بخشی از مقاله

چکیده

بررسی همسانی هاي شعري شاعران و رابطهي مبتنی بر تأثیر وتأثّر خودآگاه و ناخودآگاه میان آنان عرصهي گستردهاي است که می تواند زمینهي مناسبی جهت شناخت بهتر سرودههاي آنان و درك دقیق ترکلّیت شعر فارسی و روند مطالعه ي دقیق تر سیر ادبی را در ایران فراهم آورد. خاقانی شروانی - 520-595 ه .ق - و محمد تقی بهار - -1330 1265 ه. ش - هردو از سرایندگان نام آور زبان فارسی به شمار می رونداهم.یت قصاید خاقانی و تأثیر چشمگیر او بر شاعران بعد از خود، در کنار مطالعات گستردهي بهار در زمینهي شعر کلاسیک ایران و توانمندي او در قصیده سرایی، این سؤال را پیش میآورد که آیا بهار در سروده هاي خود از خاقانیمتأثّر بوده یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، این تأثیر پذیري چه زمینههایی را در بر میگیرد؟ پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی همسانیهاي شعري این دو شاعر به این پرسشها و پرسشهاي مشابه دیگر پاسخ دهد. روش پژوهش توصیفی است و دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوي بررسی شده است. نتیجه نشان میدهداهمیت شعر خاقانی و مطالعات گستردهي بهار در ادب پارسی خواسته یا ناخواسته موجب پدید آمدن همسانیهاي بسیاري بین سرودههاي بهار با خاقانی در زمینههاي آرایهها، ترکیبات و مضمون آفرینی گردیده است و این مسأله ما را در شناخت هر چه بهتر گسترهي تأثیر شعرخاقانی یاري خواهد داد.

واژه هاي کلیدي: خاقانی شروانی، محمد تقی بهار، قصیده، سبک شناسی، ترکیبات، مضمون آفرینی

-1 بیان مسأله

پژوهشگران دربارهي تأثیر شعر خاقانی بر شاعران دیگر چون عطار، مولانا، سعدي، حافظ، امیر خسرو دهلوي، جامی، عرفی شیرازي، نظیري نیشابوري و قاآنی به تفصیل سخن گفتهاند اما از تأثیر خاقانی بر شاعران معاصر سخنی به میان نیاوردهاند. پژوهش حاضر به بررسی شیوههاي سخن آفرینی خاقانی شروانی - 520-595 ه .ق - و محمد تقی بهار - -1330 1265 ه. ش - معروف به ملکالشعراء میپردازد و میکوشد جلوههاي مشابهت شعري این دو سراینده را در وجوه مختلف از جمله تصاویر شعري، ترکیبات و مضمون آفرینی بررسی کند. ترکیب سازي و مضمون آفرینی، بهکارگیري دانش هاي گوناگون در شعر، استفاده از تشبیهات، استعارات و کنایات بدیع و مسائلی از این دست، قصاید خاقانی را اهمازیت ویژهاي برخوردار ساخته است و همین مسائل موجب شده بیشتر قصاید او، بر خلاف غزلیاتش، شعر خواص باشد وعامه ي مردم آن را درنیابند. محمد تقی بهار، شاعر، نویسنده، سیاستمدار و روزنامه نگار معاصر یکی از نام آوران زبان فارسی است که به طریق اولی در زمره ي خواص قرار میگیرد.

به نظر میرسد زمینههاي مشترك شعري و گاه زندگی خاقانی و بهار از جمله اهتمام هردو شاعر به قصیده سرایی، بهکارگیري زبانی پخته در قصاید خود، اشتیاق هردو به خراسان و اشاره به آن در سرودههاي خود، به زندان افتادن هردو شاعر و سرودن حبسیاتی زیبا، در کنار مطالعات گستردهي بهار در متون ادب فارسی، موجب شده که برخی از مفاهیم شعر خاقانی، آگاهانه یا ناآگاهانه در ذهن او جايگیر شود و همین مسأله موجب پدید آمدن همسانیهاي فراوانی در ترکیبات، مضامین و تصاویر شعري در سرودههاي او با خاقانی گردد. پژوهش حاضر به بررسی این همسانیها میپردازد و میکوشد به سؤالات زیر پاسخ دهد:میزان تأثیر پذیري بهار از خاقانی تا چه حدي است؟ و این تأثیر پذیري بیشتر چه زمینه هایی را در بر می گیرد؟روش پژوهش توصیفی است و دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوي و به روش کتابخانهاي و سند کاوي بررسی شده است. 

-2 پیشینه و اهداف پژوهش

محمد تقی بهار معروف به ملکالشّعرا - 1265-1330 ه. ش - شاعر، ادیب، نویسنده، سیاستمدار و روزنامهنگار معاصر، از نامآوران زبان و ادب فارسی است. »امتیاز بزرگ بهار در آن است که با وجود پیوستگی به مکتب شعري قدما توانسته است شعر خود را با خواستههايملّت هماهنگ سازد و نداي خود را در مسائل روز و حوادثی که هموطنان وي را دچار اضطراب و هیجان ساخته بود بلند کند - «آرینپور،. - 127 : 1372بیگمان شاعران و سخنوران توانا از گنجینهي آثار پیشینیان بهره بردهاند و آن را با گوهر هنر خویش آراسته و به شکلی بدیع به آفرینشی نو دست زدهاند. شعر بهار، در کنار نوآوريها و زیباییهاي خاصی که دارد، به مثابه ي میراث گرانبهایی است که تجربهي قرنها سخنسرایی شاعران پیشین را در خود گرد آورده است. بهار خود به تقلید و به کار گیري الفاظ دیگران در شعر خود اعتراف می کند؛ اما از تقلید معنی خود را مبرا می داند:

به لفظ ار به کس اقتفا کردهام                به معنی نکردم به کس اقتفا
تنحل نکردم به شعر اندرون                    نسازد به دریوزه اهل غنا   - بهار، - 326 :1387

اما در هر حال،تعمق و غور در شعر شاعران گذشته خواسته یا ناخواسته باعث ورود عناصري از لفظ و معناي آنان به شعر میشود و بهار نیز از این مسأله مستثنی نبوده است؛ به ویژه که وي به دلیل داشتن حافظهاي بسیار قوي و ذهنی آماده، اشعار بسیار زیاد و حتی پارهاي از متون نثر را از حفظ داشته است. این امر طبیعتاً باعث گردیده است که پارهاي از الفاظ یا مضامین بدون هدف اخذ یا اقتباس به سرودههاي او راه یافته باشد.در بررسی دیوان اشعار بهار مشاهده میشود که برخی از سروده هایش را در استقبال و اقتفاي قصیدههاي منوچهري، رودکی ، امیر معزي، ازرقی، سنایی وفرّخی سیستانی سروده است که حسین آقاحسینی به چند نمونه از این موارد اشاره کردهاست و به دلیل زندانی بودن مسعود سعد و بهار و این که هر دو از شاعران حبسیهسرا به شمار میآیند، به مقایسهي حبسیههاي آنان با یکدیگر پرداخته است - ر.ك آقاحسینی،. - 20-22 :1373

پژوهشهايمتعددي دیگري نیز در زمینهي اشعار بهار صورت گرفته است و شعر وي از جنبههاي مختلف بررسی شده است. اما علی رغم اشارات مختصري در زمینه ي تأثیرپذیري ملکالشّعرا از شاعران پیش از خود تاکنون پژوهشمستقلّی در زمینهي بررسی همسانی و هماننديهاي شعر بهار با شاعران پیش از خود انجام نگرفته است. مواردي نیز که به طور جسته و گریخته در آنها به نمونههایی از همانندي شعر او با شعر دیگران اشاره شده است، در مقایسه با حجم دیوان اشعار وي ناچیز است. کاظم دزفولیان برخی عناصر مشترك حبسیه در شعر مسعود سعد و ملکلشّاعراي بهار را بررسی کرده است - دزفولیان،. - 17-25 :1380

جلیل تجلیل و حسن حیدري، قصیدهي »جغد جنگ« را که آخرین سرودهي بهار است با قصیدهي »غرابالبین« منوچهري مقایسه کردهاند - تجلیل،47 :1387 و حیدري،. - 487 : 1387 همچنین آریانپور شعر دماوندیهي او را تحت تأثیر قطعهي »اي شب« نیما دانسته است - آرینپور،. - 339 : 1372 کامیار عابدي معتقد است که بهار شعر »دریغ من« را به استقبال از خاقانی سروده است و قصیدهي »نفس انسان« او قصیدهي »ترساییه«ي خاقانی را در ذهن تداعی میکند - عابدي، . - 267 : 1376 سپانلو نیز مقایسهاي میان »مرغ شباهنگ« بهار و »مرغ آمین« نیمایوشیج انجام داده است - سپانلو،. - 58 :1382

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید