بخشی از مقاله
چکیده
یکی از سبک های نوین در پارادیم های مدیریتی، که باعث ارتقاء اثر بخشی اقدامات مختلف از تصمیم سازی تا اجرا می شود، سازوکار مدیریت مشارکت محور است. این الگو با هدف ارتقاء بهره وری در جستوی استفاده حد اکثری از تمام پتانسیل های موجود و بالقوه بوده، تلاش می کند میزان نیل به اهداف را افزایش دهد. اگرچه اتخاذ رویکرد مدیریت مشارکت محور در سازمان های گوناگونی می تواند موجب افزایش کارایی و بهره وری بهینه گردد وانگهی در سازمان پلیس به واسطه ی نقش اساسی که در حوزه حفظ نظم و امنیت جامعه عهده دار است.
همچنین به دلیل گستردگی و متعدد بودن کارگزاران از اهمیت دو چندانی برخوردار بوده و در نتیجه اتخاذ این راهبرد را به ضرورتی اجتناب ناپذیر بدل می نماید. مقاله پیش رو بر آن است تا ضمن شناسایی فلسفه مشارکت و مفهوم مدیریت مشارکت محور و همچنین احصا مولفه های آن، ارزشهای بنیادی مشارکت، نتایج و انواع آن را با تاکید بر نقش سازمان پلیس مورد مطالعه قرار داده، انواع،سطوح و پیامدهای مدیریت مشارکت محور را واکاوی نماید.
-1 مقدمه
توسل به خرد جمعی در اتخاذ و اجرای تصمیمات راهبردی در حوزه های مختلف و از جمله در زمینه ی پیش گیری از جرم از مسایل مهمی است که می تواند در چارچوب نظام مشارکت محور برای افزایش ثمر بخشی اقدامات سازمان پلیس در این زمینه معمول گردد. بیش از نیم قرن از پیدایش تفکر نظام مشارکت می گذرد و اعمال آن در حوزه های مختلف و از جمله در فرآیند پیش گیری و پاسخ دهی به جرم از سالهای بعد از جنگ جهانی دوم در بسیاری از کشورها به ویژه در آلمان و ژاپن تجارب بسیار ارزشمندی را پشت سر نهاده است وانگهی در کشور ما هنوز فاصله زیادی با اجرای مبتنی بر اصول علمی و همه جانبه آن در نظام عدالت کیفری به صورت عام و در نظام عدالت کیفری به صورت ویژه وجود دارد.
توجه به این نکته ضرورت تفکر جدی در فلسفه این نظام و تحقیق و تلاش پیگیر در بسترسازی و اعمال موفق آن را در سامانه دادگری جنایی اجتناب ناپذیر ساخته است. به اعتقاد برخی، مشارکت افراد در تصمیم گیری ها نخستین گام در مسیر نهادینه سازی تفکر »مدیریت مشارکت محور« یا مدیریت دسته جمعی و به دنبال آن ارتقای قدرت مشکل گشایی، توسعه اندیشه انسان، سنجش خلاقیت و ابتکار، ارج گذاردن به فضایل و توانایی های انسان و در نهایت نوآوری و کارآفرینی به شمار می آید - کاظمی ،. - 39: 1388مشارکت به معنای همکاری و تعاون فکری افراد در کسب موفقیت گروهی است.
این همفکری افراد را تشویق می کند تا هدف های سیستم را هدف های خود دانسته، مسولیت دستیابی به آنها را به دوش گرفته، در اجرای موثر فعالیت های سهیم باشند و به بیان دیگر مشارکت به معنای »شرکت داوطلبانه« و ارادی افراد در تصمیم گیری ها از طریق ارایه پیشنهادات مفید و انجام کارها و پیشبرد فعالیت های گروهی سازمان می باشد - الهی،. - 64 :1388 مدیریت مشارکت محور عبارتست از : دخالت کارکنان در رده های مختلف سازمان در فرآیند تبیین مسایل و مشکلات، تجزیه و تحلیل موقعیت و دستیابی به راه حل ها، به طوری که کارکنان در دستیابی به راه حل ها از قدرت تصمیم گیری بالایی برخوردار باشند و با سرپرستان و روسای خود همفکری کنند.
برای مثال در سازمان پلیس فرماندهان پلیس می توانند از افسران و روسای کلانتری ها بخواهند هر کدام در محدوه ی خود مسایل و مشکلات موجود را شناسایی و ضمن علت شناسی، سازوکارهای پیش گیری از آن ها را نیز به صورت مشخص ارایه دهد. همچنین در مرحله بعد ضمن تخصیص منابع مالی امکان اجرای برنامه های مورد نظر فراهم تا در نتیجه شرایط مدیریت در سطح خرد فراهم آید. امروزه اتخاذ رویکرد مشارکت محور در سازمان پلیس نه یک انتخاب بلکه مبدل به ضرورتی اجتناب ناپذیر شده است.
بر این اساس بکارگیری نظام مشارکتی از جهت نیاز قرن حاضر به مغزهای پرورش یافته، سرعت تحولات مستمر و نوآوری در دانش فنی، علمی، اطلاعات و رقابتهای خصمانه جهانی و اهمیت منابع انسانی و روابط عاطفی و انسانی تر در مدیریت الزام آور است. - شریفیان،رئوفی،. - 6 :1384 توجه به ضرورت های فوق ایجاب می کند که رویکرد مدیریت مشارکت محور را در عرصه های مختلف و از جمله در سازمان پلیس با هدف پیش گیری از وقوع جرم تعقیب نمود.
در واقع سامانه دادگری جنایی و نیرهای آن، آن گاه می تواند به اهداف خود نزدیک و یا نایل آیند که با کنار گزاردن دیدگاه های سنتی و رویکرد های مبتنی بر دیکتاتوری سازمانی از تمام پتانسیل موجود در جهت اهداف عالیه خود استفاده و در این راستا به کارکنان و دست اندر کاران نظام عدالت کیفری آزادی عمل در تصمیم گیری و اجرا اعطا نمایند. با این توضیح به منظور روشن شدن ابعاد مختلف موضوع پس از مطالعه مبنا و مفهوم مدیریت مشارکتی، انواع، پیامدها و سطوح مشارکت و النهایه نقش مدیریت مشارکت محور در پیش گیری از جرم مطرح خواهد شد.
-2 فلسفه مشارکت و مفهوم مدیریت مشارکت محور
مشارکت بر این عقیده بنیادین استوار است که همه افراد حق دارند در مورد اموری که مربوط به خودشان است، احساس مسئولیت نمایند، درباره آن فکر کنند، اندیشه خود را بدون احساس ترس بیان نمایند و بر تصمیم هایی که بر زندگی آنها اثر می گذارد، دخالت داشته باشند." از دید فلسفی در مفهوم مشارکت اندیشه هایی راستین و راهبر جای دارد. بنیادی ترین اندیشه زیر ساخت مشارکت پذیرش اصل برابری مردمان است.
مردمان هرگاه در پیوند با یکدیگر از اهمیت و وزن برابر برخوردار شوند، آنگاه مشارکت میان آنان می تواند به» برخاستن و خیز برداشتن یاری دهد« و سود و بهره مندی های بسیار برای همه فراهم آورد" - طوسی، . - 6 : 1379 در عرصه ی حقوق کیفری آن گاه که کارکنان جزء نظام عدالت کیفری از آزادی عمل لازم در بیان دیدگاه ها برخوردار بوده و توانایی تصمیم گیری در برخورد با جرایم - البته در محدوده ی قانون - را داشته باشند احساس مسئولیت بیشتری نموده و برای خود نیز وظیفه ی پیش گیری از جرم قایل می شوند.
در شرایطی که برای مثال نه تنها مجموعه ی اقدامات مورد انتظار از پلیس به صورت مشخص در قانون ذکر شده بلکه ریز فعالیت های مد نظر توسط فرماندهان ابلاغ می شود نمی توان انتظار داشت که پلیسی که خود را به عنوان ابزار اجرای سیاست ها دانسته و ملزم به تبعیت صرف است علاقه چندانی به اتخاذ رویکردی مساله محور نسبت به جرم در رابطه با خویشتن داشته باشد و تلاش کند با خلاقیت و نوآوری ایده پردازی و تصمیم گیری نماید. بر این اساس ریشه های مدیریت مشارکتی که بر حضور فعال تمامی اجزاء نظام عدالت کیفری در مقابل پدیده بزه تاکید دارد را بیش از هر چیز باید در فرهنگ جامعه و مبانی فکری آن اجتماع جستجو نمود.
مبانی فکری مدیریت مشارکت محور را می توان در تئوری دموکراسی، تئوری سوسیالیستی و در تئوری کلاسیک و انسان گرایان مدیریت یافت. یکی از ارکان اصلی تئوری دموکراسی، مشارکت مساوی کلیه افراد در تمامی امور تصمیم گیری ها است. فرض اصلی در این تئوری آن است که هنگامی که دانش تک تک افراد با هم ترکیب شود و از آن به طور جمعی و یک جا استفاده شود، انسان می تواند با خردمندی و هوشیاری بیشتری تصمیم بگیرد.
در مکتب سوسیالیسم، موضوع مشارکت در چارچوب وسیعتری و به عنوان یک مکانیسم و حربه ای در مبارزه با طبقه کارگر علیه کارفرما مطرح است. با مقایسه تئوریهای سوسیالیسم و انسان گرایان می توان گفت که مشارکت از دیدگاه انسان گرایان همان توزیع قدرت در سازمان است و در واقع به دنبال پشتیبانی از مشارکت در امور و رشد و تحول آنها در چارچوب سازمان است در حالیکه در مکتب سوسیالیسم هدف از مشارکت کارمندان در تصمیم گیری می تواند منجر به تعهد سازمانی بیشتری می گردد.