بخشی از مقاله

مناطق خشک تقریبا ٣٠% خشکی کره زمین راشامل می شود.بیش از ٩٠%مناطق خشک جهان در ٢٧کشور متمرکز شده است که تقریبا ٢٠%جمعیت جهان وابسته به این مناطق خشک وبیابانی می باشند.موقعیت ایران ومجاورت آن با مدار راس السرطان موجب شده کشور ما در یک نوار بیابانی واقع شود و در امتداد صحرای آفریقا ,بیابان عربستان و مناطق خشک آسیا ی مرکزی قرار می دھد.مساحت ایران ۵١٩,٨۴۶,١ کیلو متر مربع می باشد و ٨٠% از کل سرزمین ایران از آب وھوای خشک ونیمه خشک برخوردار است به این ترتیب در معرض خطر فرایند پیشروی بیابان ھا قرار دارد.

حال آن که این پیشروی بیشتر به دلیل عدم استفاده صحیح از این اکوسیستم و عدم توجه به توان و امکانات این اکوسیستم می باشد.در این مقاله سعی بر آن شده تا عوامل موثر در بیابان زایی شناخته شود و با اقدامات اساسی, علمی _مدیریتی صحیح بیابان زدایی شود که این امر با استفاده از تکنولوژی و علوم روز و شناخت این اکوسیستم شکنده ودر کل با راھبردھای ومدیریت صحیح امکان پذیر می باشد .با مدیریت صحیح این مناطق خشک و نیمه خشک علاوه بر احیای مناطق بیابانی از این اراضی به عنوان مکانی برای تولید و افزایش درآمد بدون آسیب رساندن به این مناطق استفاده کرد.
 
کلید واژه:مدیریت صحیح بیابان ، احیای مناطق خشک ، بیابان زدایی ، توسعه پایدار بیابان

مقدمه

گستردگی مناطق بیابانی ایران و مشکلات مالی، خدماتی و نیروی انسانی مورد نیاز سازمانهای اجرایی، محدودیت ھایی را برای عملیات احیا، اصلاح و یا بهره برداری صحیح در سطح وسیع ایجاد می کند. ھنر مدیریت بیابان باید بگونه ای باشد که با کمترین ھزینه بهترین نتیجه را عاید سازمان خود نماید. مسلما آگاھی از ویژگیها، محدودیتها و قابلیتهای بیابان یکی از ضروریات کار است. از آنجا که در پیدایش مناطق بیابانی ایران عوامل مختلفی دخالت داشته اند بنا براین نمی توان آنها را در یک طبقه عام تحت عنوان بیابان قرار داد زیرا در تعیین ھر محدوده ای برخی از عوامل اثر بیشتری داشته اند وبرخی مناطق بیابانی توسط چند ویژگی و برخی توسط یک ویژگی شناخته می شوند. از این رو ضرورت انجام طرحهای تکمیلی در راستای پروژه ملی و تعیین قلمرو جغرافیایی محدوده ھای بیابانی ایران پایه ریزی شده است که پس از بررسیهای لازم و در صورت تصویب اجرای آن آغاز خواھد شد .

بیابان زایی درھزاره سوم میلادی جزء مهلک ترین خطراتی است که حیاط را در تمامی ابعادش مورد تحدید قرار داد. ایران به دلیل واقع شدن در کمر بند خشک در معرض بیابان زایی قرار دارد.اگر بیابان زایی را بر اساس تعریف کنوانسیونبیابان زایی تعریف کنیم این گونه می شود؛ تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک و خشک نیمهمرطوب در اثر عواملی مانند عوامل انسانی و عوامل طبیعی به وجود می آید. در زمان حاضر عوامل طبیعی،آنچنان نقشی در بیابان زایی ندارند البته خشک سالیھایی که به وقوع میپیونددبیابان زایی را تشدید میکند ولی درزمان حال ایران ؛عوامل انسانی بیشتر باعثبیابان زایی می شود.

مهمترین عامل تسریع کنده ی بیابان زایی چیزی جزء عملکرد نابخردانه وفشارھای انسانی براین اکوسیستم شکننده نمی باشد.عوامل بیابان زایی به وسیله انسان نظیر: بوته کنی ,چرای دامی خارج از فصل مناسب چرا در مراتع ، تبدیل مراتع به دیمزار، برداشت بی رویه آباز سفره ھاي آب زیرزمینی، معدن کاوي و بهره برداري از معادن، جاده سازي و توسعهشهرھا و روستاھا ؛ در نتیجه موجب کاھش حاصلخیزی خاک و افزایش فرسایش وافت کیفی و کمی آبخوانها ,نشست زمین , افزایش حجم سیل , شور شدن و ماندابی شدن اراضی و در آخرموجب برھنگی و مهاجرت می شود که خود مهاجرت در شهرھای بزرگ مشکلاتی برای برنامه ریزان کشورودولت فراھم می کند.

عدم مدیریت صحیح در استفاده از منابع آب , چراي بیش از حد , کشت بیش از حد , تخریب پوشش گیاھی است که در کنار کاھش بارندگی اثرات اقتصادي و اجتماعی مخربی روي سطح منطقه گذاشته و روند کویر زایی رو به توسعه خواھد بود .کویر زایی نتیجه عمل انسان است و باعث می شود تا سطوح گسترده اي اززمین ھاي مولد استان از گردونه تولید خارج شود بلکه کم شدن توان زیست شناختی محیط ناشی سومدیریت محیط است منجر به تخریب وتهد ید مراکز روستایی و اراضی کشاورزي می شود که با جراي طرحهاي کویر زدایی در سطح استان می توان سطح تهدید منطقه را کاھش داد وحتی دست به احیا و توسعه این مناطق نمود .

پیشینه مدیریت در مناطق بیابانی ایران

الف - گذشته - ٧۴١٣-٧۶١٣ -

اقدامات وعملیات تثبیت ماسه ھای روان وبیابان زدایی در سطح کلان عملا از سال ٧۴١٣ آغاز گردید که بنا به در خواست مردم خسارات دیده ویا تشخیص کارشناسان در مناطق بحرانی با ھدف کنترل سرعت طوفان وباد وکاھش خسارات وارده انجام می گرفت.برنامه ریزی در مقطع سالانه بوده وپروژه ھا فاقد طرح ھای مطالعاتی و اجرایی بوده است.نوع مدیریت در مناطق بیابانی با تکیه بر تجارب کارشناسان وجدا از بخش تحقیق بوده ودر کل به صورت دولتی انجام می شده توزیع اعتبارات نیز بر اساس نظر مدیریت بوده است.تعامل درون سازمانی وبرون سازمانی بسیار کم وعامل انسانی بیابان زایی در بیابان ھا ی ایران دیده نمی شده است . عملیات ھر پروژه بر اساس دید کارشناس انجام می شده است ودر آخر با تنظیم کروکی سنجش به پایان می رسیده است.

گونه ھای تثبیت ماسه ھای روان و بیابانی زایی عمدتا محدود به تاغ ,گز,سمر بوده است.روش ھای بیابان زدایی وکنترل فرسایش بادی معمولا محدود به مالچ پاشی ,نهال کاری, بذر پاشی واحداث باد شکن بوده وھیچ توجهی به دانش بومی اھالی آن منطقه نداشته اند.نتایج عملیات به دلیل تشکیل مستقل در اجرا پروژه و تمرکز در نقاط محدود واستفاده از مالچ و احداث باد شکن ,نهال کاری ,وبذرکاشی وجود ترسالی ھای فراوان وخشکسالی ھای محدود عمدتا موفقیت آمیز بوده.کانون بحران فرسایش بادی در گذشته کنترل گردیده ومنجر به جنگل ھای دست کاشت شده که متاسفانه تک گونه وبه سن دیر زیستی رسیده ونیاز مبرم به حفاظت ومدیریت دارند.

ب:گذشته نه چندان دور:

برنامه ریزی ازابتدای برنامه اول تا پایان برنامه سوم توسعه,نگاھی بخش ودر مقاطع برنامه ھای پنج ساله بوده است. اجرای پروژھا تا پایان برنامه دوم مانند گذشته فاقد طرح مطالعاتی و اجرایی بوده اما از ابتدای برنامه دوم,تهیه طرح ھای مطالعاتی و اجرایی بیابان زایی آغاز شد.نوع مدیریت در این برھه مدیریت بحران وتا حدودی مدیریت ریسک بوده است و ھمراه با اعتبارات دولتی وتا حدودی مشارکتی بوده توزیع اعتبار ات براساس شاخص ھای تعریف شده وبر اساس موافقتنامه ھای ملی استانی بوده است. روش ھای بیابان زدایی وفرسایش بادی بر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید