بخشی از مقاله

خلاصه

این تحقیق در راستای رتبهبندی شعب کارای بانک صادرات در استان گیلان به روش تحلیل پوششی دادههای دو مرحلهای و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی صورت میگیرد. روشهای موجود سنجش کارایی شعب بانکها، که اغلب بر پایه شاخصهای مالی هستند، تجربی و فاقد پشتوانه علمی محکمی بوده و همچنین به علت استاندارد نبودن این روشها نتایج آنها در زمانهای مختلف قابل مقایسه نیستند. حال این سؤال پیش میآید که چگونه میتوان روشی قابل اطمینان و قابل مقایسه ارایه کرد که کارایی بانکها را مورد ارزیابی قرار دهد. پژوهشهای زیادی در ارتباط با تحلیل پوششی دادهها صورت گرفته است که اهمیت استفاده از آن را سنجش کارایی واحدهای تصمیم گیرنده در صنایع مختلف نشان میدهد که ما به اختصار به آنها اشاره خواهیم کرد و از تحلیل پوششی دادههای دومرحلهای ورودی محور برای تحقیق امتیاز کارایی شعب بانک استفاده میکنیم. پس از کسب امتیاز کارایی شعب با استفاده از نرمافزار لینگو به یافتن جایگاه شعب کارا پرداخته خواهد شد. با استفاده از نرمافزار تحلیل سلسله مراتبی به رتبهبندی شعب کارا میپردازیم.

کلمات کلیدی: رتبهبندی بانک، تحلیل پوششی دادههای دو مرحلهای، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی.

.1مقدمه

در ادبیات اقتصادی جهان امروز ، نقش و اهمیت نظام مالی و به تبع آن ، موسسات مالی و اعتباری به مثابه بازوهای اجرایی این نظام و ابزار رشد و توسعه اقتصادی کشور کاملاً ملموس است . به نحوی که توسعه پایدار اقتصادی بدون رشد و توسعه موسسات مالی امکان پذیر نیست. کارایی بانکها و نحوه محاسبه آن ازجمله موضوعات مهمی است که علاوه بر مدیران بانکها و صاحبان سهام این موسسات مالی، مورد علاقه بخش نظارتی نظام بانکی و مشتریان استفاده کننده از خدمات بانکی می باشد. در کشورهای در حال توسعه به علت عدم توسعه بازار های مالی، موسسات مذکور نیز کارایی لازم را ندارند. بانک ها به عنوان مهمترین نهادهای بازار مالی در ایران، به علت عدم گسترش بازار های مالی از یک سو، و دولتی بودن بانکها از سوی دبگر ازکارایی مطلوب برخوردار نیستند.افزایش بهره وری در نهادهای اقتصادی تنها راه توسعه اقتصادی کشورهاست که موجب ارتقای سطح رفاه زندگی یک ملت می شود.

در واقع پایین بودن سطح بهره وری در نظام مالی، به خصوص در یک فرآیند جهانی، توسعه اقتصادی را به نفع جوامعی سوق می دهد که از روبنا و ساختار مالی پرقدرتی برخوردار هستند. در عین حال رشد بهره وری در سایه توسعه بازارها و نهادهای مالی از قبیل بانکهای تجاری، بانکهای توسعه، شرکتهای بیمه، بورس اوراق بهادار، تعاونی های اعتبار و ... تحقق میپذیرد.در این میان طراحی یک نظام ارزیابی عملکرد در بانکها به دلیل خدماتی بودن این واحدها و تنوع عملکرد آنها، از پیچیدگی ختصی برخوردار است. استفاده از ابزارهای کارآمد علمی برای محقق ساختن یک ارزیابی واقعی اجتناب ناپذیر است. ابزارهای کارآمدی که این مهم را محقق میسازد بر پایه مدلهای ریاضی استوار است.

به طور کلی دو روش اصلی برای تخمین تابع تولید وجود دارد که عبارتند از : - 1 روشهای پارامتریک، - 2 روشهای ناپارامتریک. تکنیک های متفاوتی به منظور تخمین پارامتر های روش های پارامتریک ارایه شده است که از آن جمله میتوان روش کاب-داگلاس و روش رگرسین را نام برد. در روش پارامتریک، تابع مشخصی به عنوان پیش فرض تابع تولید در نظر گرفته میشود، اما در روشهای ناپارامتریک - مانند - DEA، بدون در نظر گرفتن پیش فرض برایتابع تولید، اقدام به ساخت یک تابع تولید تجربی می کنند. هر دو روش پارامتریک و ناپارامتریک بر پایه مشاهدات استوارند، ولی در تحلیل پارامتریک، یک معادله بهینه سازی برای تمام واحدهای سازمانی به کار میرود، در حالی که در روش تحلیل پوششی دادهها به منظور اندازهگیری کارایی برای هر واحد سازمانی، یک عمل بهینه سازی صورت میگیرد.

اما باید به کارایی این نظام توجه شود چه بسا اگر سیستمی کارا نباشد یا از کارایی فاصله زیاد داشته باشد نمی تواند به درستی ایفای نقش کند. در این راستا به توضیح مختصری از تحلیل پوششی دادهها میپردازیم.تحلیل پوششی داده ها - DEA - شامل تکنیک ها و روش هایی برای ارزیابی کارایی و یا سنجش بهره وری واحدهای تصمیم گیرنده - - DMU است. تحلیل پوششی دادهها، مفهومی از محاسبه ارزیابی سطوح کارایی را در داخل یک گروه از سازمان نشان میدهد که کارایی هر واحد در مقایسه با گروهی محاسبه میشود که دارای بیشترین عملکرد هستند.این تکنیک مبتنی بر رویکرد برنامه ریزی خطی است که هدف اصلی آن مقایسه و سنجش کارایی تعدادی از واحدهای تصمیم گیرنده مشابه است که مقدار ورودیهای مصرفی و خروجیهای تولیدی متفاوتی دارند. این واحدها میتوانند شعبههای یک بانک،مدرسه ها، بیمارستان ها، پالایشگاهها، نیروگاههای برق، ادارههای تحت پوشش یک وزارتخانه و یا کارخانه های همانند باشند.

جذابیت تکنیک DEA به این دلیل است که به تحلیلگران اجازه میدهد میزان کارایی تکنولوژیهای تولیدی که دارای چندین ورودی و چندین خروجی هستند را بدون نیاز به داده های مربوط به هزینه و قیمت محاسبه نماید. زیرا ورودیها و خروجیهای مختلف نیازی به مقیاسها و واحدهای مشابه برای اندازهگیری ندارند. این مسأله برای سازمانهای بخش عمومی که اطلاعات مالی و هزینهای آنها معمولا در دسترس نیست بسیار حایز اهمیت خواهد بود.در مدلهای DEA راهکار بهبود برای واحدها رسیدن به مرز کارایی است. در واقع، برای بهبود عملکرد واحدهای ناکارا باید تمهیداتی اندیشیده شود تا علکرد این واحدها به مرز کارایی برسد.

مرز کارایی در بر دارنده واحدهایی با اندازه کارایی یک است که برخی از این واحدها حقیقی و برخی از آنها مجازی هستند. واحد مجازی واحدی است که هر چند عینیت نیافته است ولی با مجموعه واحدهای تجربه شده امکان تحقق یافتن چنین واحدی وجود دارد. از این رو راهکار بهبود واحدهای ناکارا، با تصویر کردن واحد مورد نظر به مرز کارایی، فراهم شدنی است. در نظر داشته باشیم که واحدهای حقیقی را که روی مرز کارایی قرار گرفتهاند و به عنوان الگو و آرمان برای واحدهای ناکارا برای رسیدن به مرز کارایی استفاده میشوند، واحدهای نشانه یا مرجع مینامند.مدلهای کلاسیک تحلیل پوششی داده ها را میتوان به دو دیدگاه ورودی محور و خروجی محور حل نمود.

انتخاب دیدگاههای ورودی محور و خروجی محور، بر اساس میزان کنترل مدیر بر هر یک از ورودی ها و خروجیها میباشد. اگر مدیریت هیچ کنترلی بر خروجی ها نداشته و میزان آن از قبل مشخص و ثابت باشد، در این صورت کاهش در میزان ورودی ها به عنوان دیدگاه مدیریت برای افزایش کارایی مد نظر قرار میگیرد در این حالت مدل به صورت ورودی محور حل میگردد. اما در صورتی که مدیریت کنترلی بر میزان ورودیها نداشته باشد، بر افزایش ستادهها برای رسیدن به مرز کارایی تلاش خواهد کرد و مدل به صورت خروجیمحور حل میگردد. در تقسیم بندی دیگری این مدل ها به دو گروه مدل های مضربی و پوششی تقسیم میشوند که مدلهای پوششی در واقع ثانویه مدل های مضربیاند. به طور کلی:

مجموع موزون ستانده ها مجموع موزون نهادهها = کارایی واحد برای محاسبه کارایی سیستمهای پیچیده با ساختارهای شبکهای مدل های تحلیل پوششی دادههای شبکهای مورد نیاز است. در حالت کلی مدلهای تحلیل پوششی دادههای شبکهای دارای دو ساختار کلی هستند: ساختار سری و موازی. ساختار شبکهای سری شامل دو یا بیش از دو فرآیند است که از طریق اندازه های میانی به طور سری به هم متصل شدهاند. اندازه های میانی همان خروجیهای یک مرحله هستند به عنوان ورودی وارد مرحله بعد میشوند. در ساختار سری، زمانی یک واحد تصمیم گیرنده کاراست که تمامی زیر فرآیندهای آن کارا باشند. ساختارهای شبکهای سری به دو فرم ساده و عمومی تقسیم میشوند.

تفاوتهای بین این دو فرم به تعداد فرآیندهای درونی بر میگردد. در فرم عمومی بیش از دو مرحله وجود دارد، ورودیها در هر مرحله میتوانند وارد سیستم شوندو خروجیهای نهایی ممکن است در هر مرحلهای تولید شوند و اندازه های میانی ممکن است به طور کامل استفاده نشوند. در این گونه مدل های DEA شبکهای، هر یک از مراحل به صورت موازی و مجزا از یکدیگر عمل میکنند. در ساختار موازی، تمامی فرآیندهای درونی به صورت موازی به هم متصل شدهاند. یک ساختار موازی وقتی کاراست که همه فرآیندهایش کارا باشد. اگر یک فرآیند در این ساختار کارا باشد امکان انتخاب فرآیند مورد نظر برای استفاده در تولید بیشتر خواهد بود.[1]به منظور رتبه بندی واحدهای کارا در تحقیق از مدل AHP استفاده میشود.

در این قسمت ابتدا یک مدل DEA برای هر یک از واحدها بدون در نظر گرفتن سایر واحدها حل میشود. سپس با استفاده از نتایج به دست آمده از حل مدل های DEA یک ماتریس مقایسات زوجی تشکیل و با یک مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی یک سطحی رتبه بندی کامل انجام میشود.AHP برای ارزیابی ذهنی مجموعه ای از گزینه ها بر اساس چندین شاخص و یا ساختار سلسله مراتبی طراحی شده است. در بالاترین سطح، هدف تصمیم گیری و شاخص ها در پایینتر گزینه ها قرار گرفته است. گزینه ها هر کدام به تنهایی با هر شاخص ارزیابی و نهایتا ارزیابی گزینه های مختلف بر اساس شاخص های گوناگون ادغام میشود و جواب نهایی به دست میآید.یکی از مشکلات AHP که معمولا موجب نگرانی تصمیم گیرندگان میشود، وجود قضاوت های ذهنی در ماتریس مقایسات زوجی است که در اینجا با به کارگیری DEA این مشکل مرتفع می شود.[1]

-2-1 پیشینه تحقیق

در شرایط فعلی با توجه به گستردگی شعب بانکها در سراسر کشور، احداث روزافزون مؤسسات مالی و اعتباری جدید، تآسیس بانک های خصوصی، ورود بانکهای خارجی از طریق مناطق آزاد تجاری و خصوصی سازی بانکها در ایران وضعیت بسیار نوینی به وجود آمده است که باید بررسی اساسی و تجدید ساختار مناسب در شبکه بانکهای تجاری و تخصصی کشور انجام گیرد. بدین منظور لازم است هر یک از بانکها از کارایی شعب خود اطلاع داشته باشند و علل کارایی و ناکارایی شعب خود را بررسی کنند و با برنامهریزی مناسب به اصلاح و هدایت واحدهای ناکارا بپردازند. بدیهی است که با کاراترشدن شعب ناکارا، ضمن رسیدن به این اهداف با کاهش بهای خدمات ارایه شده و جلوگیری از اتلاف منابع کمیاب، میتوان انتظار داشت که منافع ملی بیشتر تامین شود و در سطح کلی یک بانک، زیانهای ناشی از عدم کارایی هم به حداقل ممکن برسد و در مجموع سیستم بانکی کشور کاراتر شود.

اندازهگیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان همواره مورد توجه محققان بوده است. تحلیل پوششی دادهها یک رویکرد داده محور نسبتآ جدید برای ارزیابی عملکرد یک مجموعه از محدودیتهای مشابه به نام واحدهای تصمیمگیری است که ورودیهای چندگانه را به خروجیهای چندگانه تقسیم میکند. فارل در سال 1957 برای اولین بار تخمین کارایی به روش ناپارامتریک را مطرح کرد و پیشنهاد کرد که بهتر است عملکرد یک بنگاه یا سازمان را با عملکرد بهترین بنگاه ها یا سازمانهای موجود در آن صنعت مقایسه کنیم. وی کارایی سیستمی با دو ورودی و یک خروجی را با یک روش ناپارامتریک اندازهگیری کرد و کارایی فنی و تخصیصی را معرفی نمود. وی از مدل خود برای برای تخمین کارایی بخش کشاورزی آمریکا در مقایسه با سایر کشورها استفاده کرد.

با وجود این، او در ارایه روشی که دربرگیرنده ورودیها و خروجیهای متهدد باشد، موفق نبود.[6]محدودیت زمان و منابع، ضرورت افزایش کارایی و اثربخشی کارهای صورت گرفته در سازمانها و بنگاه ها را بیش از پیش مهم ساخته است. تحلیل پوششی دادهها مرکب از برخی مدل های ریاضی مشارک در اصل پوششی بودن است و هدف آن ارزیابی نسبی واحدهای تصمیمگیرندهی متغیر با استفاده از دادههای ورودی و خروجی متغیر است. استفاده از مدلهای تحلیل پوششی دادهها علاوه بر تعیین میزان کارایی نسبی، نقاط ضعف سازمانها را در شاخصهای مختلف تعیین کرده و با ارایهی میزان مطلوب آنها خط مشی سازمان را به سوی ارتقای کارایی و بهرهوری مشخص میکند. همچنین الگوهای کارا که ارزیابی واحدهای ناکارا بر اساس آنها انجام گرفته است به واحدهای ناکارا معرفی میشوند.[1]

همان گونه که اشاره شد پایهگذار این روش فارل در سال 1957 بود. در سال 1978 چارنز، کوپر و رودز الگوی تحلیل پوششی دادهها - مدل - CCR را جهت ارزیابی عملکرد و محاسبه کارایی ارایه دادند که توانایی اندازهگیری کارایی سیستمهای با چندین ورودی و چندین خروجی را داشت. در سال 1984 مفهوم بازده به مقیاس به وسیله بنکر، چارنز و کوپر در مدل های DEA مطرح شد و مدل جدیدی در تحلیل پوششی دادهها به نام مدل BCC ارایه گردید. بازده به مقیاس در مدل CCR ثابت و در مدلBCC متغیر فرض می شود. در سال 1985 چارنز و همکارانش مدل جمعی را مطرح کردند. همچنین در همین سال چارنز و همکارانش به منظور ثبت تغییرات کارایی در طول زمان تکنیکی تحت عنوان تحلیل پنجرهای را مطرح کردند. در ایران نیز تحلیل پوششی دادهها در سال 1994 با رسالهی دکترای محمدرضا علیرضایی با عنوان ارزیابی اریب کارایی در تحلیل پوششی داده ها شروع شد و به دنبال آن از DEAدر ارزیابی و اندازهگیری عملکرد در زمینه های گوناگون بسیاری استفاده شد.[5]

-3-1 تحلیل پوششی دادهها و رتبهبندی بانکها

در اصل مدیریت بانک ها همواره با توجه به شرایط اقتصادی حال و آینده، مجبور به اصلاح و بهبود خدمات بانکی، بازاریابی، بودجهبندی، نوآوری در ارایه خدمات، رقابت با سایر بانک ها و در نهایت افزایش بهرهوری و کارایی در میان واحدهای تحت سرپرستی خود میباشد. یکی از راه های اساسی موفقیت بانکها برای اصلاح روشهای تولید و افزایش توان رقابت با سایر بانکها، شبکه شعب آنها میباشد. یکی از راهکارهای اساسی در تنظیم برنامههای بهبود بهرهوری و کارایی در سطح یک بانک، وجود شبکهای کارا از شعب آن میباشد .[7]در شرایط فعلی با توجه به گستردگی شعب بانکها در سراسر کشور، احداث روزافزون مؤسسات مالی و اعتباری جدید، تآسیس بانک های خصوصی، ورود بانکهای خارجی از طریق مناطق آزاد تجاری و خصوصی سازی بانکها در ایران وضعیت بسیار نوینی به وجود آمده است که باید بررسی اساسی و تجدید ساختار مناسب در شبکه بانکهای تجاری و تخصصی کشور انجام گیرد. بدین منظور لازم است هر یک از بانکها از کارایی شعب

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید