بخشی از مقاله

چکیده

بی تردید امروزه، رسانه ها یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل تربیت در هر جامعه ای است. رسانه ها با وسعت دامنه خود، در حکم دانشگاه عمومی است که با همه اقشار جامعه سرو کار دارند، اگر رسانه های یک جامعه در اختیار نیروهای متعهد قرار گیرند، می توانند  زمینه رشد و شکوفایی آن جامعه را فراهم نموده و آن را به سوی سعادت و کمال سوق دهند ؛ ولی اگر در اختیار افراد غیر متعهد و وابسته قرار گیرند به عاملی از عوامل تباهی فرهنگ و اعتقادات یک جامعه، بدل شده و آن جامعه را به تباهی خواهد کشاند.

کشور ما افغانستان نیز نه تنها از قاعده فوق مستثنی نیست، بلکه آزادی رسانه ها از یک سو و تهاجم فرهنگی دشمنان از سوی دیگر، ضرورت بحث از رسانه ها و نقش آنها را در هدایت و جهت دهی جامعه، دوچندان نموده است. با درک این مهم، نوشتار حاضر در صدد است که نقش رسانه ها را در تربیت دینی با نگاه به کشور - افغانستان - مورد بحث و کنکاش قرار دهد و پس از آن، ضمن تبیین آفت ها و آسیبهای فراروی آن، راهکارهایی را با تأکید بر رهنمودهای امام خمینی - ره - جهت بیرون رفت از آسیبهای موجود ارائه دهد.

مقدمه

انسان در زندگی اجتماعی و در برخورد با غیر خود نیاز شدیدی به ارتباط دارد و تنها از این طریق است که نیاز های فردی و اجتماعی خود را برآورده می کند .انسان از همان آغاز برای برقراری ارتباط و رساندن پیام خود به دیگران شیوه های گوناگونی را به کاربرده است.از اشارات ،کلمات و اشاره های رمزی اولیه گرفته تا استفاده از پیشرفته ترین و در عین حال پیچیده ترین وسایل ارتباطی مدرن امروزی از قبیل رسانه ها و وسایل ارتباطی که درطول تاریخ دارای سرعت بسیارکندو ناچیز بوده اند و در عصر حاضر تحول چشمگیری یافته اند.

پیام هایی که توسط رسانه ها رد وبدل می شود درابعاد مختلف سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی،نظامی و فرهنگی و… است .مخاطبان این پیام ها افراد و گروههایی در سطوح مختلف فرهنگی،اقتصادی ،و اجتماعی اند که در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی در سراسر جهان پراکنده اند. چنانچه گفته شد تمام سعی و تلاش رسانه های جمعی ،رسیدن به اهداف و مقاصدی است که در عین حال هر کدام به نحوی دارای رنگ و صبغه تربیتی هستند ،زیرا این رسانه ها در اموری نظیر رشد شخصیت افراد درابعاد مختلف ،ایجاد ارتباط بین افراد جامعه ،کمک به افراد جامعه ،کمک به افراد در فرآیند سازگاری با جهان متغیر پیرامون و…دخالت دارند.چرا که به نظر می رسد نظام تعلیم و تربیت بیش از هرزمان دیگری نیاز به تغییرات اساسی و بنیادین دارد. لذا با توجه به تغییر نوع نگرش مخاطبین امرتعلیم و تربیت ،خواسته ها و انگیزه های ایشان برای دستیابی به اهداف و آمال ،این تغییرات ناگریز با گذشت زمان خود نمایی خواهد کرد.

از طرف دیگر با وجود اندیشه ها و جمجمه های فرهنگی مختلف که از سوی رسانه های غالب جهان بی محابا به حیطه ی آموزش و تربیت هجوم می آوردبه نظر می رسد ، باید ازهمین رسانه ها درجهت تحکیم بنیانهای تعلیم و تربیت استفاده کرد تا مهارت های پذیرش حقایق و اتخاذ تصمیمات اجتماعی و خانوادگی معقول و بهنگام را درتفکر و فضای حقیقی جامعه نهادینه ساخت تا با ار تقاءسطح فکری و فرهنگی خانواده ها ،معضلات و مشکلات ناشی از تأثیرات سوءرسانه ها به حداقل رسیدهو رفتارها وهنجارهای مثبت بالقوه به فعالیت نزدیک شود وبی شک این امر تنها پوشش کافی اطلاعات و دوری از یک جانبه نگری و تعمبق روش های نوین سالم و کاربردی ،استفاده از رسانه ها در امر تعلیم و تریبت میسر خواهد بود.

لذا در این پژوهش سعی شده است با استفاده از منابع موجود در راستای تنویر و تشریح معانی و معایب رسانه های مختلف - دیداری - شنیداری - مکتوب ،گفتاری ، روایی و - … بر روند آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان گامهایی برداشته شود. چرا که گستردگی رسانه ها در دنیای کنونی وتأثیر مستقیم آن بر روند رفتارهای اجتماعی دانش آموزان و فرزندانمان ، مطالعه و پژوهش بسیاری را می طلبد .

سؤال تحقیق

-1 آیاحقیقتاً رسانه ها تربیت صحیح و مطلوبی را برای کودکان و خانواده ها به ارمغان خواهند آورد؟

-2 آیا آثار رسانه ها در تربیت اخلاقی و اجتماعی امروز ملموستر و محسوس تر از گذشته نشده است؟

فرضیه

-1 آشنا شدن با موثر ترین رسانه ملی وتأثیر مهم آن در آموزش و پرورش.

-2 پی بردن به اثرات مخرب ناشی از برخی رسانه ها از جمله ماهواره و اینترنت و سینما.

اهداف تحقیق

-1 معرفی انواع رسانه ها و نقش مهم رسانه ها در تعلیم و تربیت آحاد مردم جامعه .

-2 مقایسه رسانه ها و سهم هر کدام در تعلیم و تربیت مردم جامعه .

ساختارتحقیق

ازدوفصل تشکیل شده است که فصل اول درمورد واژه شناسی و فصل دوم درمورد آسیب شناسی رسانه ها درتربیت دینی تشکیل شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید