بخشی از مقاله
چکیده
بی تردید منابع انسانی بزرگ ترین سرمایه در مدیریت محسوب می شود، منابع انسانی را هرگز نباید با امکانات فیزیکی یا تکنولوژیکی مقایسه نمود، همه کسانی که در عرصه مدیریت موفق بوده اند، نسبت به نقش و جایگاه بی بدیل منابع انسانی در مدیریت توجه کامل داشته برای شاءن و منزلت انسان اهمیت و احترام ویژه قائل بوده اند.ضرورت حضور مدیریت در جمیع عرصه های فعالیت انسانی از یک سو، و پیچیدگی های حاکم برقاعده مندیهای روابط انسانی از سوی دیگر، موضوع روابط انسانی در مدیریت را برجسته و دارای اهمیت به سزایی کرده است . نوشتار حاضر با تمرکز بر روابط انسانی در مدیریت کوشیده است ابعاد مختلف این موضوع را به اختصار شرح و بیان نماید.
کلید واژه گان : روابط انسانی ، اخلاق سازمانی، مدیریت ، روابط از منظر اسلامی
مقدمه
بدون ترید چگونگی روابط انسانی در مدیریت ، تابع نوع نگرش به انسان است . در مکتب اسلام که بیش از تمام مکاتب بر ارزش انسان و رشد و تعالی مادی و معنوی او، تأکید گردیده در قلمرو مدیریت نیز توجه کافی به انسان و ابعاد بالاترین اهداف به شمار میآید؛ لذا بدیهی است روابط انسانی در مدیریت نیز مورد توجه بوده است . پیامبر اسلام - ص - در حدیثی مدیر را نیازمند سه ویژگی میداند:تقوا، که او را به خدا متصل نماید و از موج های شیطانی بر خاسته از هواهای نفسانی دور نماید. ٍ. سعه صدر که زمینه ظرفیت روحی و روانی او را ارتقاء بخشد. َ. مهارتهای ارتباطی که بتواند همکارانش را همچون پدری مهربان در زیر چتر محبت خویش قرار بدهد. مدیریت در تعریف جامع خود عبارت است از: دانش و هنر به کارگیری منابع سازمانی ،انسانی ، مالی ، فیزیکی و اطلاعاتی برای دستیابی به اهداف معین به شیوه مطلوب و اثربخش احراز نقش مدیریت و شرط کسب توفیق در آن ، مستلزم احراز دانش ها و مهارتهایی است که یکی از مهم ترین آنها روابط انسانی درمدیریت یعنی هنر ارتباطات انسانی می باشد، آنچه در این نوشتار می آید گذری است بر مقوله روابط انسانی در مدیریت از منظر اسلامی - حسینی سیاه پوش - .
تاریخچه
در اواخر دهه ًٌٍُ و اوایل دهه ًٌَُ روش جدیدی در مطالعات مدیریت و تئوریهای آن به وجود آمد . التون مایو در همین زمان تحقیقاتی را برای مطالعه رفتار کارکنان در کارخانه وسترن الکتریک آمریکا آغاز کرد که این تحقیقات نقطه آغازی برای انتقال مدیریت از روش های مدیریت علمی - وظیفه مداری - به سبک های رابطه مداری - روابط انسانی - بود .پیدایش مکتب روابط انسانی به وسیله التون مایو و دستیارانش اتفاقی بود ! چرا که وی و دستیارانش از ابتدا قصد نداشتند آزمایشاتی برای پیدا کردن روابط غیر رسمی و سازمان غیررسمی و اهمیت آن در سازمان رسمی انجام دهند ، بلکه هدف تحقیق آنها پیدا کردن رابطه بین عوامل فیزیکی محیط کار و میزان بازدهی بین فواصل کاری از طریق تحقیق تجربی بود .
محققان به نحوی دقیق به روابط بین شدت نور و تأثیر آن برکارایی کارکنان نظارت می کردند . التون مایو و دستیارانش با کمال تعجب دیدند که با وجود کاهش نور محیط باز هم کارآیی افزایش یافت . پس آنها دریافتند عامل دیگری که در محاسبات آنها نیامده در کار دخالت داشت . محققان پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که اگر مدیران توجه خاصی به کارگران و کارکنان مبذول دارند این توجه موجب افزایش کارآیی در آنان خواهد شد . اما از دیدگاه مدیریت علمی و محققان تنها توجه به کارکنان نباید موجب افزایش کارآیی آنان می شد . در دهه های بعد نیز بسیاری از محققان تجربیات التون مایو را تکرار کردند و نتیجه آن پیدایش علم جدیدی به نام ”انسانگرایی صنعتی “ بود . آنها روابط انسانی را تقویت کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که مردم برای چیزهای مهمتر از پول هم کار می کنند و ارزشهای دیگری هم هست که موجب انگیزش آنها به کار بیشتر می شود - سعادت - .
تعریف روابط انسانی
با وجود اینکه برای برقراری روابط انسانی و ارتباط مطلوب میان رئیس و مرئوس دو شرط نیت خیر و احترام متقابل لازم است ،ولی این دو مقوله به هیچ وجه کافی بنظر نمی رسند،و اگر خلاف این امر بیندیشم سخت در اشتباه هستیم،چون این دو شرط به تنهایی نمی توانند در بر گیرنده تمام مفهوم وسیع روابط انسانی باشند.علاوه بر تعابیر فوق اینک سه تعریف برای روابط انسانی ارائه می کنیم تا روشن شود که برای ایجاد روابط انسانی خوب در مدیریت،چه نکاتی ضرورت دارد .کمیل وایلز می گوید: سر پرست آموزشی باید به ارزش شخصیت دیگران اعتقاد داشته باشد و به خواسته ها و احساسات معقول آنها احترام گذارد و بداند زندگی و کاربا هم آمیخته اند و رضایت خاطر در کار می تواند تا حد زیادی رضایت زندگی را حاصل کند. وتلس برگر می گویددر حال حاضر ،روابط انسانی ،توسعه دادن مهارت عملی است تا شخص بیآموزد چگونه خویش را با محیط اجتماعی خود سازگار سازد .مهارت انسانی یعنی قابلیت برقراری ارتباط با عقاید و احساسات دیگران،تا با دریافت پاسخ مطلوب و ایجاد ارتباط از سوی دیگران ،تا با دریافت پاسخ مطلوب و ایجاد ارتباط از سوی دیگران خوی اجتماعی بودن در وی پرورش یابد.
بوی کین میگوید: روابط انسانی عبارت است شیوه رفتار کردن و احترام گذاردن به موقعیت های اجتماعی و افراد یا گروههایی که سبب خلق این موقعیتها شده اند،در روابط انسانی سازمان یافته،اختلاف نژادی ،اخلاقی،طبقات اجتماعی یا اقتصادی ،فرهنگی وآموزشی مطرح نیست ،بلکه احترام گذاشتن به شخصیت فرد و محترم شمردن ارزشهای انسانی افراد مهم است .این سه تعریف گویای بسیاری از تعاریف روابط انسانی در رشته های گوناگون است .این افراد مفاهیم متنوع بسیاری نزدیکی را بیان داشته اند.تعریف ما از روابط انسانی تا اندازه ای با این سه تعریف تفاوت دارد. ما میگوئیم که روابط انسانی خوب در مدیریت بر بنیانهای احترام متقابل،نیت خیر،ایمان به ارزشها و شئون انسانی و شخصیتهای فردی استوار است .و برای مدیر ضرورت دارد که مهارتها را در ارتباط خودش با دیگران ،در هر موقعیت اجتماعی که قرار گرفته،پرورش دهد،این مهارتها اجزاء وحدت یافته مدیر هستند و ممکن است از طریق شناخت محتوای روابط انسانی پرورش و بهبود یابند - بخشی - .
اهمیت روابط انسانی از نظر مدیریت
همه افراد سازمان در زمینه ایجاد روابط انسانی مطلوب در سازمان مسؤول شمرده می شوند .خدمت گزار،ماشین نویس و رئیس اداره در سازمان به کنش متقابل پرداخته و بدین ترتیب بر کیفیت روابط انسانی موجود تأثیر می گذارند .ناگفته نماند که رئیس اداره از دو جهت مسئولیت روابط انسانی موفق و مطلوب را در اداره به عهده دارد،زیرا باید از یک طرف مواظب روابط انسانی خویش باشد و از سوی دیگر باید کوشش کند در حوزه مدیریت خود روابط انسانی بهتری ایجاد نماید .نظر به این که مدیر دارای وظیفه سنگینتری است .از نظر مدیری که مسؤولیت هدایت گروهی ر ا بر عهده دارد ،روابط انسانی یگانه ساختن و تلفیق افراد با کار است ،به نحوی که این یگانگی اسباب برانگیختگی آنان را فراهم کرده و موجب شود به نحوی بارور ،معاضدت امیز،صرفه جویانه و با رضایت روحی و اجتماعی به کار اشتغال ورزند.توجه داشته باشید که توجه مدیر بر رو ابط انسانی مثبت و موفق متمرکز است ،زیرا فرض بر آن است که آدمی به هنگام انجام کنش متقابل در پی چنین روابطی است،بنابراین تعریف روابط انسانی در این محدوده عبارت خواهد بود از برانگیختن افراد در سازمان به منظور ایجاد همکاری از نوعی که نیازمندیهای افراد را بر طرف ساخته،موجبات تحقق هدف های سازمان را فراهم اورد.تعریف کوتاهترآن است که بگوییم روابط انسانی شامل برانگیختن افراد به منظور ایجاد همکاری بارور و سازنده می باشد - توتونچیان - .
شیوه های ارتباطی پیامبر با مشرکان و یاران خویش
پیامبر اکرم - ص - در برخورد با مشرکان به طور صحیح اعتقادات قلبی خویش را بیان می داشتند و ارتباطات پیامبربا کافران و مشرکان و شیوه های گفتاری و عملی،بیان صریح عقاید و اظهار بیزاری از شرک آنان بوده است.أَإِلَهٌمﱠعَاللﱠهِقُلْبُرْهَانَکُمْهَاتُواکُنتُمْإِنصَادِقِینَ - َّ نمل - :آیا معبودی بااالله وجود دارد؟بگو اگر راست می گوید ،دلیل خود را بیاورد .با توجه به مؤلفه بیان صریح عقاید و پرستش محوری و شیوه های دیگر آن حضرت در ایجاد ارتباط به نظر می رسد که شیوه های ارتباطی اسلام و حضرت ابراهیم با یکدیگر مشابهت داشته است،پیامبر اکرم - ص - در شیوه های ارتباطی خویش با کافران و مشرکان ،به عوامل مادی و معنوی انگیزش توجه داشتند و انگیزه های بشری را زمینه سازو بسترساز اثر بخش و کارآیی ارتباطات خویش قرار می دادند .
به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که پیامبر اکرم در ارتباط خود با افراد و گروه های اجتماعی به بستر معرفتی وآگاهی اجتماعی آنان توجه داشتند گاهی برای نفوذ در اعماق جان انسان ها و تغییر در نگرش آنان،از ابزار انگیزه های مادی و وعده ی پاداش های مادی و معنوی بهره می گرفتند.شیوه کلی ارتباط پیامبر - ص - با یارانش بر مبنای رحمت ، محبت در امت اسلامی بود و در این دالان استراتژیک روش های جزئی تری اتخاذ می نمود. برای مثال ، در برابر تهمت های و شبه ها سعه ی صدر داشت و به آرامی و طمانینه و با اخلاق نکو آن ها را پاسخ می داد . بزرگواری و شخصیت پیامبر بزرگ اسلام چنان است که خداوند به آن حضرت می فرمایدإِنَّک: - - لَعَلیخُلُقٍعَظِیمٍ : ودرحقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته ای - - آن حضرت در حالی که خود به شیوه آسان گیری و تساهل عمل می نمود ، به یاران خویش نیز، این روش را توصیه می کرد - طباطبائی - .
ارتباطات متقابل سازمانی با رویکرد دینی
از بعضی از گزاره های دینی استفاده شودکه پیامبر اسلام - ص - در ارتباطات سازمانی،از سوی خداوند متعال موظف گردید که به مشترکات تکیه کند .خداوند به پیامبرش در سوره آل عمران آیهُّدستور می دهد که مقروضات ذهنی و معرفتی مشترک را مبنای ارتباط با دیگران قرار دهند و در پذیرش هنجارهای رفتاری به گونه ای عمل نکنند که عده ای بخواهند از دیگران سو ء استفاده کنند و بر آن ها مسلط شوند و اعمال قدرت نمایند.علامه طباطبایی بر این باور است که انبیای الهی بشر را به صورت فردی یا گروهی و یا اجتماعی به سوی کلمه توحید دعوت نموده اند که دربر دارنده ی معیار های زیر است :ٌ-تسلیم خدا شدن ٍ-بسط عدالت ،یعنی گسترش تساوی در حقوق و حیات زندگی َ-آزادی در اداره و اعمال صالح علامه طباطبایی با بیان اینکه اهل کتاب شامل یهودیان مسیحیان مجوس و صانبین می شود و می فرماید:خداوند به گروه