بخشی از مقاله
خلاصه
عاملی که باعث تفاوت انسان با سایر موجودات می باشد عقل اوست که سر منشاء تمامی اعمال و رفتار انسان است. در این تحقیق شخصیت انسانو ارزش های انسان مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه بیش از 80 سال تحقیق و بررسی این بود که شخصیت و عملکرد شغلی بر حسب موقعیت یا صفات هیچ رابطه معناداری با هم ندارند. برای این که بتوانید بهترین شخصیت برای انجام یک شغل را انتخاب کنید، لازم است شغل، گروه کاری و سازمان را مورد ارزیابی قرار دهید. هر چه ارزش های کارمندان با سازمان تناسب بیشتری داشته باشد، احتمال این که عملکرد و رضایت بالاتری داشته باشد، افزایش می یابد. ارتباطات انسان به عنوان مهم ترن عنصر موجود در سازمان در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه گرفته شدکه میان ارتباطات و رضایت کارمندان رابطه منفی وجود دارد: هر چه ابهام کمتر باشد، رضایت بیشتر است. تحریف، گنگ بودن و ناهم خوانی در ارتباط باعث افزایش ابهام شده و در نتیجه بر رضایت تأثیر منفی می گذارد.
1. مقدمه
مدیریت علم و هنر اداره انسان هاست، بخشی از آن ذاتی است که هنر است و بخش دیگر اکتسابی است که همان دانش مدیریت است. در نظریات مدیریت مسیر تکامل از مدیریت علمی به مدیریت رفتار گرایی دیده می شود.در نظریات کلاسیک ها از جمله تیلور، فایول، مارکس و بر که تفکر مدیریت علمی داشتند بر کارآیی و تولید بیشتر تأکید شده است. سپس بنیان گزاران مکتب روابط انسانی اظهار داشتند که از روابط انسانی در محیط کار غفلت شده است. بدین ترتیب در سلسه مراتب نیازهای مازلو علاوه بر نیازها فیزیکی به نیاز به احترام، شخصیت، کرامت و شکوفایی انسان ها توجه شده است.در نظریات سیستمی و اقتضایی دید دانشمندان مدیریت به انسان تکامل می یابد این دانشمندان معتقدند که انسان موجودی است پیچیده که رفتارهایش قابل تشخیص نیست و به عوامل بسیار متعددی بر می گردد.
واقعیت این است که در جهان امروز آن چه بیش از هممه دارای اهمیت است نیروی انسانی است به طوری که اقتصاد دانان معتقدند آن چه در نهایت خصوصیت روند توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تعیین می کند منابع انسانی آن کشور است، نه سرمایه یا منابع مادی دیگر. این منابع انسانی هستند که سرمایه ها را متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند. سازمان های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را به وجود می آورند و توسعه ملی را پیش می برند.در مدیریت و سازمان، نظر به این که یکی از وظایف مدیران، جلب هم فکری، همکاری و همدلی کارکنان است، ارتباط مرثر مدیریت و کارکنان را همراه با سایر نیروها در جهت اهداف سازمان هدایت می کند. اعتقاد همگان بر این است که افراد تشکیل دهنده، سازمان با ارزش ترین سرمایه سازمان اند و درک رفتار انسانی در محیط سازمانی برای مدیران ار اهیمت حیاتی برخوردار است.
2. چرا باید انسان را شناخت
در این جا این سوال مطرح می شود که چه نیازی هست که انسان را بشناسیم؟
اولاً شناخت انسان راهی است برای شناخت خدا، طبق فرمایش علی - ع - هر که خود را شناخت خدای خود را شناخته است. »من عرف نفسه فقد عرف ربه« یکی از بهترین راه ها برای شناخت خدا و حتی پی بردن به صفات او شناخت انسان است.ثانیاً بدون شناخت انسان نمی توان استعدادها و نیازهای او را شناخت. با شناخت صحیح انسان و ابعاد گوناگون وجود اوست که می توان به بهره برداری صحیح از استعدادها و ارضای درست نیاز های او پرداخت.ثالثاً تا انسان شناخته نشود نمی توان یک نظام تربیتی صحیح برای رشد انسان عرضه نمود. رابعاً بدون شناخت انسان نمی توان تکالیف و وظایف انسان ها را شناخت.
اگر انسان درست شناخته نشود نمی توان بایدها و نباید های اساسی را برای او تعیین کرد.بر اساس همین جهات است که قرآن کریم در آیات زیر بر لزوم شناخت انسان تأکید کرده است:نا فِی الافاقِ اَنفُسِهِم» حَتَی یَتَبَیﱠنَ لَهُم اَنﱠهُ الحَقﱡ: به زودی نشانه های خود را در جهان و در وجود خود نشان خواهیم داد تا برای آن ها روشن شود که او حق است.« - فصلت - 54در علم مدیریت مستقیماً انسان شناسی بحث نمی شود ولی از نتایج انسان شناسی روان شناسی و تربیت جامعه شناسی استفاده می شود. - . - 1
3. مفهوم انسان در مدیریت منابع انسانی و بهره وری نیز تأثیرات ذیل را دارد:
الف - در هویت مکانیکی، ارگانیکی و اسلامی پرسنل ب - در نیازهای مکانیکی، ارگانیکی، اسلامی پرسنل ج - در کیفیت مکانیکی، ارگانیکی، اسلامی کارهم از لحاظ معرفتی و بینشی و هم از لحاظ ایمانی و ارزشی بحث از انسان شروع می شود.
برخی از نویسندگان به 8 دلیل، انسان شناسی را مقدم بر دانش مدیریت دانسته اند که عبارتند از:
- 1 موضوع بحث مدیریت، نحوه اداره انسان در سازمان است. لذا باید موضوع مدیریت انسان شناخته شود تا ابعاد مدیریت روشن تر گردد.
- 2 لازم است مدیریت، ارزش های انسانی را در کارکنان نهادینه کند. فلسفه اخلاق نیاز به انسان شناسی دارد.
- 3 ارزش های اخلاقی هزینه کنترل و بازرسی را کاهش می دهد.
- 4 مدیریت لازم است افراد متعهد را تربیت کند تا در کنار تخصص کار را با دلسوزی انجام دهند.
- 5 ایجاد انگیزه در کارکنان بستگی به شناخت حالات روحی انسان و »انسان شناسی« دارد.
- 6 تا انسان و کمال او شناخته نشود، راه رسیدن به کمال او معلوم نمی گردد و رعایت ارزش های اخلاقی یعنی راه رسیدن به کمال انسان، پس ارزش ها جز با شناخت انسان امکان ندارد.
- 7 مدیریت متضمن توصیه به رفتارهای خاص انسان - باید نباید - است و این باید و نباید ها تابع اهداف آن است و اهداف بر اساس طرز فکرهای مختلف فرق می کند و تفاوت طرز فکرها از طرز نگرش به انسان است. پس باید نخست انسان را شناخت. - 2 -
- 8 ممکن است، اسلام ادعا کند که اهدافی بالاتر از اهداف اقتصادی برای سازمان های تولیدی تنظیم می کند. در این صورت باید نخست آن اهداف را شناخت و سپس سازمان تولیدی را تنظیم نمود. - 1 -
4.انسان و اختلاف در استعدادها
از دیدگاه قرآن انسان ها دارای استعدادهای مختلف هستند. هر انسانی با وجود آن که از یک سلسه امور فطری مشترک با دیگران برخوردار است، ولی در برخی از استعدادها با دیگران فرق دارد.وَ قَد خَلقَکُم» اَطورا: و شما را به اشکال مختلف آفرید.« - نوح، - 14آیه ی فوق اشاره به این نکته دارد که انسان ها از نظر جنسیت، رنگ، قیافه، استعداد و... مختلف آفریده شده اند علت اختلاف استعداد این است که افراد هم دیگر را به طور متقابل به استخدام در آورند. یعنی افراد در خدمت یکدیگر قرار گیرند. اگر قرار بود که همه استعداد های یکسانی داشته باشند هیچ گاه خواسته ها و نیاز های گوناگون و متنوع افراد انسانی ارضا و اقناع نمی شد. - 3 -
5. مهم ترین ویژگی هایی که باعث ایجاد تفاوت بین انسان ها می شوند عبارتند از:
اشخاص از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوتند. روش فکر کردن و تشریج محیط اطراف و چگونگی واکنش در برابر محیط برای هر کسی منحصر به خود اوست. این مجموعه عوامل را تفاوت های فردی می نامند. اشخاص منحصر به فرد هستند.تفاوت های فیزیکی: توانایی ها، مهارت هاوویژگی های فیزیکی تفاوت های روانی: شخصیت ها ، طرز تلقی ها، ادراک ها، فرآیندهای یادگیری و خلاقیت اشخاص مستقل از محیط و موقعیتی که در آن قرار گرفته اند عمل نمی کنند تفاوت های موقعیتی بر چگونگی واکنش افراد به شکل های مختلف اثر می گذارند.شخصیت فردی ما تحت تأثیر محیط شکل می گیرد. گروه هایی از اشخاص که در یک موقعیت قرار گرفته اند رفتاری متفاوت با گروه های شبیه خود که در موقعیت های دیگری قرار دارند، خواهند داشت. - - 4
6. شخصیت چیست؟
هنگامی که روان شناسان در باره ی شخصیت صحبت می کنند مقصودشان مفهومی پویا است که بیانگر رشد و تکامل کل سیستم روانی شخص است. زمانی که مسئله شخصیت مطرح است. به جای توجه به اجزای مختلف تشکیل دهنده شخص، به کل مجموعه، که چیزی بیش از مجموع اجزایی تشکیل دهنده شخص می باشد، توجه می شود. - - 5تعریفی که گوردن آلپورت حدود 50 سال پیش برای شخصیت ارائه کرد هنوز زبانزد همگان است. او گفت: شخصیت، همان شخصیت پویا در درون فرد است که از سیستم های روانی و فیزیکی تشکیل شده و تنها عاملی است که نشان دهنده سازش فرد با محیطش می باشد. - 6 - شخصیت عبارت است از جمع کل طرفی که در آن یک فرد در برابر دیگران واکنش نشان می دهد، یا تعامل دارد. - 5 - مفهوم شخصیت از آن جهت برای مدیریت اهمیت دارد که به نظر اکثر مدیران نقش عمده ای در چگونگی ادراک ارزیابی و واکنش فرد در برابر محیط دارد. . - 4 - 7. ارزش ها
چرا اطلاع از ارزش های فرد اهمیت دارد؟ ارزش ها اغلب زیر بنای نگرش ها، رفتارها و ادراک بوده و آن ها را تبیین می کنند. بنابراین اگر درباره سیستم ارزش فرد آگاهی داشته باشیم می توانیم به این بینش دست پیدا کنیم که با او چطور بر خورد کنیم.هر چه ارزش های کارمندان با سازمان تناسب بیشتری داشته باشد. احتمال این که عملکرد و رضایت بالاتری داشته باشد، افزایش می یابد. - 7 - ارزش بیانگر اعتقادات راسخی است مبنی بر این که »از نظر فرد یا جامعه یک شیوه برخورد یا حالت نمایی به خصوص به شیوه برخورد یا وجود حالت غایی معکوس یا متضاد آن ارجعیت دارد.« آن ها در خود یک عامل قضاوتی هم دارند به همین دلیل است که مردم در مورد درست بودن،خوب بودن یامطلوب بودن یک مسئله نظر می دهند. سی سال پیش سازمان ها تنها شخصیت افراد را مورد توجه قرار می داند، چون مسئله آن ها فقط مطابقت افراد با کارهای به خصوص بود. اما در سال های اخیر این مسئله که شخصیت و ارزش های فرد تا چه حد با سازمان مطابقت دارد هم مورد توجه قرار گرفته است. چون امروز برای مدیران، انعطاف پذیری متقاضی در تطابق با شرایط در حال تغییر و متعهد بودن او به سازمان بیش از توانایی او در انجام یک کار خاص اهمیت دارد. . - 7 -