بخشی از مقاله
چکیده
در عصر کنونی شهروندی شکل نوینی به خود گرفته است که نیازمند تمهیدات مشخص، ویژه و استراتژیک است. یکی از این ضرورت ها، توسعه وسایل ارتباطی الکترونیکی همانند اینترنت، گوشی های همراه هوشمند و غیره است که به تبع آن شکل گیری سبک خاصی از تفکر را متداول نموده است. این چنین شیوه تفکر را می توان زیست فکری در فضای نوین الکترونیکی نام نهاد. حال در کشورهایی چون ایران این الگو به صورت روزمره شکل می گیرد و بر شهروندان اثر می گذارد و می تواند آثار مثبت و منفی در شیوه تربیتی آیندگان داشته باشد. به نظر می رسد چنین فضاییالگویی، را آموزش دهد که نهایتاً نقش دهنده یا تخریب کننده بستر سیاسی و اجتماعی گردد.
بدین منظور سوالی که مطرح می گردد این است که راه کار بالابردن سوددهی این تفکر چیست و چگونه می توان از ضرردهی درنحوه یادگیری افراد من جمله کودکان - که در معرض آن قرار دارند- جلوگیری کرد؟ این مقاله با تکیه بر این فرضیه، که افزایش و ارتقاء سطح یادگیری الکترونیکی شهروندان، نیازمند تعریف خاصی از شهروندی است که از طریق مدیریت و سیاست منسجم در سطح اجتماعی و سیاسی به دست خواهد آمد، قدم به تعریف شهروندی نوین در فضای یادگیری بینا ارتباطی مستمر، می نهدنهایتاً. این مقاله با استوارکردن چارچوب نظری خود بر مبنای یادگیری تعاملی، به دنبال این یافته است که شکل خاصی از شهروندی ارائه دهد که در یک کنش پیچیده ارتباطی، در دو سطح خرد -روابط بین فردی-و سطح کلان -روابط متقابل حکومت با مردم- همواره یادگیری را بازتولید گردد.
کلید واژه: شهروندی الکترونیک، یادگیری، رسانه های ارتباطی، کنش آموزشی-ارتباطی، مدیریت و سیاست عمل گر
-1 مقدمه
یادگیری الکترونیکی، شیوه ای به منظور تسهیل فرآیند ارتباطات در سطح جامعه و همچنین ورود افراد در چرخه آموزش استاساساً. تاثیرپذیری و تاثیر گذاری متقابل در سطوح مختلف آموزشی، اجتماعی و نهایتا شکل بخشی بهاجتماع سیاسی نیز متاثر از این فرآیند می باشد. آن چه در یادگیری الکترونیکی مهم است نحوه تاثیرگذاری این سبک آموزش در ایجاد فضایی مناسب، به منظور تبادل افکار و آراء و اندیشه های مختلف است. این اندیشه ها را می توان بنابر تاثیرگذاری اشان در چند طبقه مشخص کرد. در طیف بالایی مدیران دولتی و سیاست گذاران عمومی قرارمی گیرند. در طیف میانی طیف وسیعی از پژوهشگران و عالمان انتقال دهنده و پذیرنده فرآیند یادگیری قرار دارند و نهایتاً در سطح پائینی آحاد مردم که به صورت اعم تحت عنوان شهروند در اجتماع از حیات علمی و آموزشی برخوردارند قرار می گیرند.
این سه گروه مشخص شده در یک فرآیند التقاطی و متقابل و با ایجاد نوعی وابستگی، نحوه یادگیری را در سطح جوامع الکترونیکی شده امروزی مشخص می کنند. امروزه این فرآیند نوین، تحت تاثیر شدید رسانه های ارتباطی قرار دارد. ما از این مسیر تحت عنوان دیالکتیک یادگیری، بر مبنای کنش اذهان ارتباطی یاد می کنیم. اگرچه در گذشته تحقق این امر پروسه ای مشکل به نظر می رسید، امروزه با گسترش وسایل ارتباطی نظیر اینترنت، گوشی های همراه و نهایتاً ایجاد نرم افزارهای هوشمند گفتگو، و شبکه های اجتماعی، یادگیری تحت مدیریت، از سطح دولتی و عمومی به سطوح میانی و پائینی جامعه نیز انتقال یافته است.این منطق گفتگو-یادگیری، با شهروندی پیوند تنگاتنگی دارد چرا که هدفش ترسیم اجتماعی است که شهروندان توانایی نظارت بر سیاست گذاران عمومی را داشته باشند و در کشاکش قوانین آموزشی، نظارت متقابل ذهنی و دانشی را تولید کند.
بنابراین از آنجا که رسانه های الکترونیکی با تسهیل یادگیری، اثرات مثبت و منفی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در سطح جامعه می گذارند، بنابراین این دیالکتیک گفتگو-یادگیری نیازمند نوعی کنترل آموزشی، به منظور ارتقاء دست آوردهای مثبت و زدودن پیامد های منفی آن برای جامعه است. در این مقاله با تاکید بر اینکه یادگیری الکترونیک بستر ساز مشارکت شهروندان در اجتماع سیاسی است، قدم به تعریف شهروندی نوین در فضایی از یادگیری بینا ارتباطی نهاده ایم، تا بیان کنیم که فناوری اطلاعات، یادگیری تعاملی و شهروندی جدید و پیچیده ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و این خود دستاوردی مثبت است چرا که افراد و شهروندان و در امتداد آن هویت ها و فرهنگهای گوناگون که شهروندان عضوی از آنها هستند، از طریق فناوری اطلاعات می توانند در تعامل با دیگران خود را آشکار سازند.
بنابراین پیوند این منطق و شهروندی راهکاری است به منظور ارتقاء سطح یادگیری افراد و نسل های جدید، و زدودن دستاوردهای یادگیری منفی رسانه های الکترونیکی در جامعه و اجتماع سیاسی. لذا ساختار مقاله بدین گونه است که ابتدا با ترسیم چارچوب نظری بر مبنای یادگیری تعاملی، شکل خاص یادگیری ناشی از فناوری اطلاعات، در عصر جدید بیان شود و در وهله بعد به دیالکتیک گفتگو- یادگیری پرداخته و ارتباطش با الگوی شهروندی نوین را بازتولید کرد و نهایتاً با بررسی نظارت و مدیریت عمومی در تحقق این الگو، دستاوردهای مثبت آن را بیان و راهکارهایی برای رفع آثار منفی یادگیری الکترونیکی در اجتماع سیاسی، قرار دهیم و بیان کنیم که فناوری اطلاعات و یادگیری، یک هویت همه شمول از شهروندی ارائه می دهد. در امتداد این هویت همه شمول بیان خواهد شد که فناوری اطلاعات، عرصه سیاسی و اجتماعی جدیدی را نقش داده است. در بخش های بعدی به تاثیر یادگیری و فناوری اطلاعات، به نهادینه شدن اخلاق شهروندی و تعامل افراد و هویت ها با دیگری و حضور همگانی افراد اشاره می شود.
-2 چارچوب و مبانی نظری
1-2 یادگیری تعاملی
در این مقاله، به منظور ارائه الگوی شهروندی نوین و ارتباط آن با یادگیری، از چارچوب یادگیری تعاملی سود جسته ایم. این دیدگاه که یکی از اصول و درونمایه های یادگیری الکترونیکی نیز محسوب می شود، با نظریات برساخت گرایانه جان دیویی1 همسویی دارد. دیویی تمام تفکرات دوگانه را رد می کرد. در این بین رابطه فرد و اجتماع نیز قرار دارد. به نظر دیویی، اجتماع و فرد نمی توانند جدا از یکدیگر وجود داشته باشند و در عین حال نمی توانند تابعیکدیگر باشند - دیویی و چایلدز: . - 1 383 دیدگاه تعاملی -که در فلسفه تعلیم و تربیت و فنون تدریس میان استاد و
دانشجو حکم فرما می شود-اساساً مسیری را میان تعاملاذهان فردی با علائق و هنجارهای اجتماعی ، پیوسته و به صورت متقابل، هموار می کند - گریسون و اندرسون، :1383. - 47
در مطالعات اخیر در حوزه روانشناسی اجتماعی، مفهوم خود2 در کانون توجه قرار گرفته استاین. علائق اساساً فرد را محور اصلی تحلیل های خود قرار می دهند؛ فرد به عنوان شخصیتی که نهایتاً علل رفتارها به وی بر می گردد. . - Schlenker:1985 - در دیدگاه تعاملی نهایتاً فردیادگیرنده ، به عنوان سازنده تعاملات اجتماعی در نظر گرفته می شود. همانگونه که دیویی نیز، از الگویی سخن می راندتحت عنوان حل مساله مشارکتی، که از آن در توصیف وارزیابی نهادهای اجتماعی و سیاسی بر حسب ظرفیت آنها درافزایش قدرت و آگاهی افراد سخن می گوید. این الگو از
مدرسه آغاز و و دانش عمومی را با محیط زنده بیرون از کلاس مرتبط می سازد - شفلر، . - 305 :1381 امروزه این یادگیری تعاملی، در فراتر از سطوح آموزشی مدرسه ای، به حوزه الکترونیکی انتقال یافته است.
چرا که تعامل یک فرآیند اجتماعی پایه است که مستلزم رو در رو بودن نیست و افراد از فاصله دور نیز پیام ردو بدل می کنند - بارتال و بارتال، . - 159 :1385 بنابراین در یادگیری الکترونیکی تعامل با ابزارهای مشارکت از طرق اینترنت و... صورت می پذیرد و در این رابطه یادگیرنده و یاد دهنده، درگیری ذهن ها بامسائل اجتماعی را شاهد هستیم. با اینکه معرفت در بستر
اجتماع ساخته می شود، اما در موقعیت آموزشی نهایتا این فرد است که باید معنای آن را درک کند یا به دریافتی عمیق از آن دست یابد. بنابراین در یادگیری الکترونیکی تعاملی،
دو هدف بر ساختن معنی از دیدگاه شخصی و تثبیت اینبرساخت در سطوح اجتماعی، اهمیت دارد - همان:. - 162
در این مقاله، با بهره گیری از دیدگاه تعاملی، سعی شده است تا از طریق یادگیری الکترونیکی، نوعی یادگیری الکترونیکی تعاملی را در سطح جامعه و میان شهروندان ترسیم نمود و با نزدیکی به نظریه حوزه عمومی هابرماس3تاثیر گذاری این روند آموزشی و یادگیری را در یک رابطه تعاملی میان افراد و اجتماع سیاسی ترسیم شود. هابرماس خود در کتاب جهانی شدن و آینده دموکراسی، از این ایده سخن می راند. او از نوع خاصی از شهروندی دفاع می کندکه به عنوان فاعلان - سوژه های - خود قانونگذار و همچنین شهروند متحد شده تعریف می شوند که توانایی کنترل جامعه را دارند. از نظر هابرماس این خود گردانی دموکراتیک وقتی حاصل می شود که افراد و جمعیت کشور به عنوانی شهروندان حاکم بر سرنوشت خود تبدیل شوند و از سوی دیگر دولت و قانونگذاران تحت نظارت شهروندان،قانونگذاری خود را حفظ می کنند، اما سیاست از درون کنش اجتماع و شهروندانی جدای از دولت بر می خیزد.
درواقع در این شهروندی، مرزبندی اجماعی جامعه سیاسی با مرزبندی قلمرو جغرافیایی تحت کنترل دولت را با یکدیگردر آمیخته و تعامل شهروندی و اجتماع را ترسیم می کندکه اجماع بینا ذهنی، مشورتی و ارتباطی افراد از مشخصه های آن است - هابرماس، . - 99-98 :1384 با توجه به این دیدگاه می توان گفت اجتماع سیاسی، به شدت تحت نظارت و تعیین کنندگی شهروندان قرار دارد چرا که آنها ترسیم کننده قواعد و هنجارهای سیاسی دولت هستند و به آن هویت می دهند. او تحقق این نوع شهروندی را با ارتباطات الکترونیکی پیوند می دهد و از نقش فناوری اطلاعات در به وجود آمدن این بستر مشورتی و پسا ملی سخن می راند. در واقع ارتباطات الکترونیکی مشورتی از عناصری برخوردار است که می تواند افراد را به عنوان شهروندان خودقانونگذار، در اثر بخشی به اجتماع سیاسی