بخشی از مقاله

چکیده

مطالعات مربوط به خودکارآمدی از زمان انتشار کتاب بندورا به نام خودکارآمدی: به سوی یک نطریه یکپارچه در تغییر رفتار - 1997 - در حوزه های گوناگونی با علاقه دنبال شده است. دیدگاه های مربوط به خودکارآمدی در حوزه های مختلفی مورد آزمایش قرا گرفته و حمایت های رو به رشدی را در حوزه ی مختلف داشته است. هدف این پژوهش بررسی رابطه ی هوش عاطفی کودکان با احساس خودکارآمدی آنان در روابط اجتماعی با همسالانشان می باشد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان مدارس راهنمایی شهر شیراز تشکیل می دهند. که از این تعداد 341 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه ی هوش عاطفی کودکان و پرسشنامه ی خودکارآمدی اجتماعی کودکان بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن بود که هوش عاطفی پیش بینی کننده معنادار خودکارآمدی است.

واژه های کلیدی: هوش عاطفی کودکان، خودکارآمدی اجتماعی کودکان، دانش آموزان راهنمایی

مقدمه:

در رویکرد بندورا در شخصیت، خود، نوعی عامل روانی که رفتار ما را تعیین می کند یا سبب وقوع آن می شود، نیست؛ بلکه خود به صورت »ساخت های شناختی که مکانیسم های ارجاع و مجموعه ای از کارکردهای فردی برای ادراک، ارزشیابی و تنظیم رفتار را فراهم می کند « تعریف می شود. بنابراین خود یک جوهر نیست، بلکه مجموعه ای از فرآیندها و ساخت های شناختی است که با اندیشه ها و ادراکات مرتبط است. در نظریه بندورا دو جنبه ی مهم از خود دارای اهمیت است: تقویت خود1 و خود-کارآمدی. بندورا معتقد است که تقویت خود حداقل می تواند به اندازه ی تقویت انجام شده به وسیله ی دیگران مهم باشد. مردم غالباً معیارهایی برای رفتارها یا پیشرفت های خود در فعالیتهای مختلف وضع می کنند و بعد خود را به خاطر رسیدن، گذشتن یا نرسیدن به انتظارهای خود پاداش می دهند یا تنبیه می کنند.

این خود پاداش دهی ممکن است صرفاً یک احساس غرور یا رضایت خاطر باشد و تنبیه خود می تواند خجالت، احساس گناه یا افسرده شدن به خاطر رفتار نکردن به طریقی که شخص می خواست انجام دهد، باشد. از سوی دیگر میزان برآورده شدن معیارها از سوی ما احساس خود-کارآمدی ما را تعیین می کندکه دومین جنبه ی مهم خود در نظریه ی بندورا است - شولتز و شولتز،. - 1381 بندورا خودکارآمدی را چنین تعریف کرده است: برداشت افراد از توانایی هایشان برای سازماندهی و انجام سطوح اعمال مورد نیاز برای فعالیتی خاص - بندورا، . - 1986 بندورا تاکید دارد که افراد یک واکنش دهنده ی صرف به محیط اطرافشان یا موجوداتی نیستند که تنها بر اساس تجارب محرکی گذشته شان عمل کنند.

اغلب رفتارهای ما به استثنای الگوهای ثابت رفتاری تا اندازه ای به وسیله ی تجارب پیش رو هدایت می شود. - بندورا، . - 1984مطالعات مربوط به خودکارآمدی از زمان انتشار کتاب بندورا به نام خودکارآمدی: به سوی یک نطریه یکپارچه در تغییر رفتار - 1997 - در حوزه های گوناگونی با علاقه دنبال شده است. دیدگاه های مربوط به خودکارآمدی در حوزه های مختلفی مورد آزمایش قرا گرفته وحمایت های رو به رشدی را در حوزه ی مختلف داشته است. برای مثال بندورا تاثیر خودکارآمدی را در مشکلات بالینی مثل انواع ترس ها - 1983 - ، دیویس و یتس - 1982 - 1 در افسردگی، مو و زیس - 1982 - 2 در مهارتهای اجتماعی ، لی1983 - 3 و - 1984 در قاطعیت، ام. ای. جرسیا، شمیتز و دوئرفلر4، در رفتارهای مربوط به سوء مصرف مواد - 1990 - ، منینگ و رایت5، در تحمل درد - 1983 - ، اًو. لیری6 در سلامتی - 1985 - و بارلینگ و ابل - 1983 - 7 و لی - 1982 - در عملکرد ورزشکاران بررسی کرده اند.

در دهه های اخیر مطالعات مربوط به خودکارآمدی توجه زیادی را در حوزه ی مربوط به آموزش و پروش جلب کرده است که از جمله می توان از کارهای پینترچ و شانک - - 1995 نام برد - پاجریس، . - 1996نقش هیجان ها در زندگی و تاثیر آن بر خودکارآمدی فرد موضوعی است که می تواند توجه زیادی را به خود جلب کند. در دهه حاضر که اهمیت و نقش هیجان ها در زندگی مورد بررسی قرار گرفته، محققان بر عاملی مرتبط با پیوندهای درون فردی و برون فردی و سازگاری اجتماعی تاکید داشته اند - گلمن،. - 1995 هوش عاطفی از جمله ی متغیر های مورد توجه در این زمینه است. این توانایی می تواند ضامن موفقیت افراد و افزایش سازگاری آن ها در مواجه با محیط باشد - اجیر، سرجی و لوی، . - 2008 با هوش هیجانی یاد می گیریم که چگونه خود را حس کنیم و چگونه دیگران به احساس های ما واکنش نشان می دهند، چگونه درباره این احساس ها فکر می کنیم و چگونه از میان واکنش هایمان، واکنشی را برگزیده.

آرزو ها و ترس هایمان را می شناسیم و آن ها را بیان می کنیم - گلمن،. - 1995 در همین راستا مایر و سالوی - 1997 - در آخرین تجدید نظر خود هوش عاطفی را توانایی ادراک، ارزیابی8، ابراز 9عواطف، تسهیل شناخت، تحلیل و به کار گیری دانش عاطفی و تنظیم مدبرانه عواطف تعریف نموده اند. مدل های موجود در زمینه هوش عاطفی عمدتا "به مدل توانایی - "10مایر، کارسو و سالوی11، - 2000 و "مدل ترکیبی" - گلمن، 1995؛ بار-آن،1997، به نقل از باستین، بارنز و نتل بک12، - 2005 تقسیم می شوند. این مدل ها اگر چه به لحاظ نظری چهار چوبه های متنوعی دارند اما متضاد با یکدیگر نیستند و تنها چشم اندازهای نسبتا متفاوت دارند . در مدل ترکیبی توانایی های عاطفی همراه با آمادگی های شخصیتی، هیجانی و انگیزشی سازه هوش عاطفی را تشکیل می دهند ولی در مدل توانایی، تاکید بر پردازش های شناختی اطلاعات هیجانی است - لاندا، زفرا، مارتوس و لازون13، . - 2008

البته می توان این نکته را اظهار کرد که مطالعات با وجود گستردگی کمتر درسنین پایین انجام شده و اکثر کارها در نوجوانی به بعد بود ه است از معدود مطالعات در این زمینه می توان از مطالعه ی ماوروولی و همکاران - - 2008 نام برد. که به پژو هش در سازه ی هوش عاطفی در میان کودکان 8 تا 12 ساله پرداختند هدف مطالعه ی آنان ارتباط بین هوش عاطفی و پیشرفت تحصیلی و توانایی کلامی بود. آنان در مطالعه ی خود دو فرضیه را آزمودند. آیا هوش عاطفی با توانایی کلامی ارتباط دارد و اینکه آیا هوش عاطفی با پیشرفت تحصیلی مرتبط است. تقریباً همانطور که انتظار می رفت محققان نتوانستند بین هوش عاطفی و توانایی کلامی ارتباطی بیابند. از بین نمرات ریاضی، علوم، انگلیسی، خواندن و تلفظ تنها نمرات تلفظ معنادار بود. پاسخ به سوال دوم نیز منفی بود و آنان نتوانستند رابطه ی معنادار را پیدا کنند، همچنین آنان نتوانستند تفاوت جنسیتی معناداری را بیابند.

همین محققان در مطالعه دیگری سه فرضیه ی زیر را در کودکانی با متوسط سن 8 تا 12 سال آزموند: آیا بین هوش عاطفی و رفتارهای اجتماعی رابطه وجود دارد؟ آیا بین ساعات غیبت دانش آموزان از مدرسه و هوش عاطفی ارتباطی وجود دارد؟ آیا دانش آموزانی که از مدرسه اخراج می شوند دارای هوش عاطفی پایین تری هستند؟ مطالعه ی آنان نشان داد که بین هوش عاطفی و رفتار اجتماعی را بطه ی منفی وجود دارد و همچنین بین ساعات غیبت دانش آموزان و اخرج آنان از مدرسه با هوش عاطفی رابطه ی معناداری بیابند. در تحقیق حاضر سعی شده در راستای کار این محققان به مطالعه در ابعاد مختلف هوش عاطفی در کودکان پرداخته شود و تاثیر آن را بر خودکارآمدی کودکان مورد بررسی قرار دهد.برخی از پژوهش های نوین، به صورت تجربی نشان داده اند که هوش عاطفی با خودکارآمدی همبستگی دارد.

از جمله در یک مطالعه اکتشافی که توسط میکولانژ و لیمونت - 2008 - 1 صورت گرفت، نتایج نشان داد که رابطه ی مثبتی بین هوش عاطفی و خودکارآمدی وجود وجود دارد به این صورت که در مواقع استرس زا افراد با هوش عاطفی بالاتر، خودکارآمدی بالاتری از خود نشان دادند. چن - 2004 - 2 در تحقیقی همبستگی هوش عاطفی و خودکارآمدی را در نمونه یی با 158 معلم کره یی 21 تا 44 ساله با میانگین سنی 29 سال و 5 ماه مورد بررسی قرار داد، نتایج نشان دادند که خودتنظیمی مثبت و درک مثبت که از ابعاد هوش عاطفی محسوب می شوند پیش بینی کننده ی خوب خودکارآمدی معلمان هستند. همچنین در پژوهش اوکچ - 2004 - 3 مشخص شد که نمره کلی هوش عاطفی و خودکارآمدی با هم در ارتباط هستند.

همه ی این مطالعات در گروه نمونه ی بزرگسال صورت گرفته بنابراین فرضیه ی اصلی پژوهش حاضر آن بود که هوش عاطفی کودکان با احساس خودکارآمدی اجتماعی آنان رابطه دارد. در این راستا باید گفت، از آن جا که کودکان و نوجوانان از طریق کسب مهارت های اجتماعی مهمی نظیر همکاری، سازش، ارتباط و دوست یابی به درون گروه همسالان خود راه یافته و پایه و اساس زندگی اجتماعی خود را تشکیل می دهند - استوارت و سندین، . - 1995از جمله متغیر های مهمی که در کسب مهارت های اجتماعی با دیگران نقش دارد، خودکارآمدی است. با توجه به اهمیت این سازه و شناخت عوامل موثر بر آن از جمله هوش عاطفی از اهمیت این پژوهش می باشد. لذا می توان گفت اهداف پژوهش حاضر عبارت اند از : بررسی تاثیر ابعاد هوش عاطفی بر نمره کلی خودکارآمدی اجتماعی کودکان و بررسی تاثیر ابعاد هوش عاطفی بر ابعاد خودکارآمدی اجتماعی کودکان.

روش:

جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه های دوم و سوم مدارس راهنمایی شهر شیراز در سال تحصیلی 1394-1395بود. نمونه تحقیق شامل 341 دانش آموز دختر و پسر پایه های اول، دوم و سوم راهنمایی بود که از این تعداد 181 دختر و 160 پسر بودند. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید . بدین صورت که ابتدا بر اساس نظر کارشناسان سازمان آموزش و پرورش دو ناحیه از چهار ناحیه به صورت تصادفی انتخاب شدند و از هر ناحیه دو مدرسه و از هر مدرسه سه کلاس از پایه های اول تا سوم به صورت تصادفی انتخاب شدند و تمام دانش آموزان این کلاس ها مورد مطالعه قرار گرفتند.

ابزارهای اندازه گیری

مقیاس هوش عاطفی کودکان: این پرسشنامه در سال 2008 توسط پتراز و فارنهام ابداع شده است. این مقیاس دارای 36 گویه است و برای نمره گذاری هر عبارت، درجه ای بین - 1کاملاً مخالفم - تا - 5کاملاً موافقم - به هر آزمودنی تعلق می گیرد. نمره کلی هر آزمودنی با محاسبه مجموع نمرات هر گزینه به دست می آید. بنابراین، دامنه نمره کل در این مقیاس می تواند از 36 - حداقل نمره - تا 180 - حداکثر نمره - در نوسان است. این مقیاس دارای سه زیر مقیاس است که عبارت است از: مدیریت عواطف - 12 عبارت - ، آگاهی از عواطف 14 - عبارت - و درک عواطف - 4 عبارت - . پایایی و روایی این مقیاس در پژوهشی دیگر توسط همین محققین - 1388 - گزارش شده است که نتایج آن به قرار زیر است. نتایج ضرایب آلفای کرونباخ برای زیر مقیاس 0/80 - 1 - ، زیر مقیاس 0/74 - 2 - ، زیر مقیاس 0/53 - 3 - ، و برای کل مقیاس 0/82 گزارش شده است. در همین پژوهش برای بررسی روایی ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از روش آماری تحلیل عامل بررسی شد و سه عامل به دست آمد. علاوه بر این برای سنجش روایی، همبستگی هر بعد با ابعاد دیگر و با نمره کل استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 ارائه شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید