بخشی از مقاله
چکیده
دراین پژوهش یکی ازچالشهاومشکلات کنترلاجتماعی مطرح می گرددکه عبارت از بدپوششی.وازآنجا که مسأله پوشش زنان ومردان به عنوان یک پدیده فرهنگی- اجتماعیمطرح می باشد.برخی ازراهکارهایعقلانی وعملی دربرابرمعضل بیبندوباری پوششی ارائه میگرددکه اگرمسئولانه بهاین موضوع نظر شود،بی تأثیرنخواهدبود.باعنایت به اینکه قرآن به صراحت تکلیف بشررادرراستای چگونگی پوشش بیان داشتهاست؛اما درجامعه روندی شکلگرفته ومسیرصعودی خودرا طیمیکندکه به زودی گستره وعواقبناشی از آن احتمالا"قابل کنترل نخواهدبود.
بنابراین لزوم پرداختن به این موضوع بیش ازگذشته احساسمی گرددد،هرچندکه به تکرار بینجامد؛براین مبناآنچه دراین باب می تواندراهگشاباشد،ارائه گردیده،دراینباره تأکیدبراستفاده از لباسهایملی موردتوجه می باشدواین نکته که پوشش امری فراجنسیتی میباشدوهمینطوردرنظر گرفتن اصلپوشش یعنی حیاءو عفت به طوری که بدون درنظر-گرفتن این فاکتورپوشش مفهوم واقعی خودرا ادا نمیکند.
»مقدمه«
مسأله پوشش ازمنظرشناختی منحصرا"درحوزه مطالعات ومسائل زنان قرارنمیگیرد،چنانچه عدهای براین باور-ند،بلکه موضوعی فرادینی است،لذا به عنوان یک مسأله اجتماعی وفرهنگی لزوم حل وسامان یافتن آن،بیشاز پیش احساس میشود.اما باوجودچنین دقت وصراحتی متأسفانه فضای جامعه اسلامی ایران به نحوی است که نه تنهاشایسته جامعه اسلامی نیست؛بلکه دستآویزی برای سوءاستفاده بدگویان میباشد.مسألهپوشش از جمله آسیبهای فرهنگی و اجتماعی است که درجامعه به خوبی نمایان است واین خودنشانی از آسیب دراین زمینه می باشدکه برای رفع این معضل بایستی سراغ لایههای زیرین جامعه رفت.دراینجا برای رسیدن به مقصود به دو موضوع میپردازیم.
»متن مقاله«
به راستی اگر میل به پوشش ریشه درفطرت آدمی دارد،پس چرا میلیونهاانسان درسراسرجهان برهنه ونیمبرهنه هستند؟وحقیقتاً برای رفع این بحران چه بایدکرد؟دردوران کودکیِ دختران وزنان امروزجامعهماچه رخ داده که این چنین از پوشش بیاعتنا شده اندوچه اتفاقی افتاده که پوشش به نظرنوجوان وجوانان زیبا نیست؟علل بی بندوباری پوششی درجامعه پویایی مانندایران چیست؟
».1 علل بیبندوباری پوششی«
این بیعلاقه بودن جوانان نیازمندآسیبشناسی است.درآسیبشناسی پوشش مطرح میشودکه دلایل عدم رواج پوشش مناسب به عنوان یک رفتار درجامعهچیست؟چرابرخی ازجوانان مسلمان این دستورالهی را رعایت نمی-کنند؟بنابراین پیش از آنکه به دنبال درمان این معضل باشیم،جستوجوی علل این مشکل ضروری است تابه دنبال آن امکان ارائه راه حلهای مناسب ونتیجهبخش حاصل شود.دراینباره عللهای بسیاری را میتوان جستوجوکرد؛به مواردی به گونه اجمال اشاره خواهد شد.
نظیر:ضعف اعتقادی و ایمان؛مدگرایی به جای ارزش گرایی؛حس تجمل-گرایی؛غربزدگی ناآگاهانه؛رقابت درمتمدن جلوه کردن؛نبودنظارت کافی ازسوی خانواده؛عدم تنوع پوشش اسلامی درجامعه؛عدم پاسخگویی به شبهات پوشش و عفاف؛عدم توانایی خانوادههای مذهبی درانتقال احساس و باور مذهبی به فرزندان خود؛عدم وجود سیاستهای تشویقی و تنبیهی مناسب درجامعه؛به مسخره گرفتن لباس ملی و محلی اقوام ایرانی؛ناآگاهی نسبت به فلسفه پوشش؛روشننشدن آثاربی بندوباری پوششی وبیعفتی و عوارض و پیامدهای آن برای جامعه با اقدامات فرهنگی مستمر؛کم توجهی مسئولان دست اندرکار به اجرای قانونهای مرتبط به این موضوع؛بی توجهی به وظیفه امربهمعروف ونهیازمنکر؛بیتوجهی به عدم فرهنگسازی درپوشش مردان؛جذابیت لباسهای وارداتی بدون نظارت متولیان فرهنگی واجتماعی؛جذابیت آزادی به معنای بی-بندوباری؛عدم برخورد جدی نیروهای نظارتی؛بالارفتن سن ازدواج بینجوانان. حال که تا حدودی به علل این معضل پی بردیم،طبیعتا"می توان راهکارهایی علمی ومنطقی جهت پیشگیری ودرمان این خطر جدی ارائه داد.
».2راهکارهای پیشگیری ورفع بیبندوباری پوششی«
ازآنجاکه مسأله پوشش زنان ومردان و ولنگاری درپوشش وضعیتی است که اقشار گوناگون جامعه ایران باآن دست به گریبان هستند،بنابراین ضروری است،مورد شناخت علمی قرارگیرد؛زیرا شناخت مسأله درواقع پیمودن نیمی ازراه برای حل آن است.واین شناخت تحت عنوان»علل بی بندوباری«مطرح شد،حال دراین مجال،راهکارهای عملی که می توانددرتوسعه فرهنگ پوشش وعفاف ورفع این ناهنجاری مؤثرواقع شود،به شرح زیرموردتأکیدقرار می گیرد. 1,2 .توجه به ریشه اصلی پوشش:علت اینکه تاکنون درنهادینه کردن پوشش ناموفق بودهایم این است که به ریشه اصلی پوشش که حیاءوعفافمی باشد،توجه اصولی نشده است.
عفاف صفت نفسانی وویژگی درونی است که بُعداز فرهنگی باید به آن نگریسته شود.عفاف،هوشمندانهترین حالت کنترل نفس و اِعمال قدرت نفوذدرحوزه شخصیت خویش است که تلاش دربرجسته وشفافکردن انسانیت انسان داردوازجلوهگری وخود نمایی جنسیت مدارجلوگیریمی نماید.عفاف،روح پوشش است که سلامت روانی وجاذبهجسمانی راتضمین میکند.وعفیف کسی است که توانسته هنجارهای جنسی خودراکاملاً به قاعده واعتدال درآورد.عفاف کنترلکننده رفتارومتانت انسان می باشد،که باحیاءزیبایی آن دوچندان میگردد.بانوی مسلمان،نمادعفت وحیاءدرجامعه است،عفاف برهمه بخشهای جامعه اثرگذارست وتنهازنان رادربرنمیگیرد؛بلکه مردان نیز موظف به رعایت محدودیتهای اخلاقی هستند.