بخشی از مقاله
رابطه هنر دینی و زیبایی شناسی اسلامی
چکیده
آرمانهاي مذهبی، فرهنگی و رفتاري در هر زمان و مکانی، مسیري براي عینیت بخشیدن به فضاهاي معماري بوده اند. معمار توانمند، واسطه فیض الهی در کالبد جهان مادي است. وي با شناخت حقیقت جهان ماده به مراحلی از تکامل دست یافته، جریان حکمت الهی را در وجود خویش بازپروري می نماید. حکمت، شور، جذبه و عشق را به قلمرو هنر دینی می افزاید. پیامبر (ص) از حکمت که خود نوعی معرفت و فهم درون کاوانه است، به سان رازي که گشودن آن پایان سردرگمی ها و حیرانی هاست، سخن میگوید. تعالی جویی حکمت دینی وقتی در کنار هنر اسلامی که هنر دینی است قرار می گیرد، حکمت و هنر را به قلمرو ملکوتی و ماورائی که نهایتا تفسیري خداگرا دارد فرا می برد. در کالبد شکافی پیشینه معماري اسلامی به راحتی می توان زیبا شناختی دینی را تجربه کرد. این پژوهش، قصد دارد تا با کند و کاوي در آیات قران و بازنگري اصول سنتی به رابطه بین این دو مقوله پرداخته و تجلی انوار الهی را در هنر و معماري ایرانی بررسی کند.
واژههاي کلیدي: معماري اسلامی، قران، زیبایی شناسی، حکمت دینی.
-1 مقدمه
در حقیقت هنر دینی، تجربه اي زیبا شناختی از امر متعال و قدسی است و امر قدسی از ساحتی فراتر از ماده و آسمانی صادر می شود. تاریخ هنر بیانگر آن است که امر متعال یا قدسی در هنر که داراي وجه دینی است گاه با اشکال هندسی و فرم هاي تزیینی و گاه با نمایش رمزي و تمثیلی و تغیر شکل هاي بسیار جهت ارائه فضا و تجربه دینی ظاهر شده است.
دکتر شریعتی معتقد است هنر تجلی روحی است که آنچه هست سیرش نمی کند و هستی را در برابر خویش اندك می یابد، بعبارت دیگر روح هنر تشنه تعالی است.[1] افلاطون در روند رشد دریافتهاي زیبا شناختی انسان، مرحله اي را تشخیص می دهد که فرد از ظاهر و تن عبور کرده و به
مرحله دریافت شهود و زیبایی حقیقی که فراتر از ظاهر می باشد، دست یافته است.
با توجه به آیه 4 سوره تین که می فرماید: به راستی انسان را در نیکو ترین اعتدال آفریدیم، می توان دریافت اسلام به عنوان مجموعه اي از ارزش ها، روشی براي زندگی با آرمان هاي والاي اجتماعی است که آرمان ها در تشکیل ساخت محیط نمایان خواهد شد. وجود مذاهب و فرقه هاي مختلف و همچنین تفاسیر متفاوت از آیات قرآن باعث شده که نظریات متفاوتی در خصوص اثر آموزه هاي دینی در شکل گیري معماري و شهرسازي اسلامی توسط کارشناسان ارائه شود.
بازتاب مفهوم اسلامی در معماري بومی، یکپارچگی نظام اجتماعی و حفاظت از نیازها و حقوق مردم است و در نهایت تطبیق زندگی مسلمانان با پیام اسلام که منجر به محیط هاي هماهنگ اجتماعی و فیزیکی خواهد شد. از این رو در اسلام پذیرش
1
علوم جدید و دانش روز به عنوان تکلیفی مذهبی به شمار می رود به خصوص علم و دانشی که در جهت منافع بشر، حل مشکلات و در اصل حمایت از اصول اسلام باشد.
-2ارتباط بین دین و هنر:
زبان هنر، زبان بین الملی است و داراي توانایی ایجاد ارتباط با همه انسان ها با هر نژاد و قبیله ایست. وجود ویژگی هایی نظیر گستردگی قلمرو، قدرت نفوذ، توانایی تبین و تفهیم، همواره هنر را مورد توجه انسان ها قرار داده و افکار و اندیشه ها را به خود جلب کرده است.[2] دین و در مقامی پایین تر هنر هر دو توصیف نشدنی اند و خصوصیت تعالی و تنزل را براي نظاره کننده فراهم می کنند.هر دو
آنقدر به هم نزدیک اند که ممکن است تجربه زیبا شناختی هنري را براي برانگیختن تجربه دینی به کار برد. این تجربه در پرستشگاه ها به چشم می خورد. چنانکه در مساجد به زیبا شناختی در قالب اسلیمی ها و خطاطی هاي متنوع، در کلیساها و معابد هندي و ودایی به صورت نقاشی و مجسمه هاي گوناگون براي تعمیق و روحانیت بخشیدن به محیط مادي و استغراق انسان در فضایی فوق حسی به کار گرفته می شود. افلاطون معتقد است آنگاه که زیبایی مطلق به عنوان غایت به تجربه در می آید، با خداوند متحد است.
تنوع طلبی خواست فطرت انسانی است. مطالبی وجود دارند که با نوعی دید از نظر مخاطب مواجه می شود که قابل درك و یا توجیه نباشند، در این میان هنر با قدرت ایجاد تنوع، تفاسیر مختلفی براي درك آن مطلب ارائه می دهد و به نوعی پیام را بطور غیر مستقیم بیان می کند. ماندگاري و اثر گذاري عاطفی هنر، چیزي است که شرط لازم براي درونی شدن یک پیام یا هنجار است، به همین دلیل می بینیم که براي جذابیت و کمک به تبلیغ دینی نیز از هنر استفاده می شود. حتی گاهی قالب هاي سنتی از تاثیر گذاري عاجز می ماند آنگاه هنر قد علم می کند و همه را شیفته و مجذوب خود می کند که گاه خلاصه یک کتاب عظیم فلسفی یا مذهبی را در دل صفحاتی گنجانده و به مخاطب عرضه می کند.
روژه باستید در کتاب "هنر و جامعه" خود به بیان انواع هنر می پردازد و می گوید هنر بر دو وجه است: یکی زیبایی شناسی آفرینش هنري است و دیگري زیبایی شناسی و لذتی است که زاده اندیشیدن درباره آثار هنري است.[3]
-3 تجلی آیات الهی در هنرو معماري:
شریعت که راهی است به سوي عدالت، تجسم مفهوم توحید بوده و از منظر هدف، پاسخگوي نیازهاي مرتبط با پیشرفت بشري بوده و به زندگی انسان نظم می بخشد. هدف آن تجلی تمام خوبیها و سرکوب همه بدي هاست که به آسان سازي زندگی روزمره می انجامد. یکی از منابع اصلی شریعت قرآن است که تمام فرامین آن با صراحت و انعطاف براي تمامی افراد با شرایط اجتماعی متفاوت کاربرد دارد. اصول موجود در قرآن جاودانه می باشد که در کمک به تشخیص آدمی بسیار حائز اهمیت اند. خداوند در کتاب آسمانی خود دستوراتی آورده به جهت رفاه بیشتر انسان و زندگی به سوي کمال و سعادت. اسلام یک مذهب کاربردي است و تصدیق می کند آدمی با آرزوها و نیازهایشان خلق شده اند و براي تامین همین نیازها، اصولی فراهم کرده و در کنار آن معیاري جهت قضاوت رفتارهاي فردي و اجتماعی .
در همین رابطه خداوند در سوره مریم آیه 99 می فرماید: تمامی آن ها روز قیامت به تنهایی در پیشگاه حق تعالی حضور می یابند، چون با آزادي عمل، اراده، عقل و قوه تشخیص، هرکس مسئول اعمال و رفتار خویش می باشد. در این میان موضوعاتی در قرآن آمده که می بینیم معمار و نگارگر ایرانی چگونه دقیق و ظریف بدان ها توجه داشته و نمود خارجی براي آنها یافته که در ذیل بدان ها اشاره شده است.
-3-1وحدت:
اسلام بر مفهوم توحید و وحدانیت الهی استوار می باشد. مروان ال کیسی ( (Mar van Al -Kaysi اندیشمند معاصر، در پژوهش خود در زمینه رفتاري اسلام، توحید را وحدت مطلق و بی همتایی خداوند معنی نموده است. در معماري طراحان نیز سعی در رسیدن به این مفهوم والا یعنی رسیدن به وحدت از کثرت را دارند.
2
-3-2عدالت اجتماعی:
در اسلام عدالت اجتماعی و برابري اجتماعی جلوه اصلی امت محسوب می شود. در آیاتی نظیر 25 سوره حدید آمده: . . . تا مردم به راستی و عدالت بگروند. یا آیه 135 سوره نسا: اي اهل ایمان نگاهدار عدالت باشید و براي خدا گواهی دهید. نمونه اصلی چنین خصلتی در شهرسازي کهن در طراحی شهرهایی مثل اصفهان، دمشق، تونس، مدینه دیده می شود که جوامع مسلمان، یهودي، مسیحی و دیگر فرقه ها در قالب یک جامعه یکپارچه در کنار هم گردآمده اند. [4]
-3-3همبستگی اجتماعی:
از دیگر خصوصیات بارز دین اسلام همبستگی است که در معماري اسلامی، در میدان هاي کوچک مابین منازل و کوچه هاي باریک تجلی پیدا کرده است. کوچه هاي باریک علاوه بر مسائل اقلیمی از نظر مفهومی تمایل به روابط اجتماعی را افزایش می داده و این عناصر باعث تقویت تعامل بین ساکنین یک محل و ارزشمند جلوه دادن این روابط می شود.
-3-4پیوند قوي بین اجزاي خانواده:
این پیوند در معماري اسلامی چنان قوي به منصه بروز گذاشته شده، به نحوي که در بعضی از شهرها مانند یزد در ایران یا تونس، دو خانه با یک کوچه و اتاقی روي آن به هم متصل می شده که مربوط به یک خانوار گسترده بوده و یا گاهی چند نیمچه واحدهاي نیمه مستقل دور یک حیاط گرد هم می آمدند و چند نسل در کنار هم پیوند می خوردند.[5]
-3-5تواضع، فروتنی:
اصل دیگري است که در فرامین اسلامی می بینیم. خانه هاي خشتی و ساده نمونه بارزي هستند که مانع خودستایی می شود. نکته دیگري که به هدف کمک می کند تناسبات و مردم واري در ابعاد و اندازه هاي ساختمان هاست. با نگاهی به معماري قبل از اسلام به راحتی می توان متوجه عدم رعایت این مسائل شد. به عنوان مثال در کاخ ها و بارعام پادشاهی چنان ارتفاع سالن ها زیاد بوده که انسانها در بدو ورود به چنین مکانی، احساس حقارت کرده و با تمام وجود جاه و جلال شاهی را درك می کرده است. بالعکس خانه پیامبر اکرم (ص) در ابتداي ظهور اسلام، نمونه اي بارز از سادگی در عین خشوع می باشد.
-3-6سادگی و پرهیز از بیهودگی:
دین اسلام دین اعتدال و میانه روي است. همانطور که در آیه 143 سوره بقره آمده: بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم. در ایات دیگري مانند 31 سوره اعراف، 26 و 27 سوره اسراء آدمی را از اسراف منع می کند. چرا که تجمل منجر به بروز ضعف و ناتوانی شده و در نهایت انحطاط فرد و در پی آن جامعه را به دنبال خواهد داشت.
-3-7همسایگی:
در اسلام همسایه به عنوان ستون فقرات امت می باشد. طبق آیه 36 سوره نساء، همسایه داري صحیح منوط به روابط مستحکم همسایگی و حفظ حقوق ایشان است. نمونه کالبدي این اتفاق در شهري مثل تونس قابل لمس است که اندازه ها و شکل خانه ها شبیه هم است و در کل بافتی یکدست در شهر حاکم است و این خود نمایانگر فقدان تبعیضات اجتماعی در جنبه فیزیکی مسکن است. یا مثال دیگري به نوع چیدمان خانه در بعضی از شهرهاي سنتی بر میگردد. کنار هم قرار گرفتن خانه ها به نحوي که تمامی آنها از پشت بام به هم راه دارند نشان از اعتماد متقابل اعضاي یک محل به یک دیگر است.[8]
-3-8بهره برداري از محیط طبیعی و حفاظت از آن: