بخشی از مقاله
چکیده:
هنر اسلامی به عنوان یکی از ماندگارترین نوع هنر در خلق زیبایی، در جهان همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است.هنر اسلامی به عنوان یک میراث گرانبها در طول دوران، همواره مورد بازخوانی های دوستداران هنر بوده است.آنچه که این هنر را از سایر محصولات معاصر متمایز می کند زبان مشترک آن با روح آدمی است.در واقع هرگاه به یاری نشانه های زبانی،و مفهوم سازی های فلسفی،منطقی و علمی،نتوانیم واقعیتی،رویدادی یا تجربه ای انسانی را بیان و به دیگری منتقل کنیم ،به هنر پناه می بریم و در این بین هنر اسلامی،شاید به دلیل بازگشتش به حس انسانی،و شاید به دلیل باز گشتش به شهود و مکاشفه،یا به دلیل داشتن جوهره ناب حقیقت،توانایی زیادی در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی دارد.به گفته فلوطین زیبایی با روح آدمی همبسته است،این زشتی است که به روح افزوده می شود،پس روح آدمی که هنر اسلامی به واسطه آن متظاهر می شود با زیبایی هم چشمه است.این چشمه ساری و جاری، در تمام مراحل گذار انسان، از زندگی تا مرگ،همانا حقیقت بی زمان حکمتی است مقدس ،که شناخت آن حضوری و حصولی است.بررسی برخی از جنبه های خوانایی این حکمت قدسی در هنر، که در پرتو انوار اسلام ناب به درجه رفیع زیبایی تائل آمده است،از اهداف این گذار است.
کلید واژه:حکمت، مقدس،زیبایی شناسی،هنر،هنر اسلامی
* دانشجوی دکتری معماری دانشگاه تهران مرکز
sara_ alipour@yahoo.com
مقدمه:
در طول تاریخ، بشر در پی ساختن سرپناهی ساده بود. با تداوم زمان و به وجود آمدن ارتباطات جمعی، به ساختن شهرها ،کشورها و خلق آثار بدیع پرداخت. از اثرات جالب توجه انسان بر محیط، جنبه های زیبایی شناختی طبیعت بود ،جنبه هایی که کم کم باعث شکل گیری نطفه های ماندگار هنری شد.یکی از تفاوتهای انسان و حیوان نیاز او به نظم و زیبایی است. لذت بردن از ویژگی های مختص انسانهاست. در ایدئولوژی هایمان باید در نظر داشته باشیم که انسان می تواند زندگی کند، رشد کند، توسعه دهد ولی تنها در صورتی پایدار و مانا می شود که همه اینها در هماهنگی با اصول الهی طبیعت و البته سایر انسانها باشد.در این بین آثار هنرمندان ایران ،خصوصا در دوران اسلامی دارای این هماهنگی و نظم می باشند.این جمال و حسن منتشره در آثار ایرانی در ورای باور به شریان روح زیبایی در طبیعت و جهان است. اصل » زیبایی« به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان » جوهر هنر « بوده و از اینروست که پرداختن به موضوع زیبایی و تعریف و تحلیل آن لازمه شناخت هنر می باشد. هنر ایرانی محصول اصیل تعامل ذهن و زندگی ایرانیان در محیط طبیعی آنان است. تنوع فضایی، منظره قدسی، مکان تأمل، هندسه مستطیلی،تزئینات متعالی و تفکر عمیق در باب حقیقت هستی از جمله شواهد زیبایی در هنر ایرانی است که بر پایه تفسیر هنرمند از مفاهیم ذهنی-عقیدتی او آغاز می شود و در گذر زمان تحت صیقل تاریخ و فلسفه اسلامی رنگ نوین به خود می گیرد و مفهوم زیبایی را که در آغاز هم پیوند با معنای خیر و مفید بوده حفظ کرده و در حوزه هنر آن را به خوبی با فضای خیال در آمیخته و محصول خود را متناسب با روح و روان پاک آدمی به جهانیان ارائه کرده است.