیرند. هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود می آورد، فرصتهای جدیدی نیز برای رشد سازمان ایجاد می کند و نه تنها عامل حذف مشکلات است، بلکه با صرفه-جویی در زمان و هزینه، شرایط کاری را دگرگون می سازد - رانجان4، . - 2008

اگر سازمانها در لایه های زیرساختی و تراکنشی خود از فناوری استخراج و انتقال و تبدیل داده ها استفاده کند و بستری از هوش تجاری را در تکنولوژی داده کاوی فراهم آورده باشد و همچنین ابزار هوش تجاری را مبتنی بر فناوری اطلاعات و مشتریگرایی به کار گیرد، هوشمندی در این کسب و کار کارآمد خواهدبود - لوشین5، . - 2003 همچنین چنانچه در بستر هوش تجاری سازمانها از استانداردها و برنامه های کاربردی، راهبردی، عملیاتی و تحلیلی نیز استفاده شود، هوشمندی در این کسب و کار اثربخش است. زمانی هوشمندی نقش اهرمی را در کسب و کار به عهده می گیرد که عملکرد به دقت ارزیابی شود و فرهنگ سازی در بین کاربران آغاز شده باشد. در نهایت برای تحقق این هدف می بایست هوش تجاری و مهارتهای آن در بدنه سازمان مستقر شود.

هنگامی که سازمان به سمت اهداف جهانی سازی با استفاده از مجازی شدن متمایل شود و پا از ساختمانهای فیزیکی به عرصه مجازی نهاده شود، می تواند روند اجرای فرایندهای درون سازمان خود را به حد اعلا شفاف و نقش هوشمندی را یک نقش رقابتی سازد، بنابراین با این نقطه قوت با رقبا به رقابت بپردازد - رانجان، . - 2008 از سوی دیگر مدیریت دانش به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی و ایجاد ارزش - کین و زیتالم6، . - 2003 عنصری ضروری برای توسعه شایستگیهای کلیدی و به طور کلی عاملی تعیینکننده برای شرکتها با آمال جهانی شناخته شده است. علاوه بر این، دانشی را که شرکتها با آن آشنا میشوند، منبعی پویا است که نیازمند مدیریت دقیق میباشد. بدیهی است، مادامی که سازمانها در زمینه ارزیابی داراییهای دانشی خود، پیمایشی انجام ندهند، مدیریت دانش، بهبود عملکرد و توسعه سازمانی را تصدیق نخواهد نمود - لانگبوتن و چریدز7، - 2009 و دست یابی به هوش تجاری نیز دور از ذهن خواهد بود.

جریانات اقتصادی به واسطهی افزایش رقابتهای تجاری، تمایلات سازمانها، همگونی و تقارب محصولات و خدمات و توسعه وسیع تکنولوژی، تخصصی شده است - داونپورت و پراسکا8، . - 1998 ریسک و عدم اطمینان ذاتی در چنین محیط پویایی، اهمیت مدیریت دانش سازمانی را افزایش داده است. شواهد نظری و تجربی گوناگون، مدیریت دانش را به عنوان یک منبع کلیدی برای به دست آوردن مزیت رقابتی و در پی آن هدایت به سوی موفقیت سازمانی، به اثبات رسانیده است. در این مقاله به بررسی ارتباط بین مدیریت دانش و مولفه های کسب مزیت رقابتی با میانجی گری هوش تجاری و پرداخته شده است تا بدین وسیله و با شناخت ارزش ابعاد مدیریت دانش در بهبود سطح هوش تجاری سازمان، بتوان به مزیت رقابتی پایدار دست یافت.

مرور ادبیات پژوهش
در این بخش باتوجه به اهمیت تعریف دقیق از متغیرها و پارامترهای مورد مطالعه و نیز تعیین آخرین پژوهش های انجام شده به بررسی مطالعات قبلی پرداخته شده است.

هوش تجاری
 
در محیط رقابتی امروزی که عدم اطمینان با سرعت زیادی رو به افزایش است، کیفیت و مناسب بودن هوش تجاری یک سازمان نه تنها باعث دستیابی به سود و جلوگیری از زیان میشود، بلکه میتواند باعث بقای یک سازمان و جلوگیری از ورشکستگی آن گردد. هدف از سرمایهگذاری در هوش تجاری تبدیل از یک محیطی که نسبت به دادهها، انفعالی عمل میکند به محیطی است که فعال و اثرگذار باشد. هوش تجاری یک اصطلاح چترگونه است که به وسیله گروه گارنر9 و محقق آن، هوارد درسنر10، در سال 1989 معرفی شد تا مجموعهای از مفاهیم و روش شناسیهایی را که در کسب و کار، از طریق به کارگیری وقایع و سیستمهای مبتنی بر وقایع که باعث بهبود تصمیمگیری میشود تشریح و بیان کند. کاربردهای هوش تجاری جانی دوباره به استراتژی یک سازمان میبخشد - میکا و همکاران11، . - 2012

هوش تجاری، وظایف گردآوری، پردازش و تحلیل حجم وسیعی از دادهها از سیستم داخلی و منابع خارجی را پوشش میدهد و این ممکن است، چرا که هوش تجاری از ابزار پیشرفته تحلیل و پیشبینی سریعی استفاده میکند که به یک شرکت این کمک را می-کند که برای دستیابی به مقاصد سازمانی تصمیمات بهنگام و عاجل اتخاذ نماید. هدف اصلی هوش تجاری این است که به شرکت کمک کند که عملکرد خود را بهبود بخشد و مزیت رقابتی خود را در بازار ارتقاء دهد. هوش تجاری از طریق این ارزیابی که آیا فعالیتها به واقع منجر به پیشروی شرکتها به سوی اهدافشان میشود یا خیر در اتخاذ تصمیمات بهتر یاری میدهد. هم اکنون مدیران بازرگانی برای اتخاذ تصمیمات بهتر، به حقایق مفید و مرتبط در دسترسشان نیاز دارند، اما اغلب فاصله و شکاف عمیقی بین اطلاعات مورد نیاز مدیران بازرگانی و حجم عظیم دادههایی که واحد تجاری در عملیات هر روزانهاش گردآوری میکند وجو دارد. واحدهای تجاری برای پر کردن این شکاف،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید