بخشی از مقاله
مقدمه
در عصر کنونی رسانهها مانند دریچهای به جهان خارج در دیدگاهها، نگرشها و رفتارهای افراد جامعه مؤثر هستند ؛ تصور بسیاری از ما از جهان خارج و خودمان به ناچار به واسطهی رسانهها شکل گرفته است.اساساً تصور وجود سبکهای زندگی بدون رسانههای جمعی غیرممکن است. از نظر گیدنز رسانهها نقش مهمی در تبلیغ سبکهای زندگی مختلف دارند.سبکهای زندگی، با توجه به محبوبیت و قدرت اجتماعی خویش، از رسانههای گوناگون برای اشاعهی خود استفاده میکنند و شکلدهندهی محتوا و فرم برنامهها هستند.امروزه رسانههایی مانند تلویزیون یا فرارسانههایی مانند اینترنت بیشتر مرجع مخاطبان برای سبک زندگی هستند، ولی رسانههای نوشتاری مانند روزنامهها و مجلات نیز به نوبهی خود در ترویج و معرفی سبکهای زندگی نقش دارند.
این رسانهها حوزههای مد، توریسم، بهداشت، دکوراسیون، موسیقی و... را پوشش میدهند.شاید آشکارترین سطح تأثیرگذاری رسانهها بر سبک زندگی تبلیغات تجاری باشد. رسانهها با تبلیغ محصولات و خدمات میتوانند در ترویج، اشاعه و تداوم سبکهای زندگی مؤثر باشند.بال روکیچ - 1984 - نشان داد که تلویزیون میتواند ابزاری مناسب برای اغوای فرد به پذیرش ارزشهای جدید باشد. او در مطالعهاش شواهدی را یافت مبنی بر پذیرش سریع ارزشهای فردگرایانه توسط افرادی که در معرض فیلمها و برنامههای تلویزیونی غربی قرار میگیرند.تحقیقات سبک زندگی در حوزهی انتخاب رسانهای میتوانند هم ویژگیهای مخاطبان خاص را برای رسانهی خاص شناسایی کنند و هم مخاطبان خاص را برای گروهی از رسانهها.
سطح دیگری از تأثیرات رسانهها برنامههای غیرخبری مانند سریالها و فیلمهاست. امروزه اوقات فراغتِ بخش زیادی از افراد جامعه حول مصرف رسانههای گوناگون است. رسانهها با پخش سریالها و سایر برنامههای تفریحی و سرگرمی میتوانند در تبلیغ سبکهای زندگی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم مؤثر باشند.امروزه هنگامی که به تماشای یک فیلم مینشینید، احتمالاً در حال دیدن یک تبلیغ تصویری طولانی هستید.البته نمیتوان تمام ابعاد و وجوه سبک زندگی را متأثر از رسانههای جمعی دانست. نقش ارتباطات میانفردی و گروهی نیز در این میان حائز اهمیت است.با توجه به این زمینهها و آموزههای دینیِ ناظر بر مسائل اجتماعی، میتوان جنبهای سبک زندگی را اصلاح کرد و آن را بهبود بخشید. طبعاً این امر نیازمند پیشبینی سازوکارهای مورد نیاز است. یکی از این زمینهها فعالیت در قالب رسانههاست.
در حال حاضر صداوسیما با راهاندازی سیستم دیجیتال پخش، بیش از 15 شبکه را در حوزههای مستند، آموزش، کارتون، ورزش و بازار راهاندازی کرده است. این مجموعه، با توجه به توانمندیهای تکنیکی و فنی، قابلیت ایجاد شبکهی سبک زندگی یا خانواده را، متناسب با فرهنگ و ارزشهای جامعه، داراست. برنامهسازی در حوزههایی مانند پوشش، طراحی داخلی، هنرها و صنایع دستی و آشپزی از جملهی این مسائل هستند.صفهای طولانی مشتریان برای خرید آخرین محصولات کمپانیهای بزرگ، صرف هزینههای زیاد برای خرید مارکها و برندهای مشهور، علاقه و گرایش به سریالهای تلویزیونی، برنامههای مرتبط با دکوراسیون، مد، پوشاک و... مصرف و اشتیاق به کالاهای فرهنگی خاص و تلاش برای تعریف هویت خود بر اساس آنها، تنها جلوههایی از سبک زندگی ارائه شده در رسانه ها در دوران معاصر هستند.
مفهوم سبک زندگی
در فرهنگ عمید، ترکیب واژهی سبک زندگی وجود نداشت ، اما به صورت جداگانه از واژهی » سبک - « فتح سین و سکون با - از فلز گداخته در قالب ریختن ، کلمات را به طرزی نیکو تلفیق کردن و آراستن ، در فارسی به معنی » ریخت و طرز و روش « نام برده شده است.»فرهنگ رندم هاووس« چنین مینویسد: »عادات یا منشها، رویکردها، ذوقها و قرایح، استانداردهای اخلاقی، سطح اقتصادی و... همهی اینها در مجموع روش زیستن فرد یا گروه را میسازند.«محمد فاضلی، نویسندهی کتاب »مصرف و سبک زندگی «، پس از بررسی، دیدگاههای موجود را به دو دسته کلی تقسیمبندی کرده است. گروه اول تعاریفی هستند که سبک زندگی را مجموعهای از رفتارها میدانند و ارزشها و نگرشها و جهتگیریهای ذهنی افراد را از این مفهوم بیرون میگذارند.
گروه دوم تعاریفی هستند که ارزشها و نگرشها را هم بخشی از سبک زندگی میدانند. رویکرد اول بیشتر در جامعهشناسی و مطالعات فراغت و رویکرد دوم بیشتر در روانشناسی و مطالعات بازاریابی مرسوم بوده است البته گروه سومی قائل بر هر دو هم وجود دارد .گئورگ زیمل : تجسم تلاش انسان برای یافتن ارزشهای بنیادی یا به تعبیری فردیت برتری خود در فرهنگ عینیاش و شناساندن آن به دیگران - تأکید بر بُعد عینی تورستن وبلن : الگوی رفتار جمعی، تجلی رفتاری ، مکانیسم روحی،عادات فکری ومعرفت فرد-تأکید بر بُعد عینی و ذهنی ماکس وبر : ارزشها و رسمهای مشترکی که به گروه احساس هویت جمعی میبخشد؛ آن چیزی که مرزهای نامشخص موقعیت و قشر اجتماعی را تعیین میکند.-تأکید بر بُعد عینی و ذهنی آلفردآدلر کلیّت: بیهمتا و فردی زندگی که همهی فرآیندهای عمومی زندگی ذیل آن قرار دارند.
تأکید- بر بُعد ذهنی پیر بوردیو: فعالیتهای نظاممندی که از ذوق و سلیقهی فرد ناشی میشوند و بیشتر جنبهی عینی و خارجی دارند و در عین حال، به صورت نمادین به فرد هویت میبخشند و میان اقشار مختلف اجتماعی تمایز ایجاد میکنند. -تأکید بر بُعد عینی آنتونی گیدنز : سیاست زندگی است، سیاستی است که با منازعات و کشمکشهایی در باب یک سؤال پیوند دارد: چگونه افراد یا جامعهی انسانی بایددر دنیایی زندگی کنند که در آن، آنچه به وسیلهی طبیعت یا سنت تثبیت شده بود، اکنون موضوع تصمیمگیری قرار گرفته است. -تأکید بر بُعد عینی و ذهنی برخی متفکران کلاسیک شیوهی تغذیه، خودآرایی - نوع پوشاک و پیروی از مد - ، نوع مسکن - دکوراسیون، معماری و اثاثیه - ، نوع وسیلهی حملونقل،
شیوههای گذران اوقات فراغت و تفریح را از مؤلفههای سبک زندگی دانستهاند. در این زمینه میتوان به تقسیمبندیگُردُن«» اشاره کرد. اودرجمع بندی خود ، چند عامل مهم را در مطالعهی سبک زندگی برمیشمرد : الگوهای مصرف ، نوع لباس ، نحوهی صحبت ، نگرشها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقهمندی در فرهنگ مانند عقلانیت ، دین ، خانواده ، میهنپرستی ، آموزش ، هنرها و ورزشها . برخی متفکران دیگر - مانند پارسونز - نیز جنبههایی از سبک زندگی را معرفی میکنند که ناشی از فناوریهاست، مانند خودرو، وسایل خانگی، تلویزیون،کامپیوتر و...»ادوارد فرن« مؤلفههای مذکور را در سه گروه فعالیتها - مانند کار و سرگرمی - ، علاقهمندیها - مانند خانواده و رسانه - و عقاید - مانند موضوعات سیاسی و اجتماعی - دستهبندی میکند.مهدوی کنی عناصر مذکور را در چهار مقوله طبقهبندی کرده است:
.1 اموال - سرمایههای مصرفی -
.2 فعالیتها - عادات، شغل گذران اوقات فراغت و... -
.3نگرشها و گرایشها
.4 روابط انسانی - از بینفردی گرفته تا اجتماعی -
مفهوم سبک زندگی با مجموعهای از مفاهیم دیگر مانند سلیقه، مصرف، خرید و هویت اجتماعی پیوند دارد و در موارد بسیاری، این مفاهیم یا ترکیبی از آنها به مثابهی جایگزین و معرف یا نشاندهندهی سبک زندگی در نظر گرفته میشود.هرچند سبک زندگی در متن و زمینهی فرهنگ مصرف بسط مییابد و شاید بتوان گفت به این زمینه وابسته است، اما این پیوند به این معنا نیست که در فعالیتهای سبک زندگی هیچ تنوعی وجود ندارد.
سریالهای و فیلم ها و برنامه های تلویزیونی
انگارهها، تصاویر نسبتاً متداول و پایدار و مهمتر از همه الگوی کلی برنامهها هستند که اجتماعات در یک دورهی طولانی در معرض آنها قرار میگیرند. الگوی صحنهآرایی، انتخاب بازیگران، تیپهای اجتماعی و پیامدهای مرتبط در اکثر برنامههای تلویزیون وجود دارد.امروزه هنگامی که به تماشای یک فیلم مینشینید، احتمالاً در حال دیدن یک تبلیغ تصویری طولانی هستید. تلویزیون ایرانغالب سریالها و برنامههای تلویزیونی در ایران سبک زندگی طبقهی مرفه شهری و عناصر مرتبط با آن را نشان میدهد. نوع پوشش، منازل و مکانهای استفادهشده در سریال، وسایل نقلیه و... همگی الگوهایی برای سبک زندگی ارائه میکنند.تلویزیون دربُعد اجتماعی سبک زندگی اهمیت خاصی به جامعهی مدرن و قشر مرفه داده است؛ به طوری که گویی جامعهی سنتی به همراه یک سری آداب و رسوم نادیده گرفته شده است و از سوی دیگر، قشر متوسط و پایین نیز چندان نمایش داده نمیشوند.
در بُعد مذهبی مشخص شده است که برنامههای تلویزیونی در تحکیم روابط خانواده مؤثر بودهاند، هرچند در تشویق جوانان به ازدواج توفیق چندانی نداشتهاند و در نهایت، در بُعد روانی، که شامل مسائلی از قبیل الگوپذیری و حس همدلی مخاطب است، تلویزیون تأثیر چندانی نداشته است.این مسئله میتواند به بیگانگی مخاطب با برنامهها و سریالهای تلویزیون دامن زند، چرا که سبک زندگی کاملاً متفاوتی با واقعیات زندگی او به نمایش گذاشته میشود. نتایج یک نظرسنجی از بینندگان سریالهای تلویزیونی صداوسیما در پاسخ به این سؤال که به چه میزان امکانات زندگی که در اکثر سریالها نمایش داده میشوند با زندگی عموم مردم مطابقت دارد، نشاندهندهی این است که درصد بالایی از بینندگان، شباهت موارد استفادهشده در آن سریالها - یعنی خانه، لوازم منزل، اتومبیلها، نوع لباس بازیگران و نوع تفریحات و سرگرمیهای افراد - را با زندگی خودشان در حد »کم«، »خیلی کم« و اصلاً«» دانستهاند.
سینما؛ تلویزیون، داستان و عکس و بسیاری دیگر از مقولاتی از این دست مستقیم و غیر مستقیم بر زندگی و روش زیستن مردم در ایران تاثیر می گذارند و مغفول ماندن این تاثیر و بد تر از آن عدم استفاده از این ابزارها و باز هم بدتر از همه عدم شناخت این تاثیر نتایج تاسف باری را به بار خواهد آورد.چه کسی می تواند این مساله را رد کند که یکی از زمینه سازان اقبال برخی از قشر های مردم ایران به رسانه های فراملی بعضی زمینه سازی ها و ذائقه سازی های رسانه های داخلی خودمان بوده و هست؟در اواخر دهه هفتاد در رسانه ملی خودمان مگر آپارتمان ها تبدیل به خانه های ویلایی چند هزار متری نشدند و مگر مبلمان و اتومبیل های آخرین سیستم جای لوکیشن های ساده در دهه های پیش را نگرفتند؟ حالا دیگر خودرویی که هنرپیشه بر آن سوار می شود خود به یکی از ابزار تبلیغات تبدیل شده و جذابیتی درونی با خود به همراه دارد.
این را بگذارید در کنار مانکن گرایی در انتخاب بازیگران سریال های تلویزیونی که با سکوت همراه با رضایت مدیران رسانه های ملی به یک روند تبدیل شد تا بازیگران رسانه ی ملی کم کم به سمت و سوی یک نوع خاص از آرایش ظاهر بروند؛ و البته نیازی نیست درباره همه حواشی که درباره عمل های زیبایی برخی هنرپیشه ها در نشریات و رسانه های عامه پسند پیش آمد سخن گفت.شیوع مانکنیزم در میان هنرپیشه های تلویزیونی و تغییر در سبک مسکن و وسایل نقلیه تنها نمونه هایی از تحول در سبک زندگی تلویزیونی بودند؛ در برخی از این موارد به راحتی می شود شباهت هایی بسیار را میان آن چه که شبکه های ماهواره ای در حال ترویج آن هستند با آنچه که بر روی آنتن های شبکه های وطنی می رود پیدا کرد؛ تنها تفاوت در بعضی از محدودیت هایی است که برنامه سازان وطنی در نمایش برخی روابط و پوشش ها دارند.
یک برنامه تلویزیونی در دو سطح در زندگی مخاطبش تاثیر میگذارد؛ یکی درباره اینکه چه از زندگی اش چه بخواهد و دیگر اینکه چگونه. به یک مسابقه تلویزیونی که از سال های ابتدایی دهه گذشته یعنی دهه ی هشتاد در ایران باب بوده است توجه کنید.. نسل مسابقاتی که بعد از مسابقات اطلاعات عمومی به تلویزیون آمدند. این برنامه ها عموما با جایزه های بزرگ معنا می گرفتند. یک دستگاه پراید؛ چند میلیون تومان پول و مواردی از این قبیل که به دست آوردنشان در یک شب و بدون برنامه ریزی و تلاش طولانی مدت می تواند هر کسی را تحریک کند. در مرتبه دوم همان طور که گفتیم چطور بدست آوردن جایزه اهمیت پیدا می کند؛ این که از چه راهی به آن برسید.
در همه سریال ها بخت و اقبال آدم ها را به ثروت می رساند یا از آن محروم می کند و البته مساله اصلی ثروت و رفاه است؛ چنانچه اگر قرار باشد عاقبت به خیری را در انتها ببینیم چیزی نیست جز رسیدن به ثروت که آن هم بر مدار بخت و اقبال می گردد. فرهنگ و اقتصاد و رسانه چنان درهم پیچیده اند که نمی توان آنها را از هم جدا کرد بدون اینکه خصوصیات مهم شان را از دست بدهند. اگر یک تئوری اقتصادی در کشور تبلیغ شود قطعا فرهنگ خود را با خودش می آورد و اگر یک مد و نوع نگرش به آرایش ظاهری را مدام مقابل چشم یک ملت نمایش گذارده شود به هر حال ملزومات اقتصادی آن مورد توجه قرار می گیرد و همین موارد است که سبک زندگی را شکل می دهد و راهبری می کند .
سینمای ایران
سبک زندگی مرجع در فیلمهای سینمایی، به خصوص در چند سالهی اخیر، مناسبتی با آموزههای اسلامیایرانی و تحکیم بنیان خانواده ندارد. گسترهی سبک زندگی همواره رسانهها از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند حالباید نشان داد که اصلاً سینمای ایران در سبک زندگی تأثیر دارد یا نه . سینما در ایران زمانی وارد شد که جامعه تحت تهاجم تجدد وارداتی قرار داشت و هویت ایرانیاسلامی ملت ایران نیز در معرض این حمله بود.در شاکلهی فیلم فارسی، همه چیز در مکان بدنامی به نام کاباره یا کافه اتفاق میافتاد. هم شخصیت مثبت و هم شخصیت منفی، همه در کاباره بودند، در آنجا زندگی میکردند، چالشهای دراماتیک در آنجا رخ میداد و به این ترتیب، نوعی اخلاق کابارهای در میان مردم ایران ترویج میشد.
علاوه بر این، از زمان تولید اولین فیلمها در سینمای ایران، عشقهای غیرمتعارف، روابط بیبندوبار و به طور کلی، نوعی ضداخلاقگرایی به جامعه القا شد که با هویت، اندیشهها و ارزشهای ایرانیاسلامی در تضاد بود. البته چون جامعهی ما تحت تأثیر مکتب اهل بیت - علیهم السلام - و روحانیت بوده و هست، این القائات تأثیر چندانی بر جامعه نگذاشت. اما در مقابل، طبقهی شبهروشنفکر و طبقهی متوسط رو به بالا، از این جریان متأثر شدند.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سعی بر این شد که سینما تحت تأثیر آرمانهای انقلاب قرار بگیرد و نوعی سبک زندگی که برآمده از اسلام و ارزشهای اسلامی است وارد سینما شود. منتها در آن زمان، متولیان سینما تحلیل درست و صحیحی از ورود و رشد سینما در ایران نداشتند و عقبه و ریشههای کانونها و اشخاصی را که سینما را به این سرزمین وارد کرده و توسعه دادند نمیشناختند. از همین روی، بخشی از همان سینمایی که حدود یک سال