بخشی از مقاله

چکیده

روابط انسانی جزء حیاتی و همیشگی زندگی سازمانی محسوب می-شود به طوریکهچرخه فرایندهای سازمان اصولاًحول محور روابط بین افراد و واحدها و بخشهای مختلف میچرخد. به همین اساس بدون در نظر گرفتن روابط انسانی سازمانها بسیاری از پدیدهها را نمیتوان به خوبی درک کرد و شناخت. موضوع روابط انسانی در سازمانها از یک سیر تاریخی و تحولی برخوردار بوده و درجدیدترین دستاورد خود که الهام گرفته از نهضت روانشناسی مثبتگراست، به شکل گیری مفهوم روابط انسانی مثبتگرا ختم شده است. به طوریکه در دهه اخیر، با الهام از این نهضت نوظهور، پژوهشگران به دنبال شناسایی الگوها، فرآیندها و نتایج روابط انسانی مثبت بودهاند. روابط انسانی مثبتگرا تاثیرات مثبت مهمی نیز روی سلامتی و عملکرد کارکنان دارد. در این مقاله تلاش میشود موضوع روابط انسانیگرا از یک منظر مثبتگرایانه مورد واکاوی قرار گیرد.

مقدمه

در نگاه روانشناسان اجتماعی و متخصصان علوم ارتباطات، پیوند داشتن با انسانهای دیگر، یکی از اولین اهداف ارتباط است. همچنین به نظر فیلسوفان قدیم و متاخر، زندگی اجتماعی و معاشرت با دیگران، اقتضای طبیعت و سرشت انسانی است .[1] به عنوان موجودات اجتماعی ما برای بقا و رشد به یکدیگر وابستگی داریم. محققان روانشناسی نیز شواهدی را ارائه کرده اند که نشان میدهد افراد نیاز به احساس تعلق به یکدیگر دارند. این نیاز آنها را برمی انگیزاند تا به ایجاد و حفظ روابط اجتماعی با دیگران بپردازند و به با سایر افراد پیوند برقرار کنند.[2]

روابط انسانی پدیدهی رفتاری اجتماعی گروههای انسانی است که شکل و نوع آن به عنوان عامل وجه تمایز انسان و سایر موجودات به شمار می رود. به قول " آرنولد جی . توین بی"، مورخ و فیلسوف مشهور انگلیسی، قدرت برقراری ارتباط با دیگران و داشتن رفتار مطلوب و چگونگی ارتباطی که یک انسان با دیگران دارد از تمام دانش و مهارتهای او مهمتر و ارزشمندتر است و در صورتی که مدیری بتواند روابط مناسب و موثر با دیگران داشته باشد. سبب همدلی، درک متقابل، رضایت خاطر و لذت در محیط کار می شود.

3] روابط انسانی موثر آنچنان در زندگی بشر حائز اهمیت است که کسانی چون مازلو و مک کلند در نظریههای خود از روابط انسانی و تعلق به دیگران به آن نیازهای انسانی یاد میکنند و اعتقاد دارند که افراد توسط ارضای این قبیل نیازها برانگیخته میشوند 4] و .[5 از سوی دیگر، رابطه یک مفهوم اصلی در اصول نظری و عملی توسعه سازمانی است. چرا که یک سازمان شامل گروهی از افراد است که دارای اهداف مشترکی هستند؛ افرادی که سازمان را توسط "ارتباط" یا "رابطه"ناشی از همکاری آنها با گروه می سازند.

معمولاً اهمیت روابط انسانی در تفکر توسعه سازمانی، در واژه ها و عبارات استفاده شده نظیر " تیم"، "همکاری"، "ائتلاف استراتژیک" و "مشارکت" نیز مشهود است و هریک از آنها ترکیب متفاوتی از روابط انسانی را ارائه میدهند.[6] به زعم لیکرت - 1967 - از بین همه وظایف مدیریت، مدیریت عنصر انسانی، وظیفهی محوری است، زیرا همه وظایف دیگر بستگی به چگونگی انجام این وظیفه دارد .[7]

اهمیت ارتباطات و روابط انسانی در سازمان تا به آن حد است که برای مثال میتزنبرگ در تئوری نقشهای مدیریتی خود مراودات انسانی مدیر با کارکنان را مورد تاکید قرار میدهد و از آن به عنوان یکی از نقشهای مدیران یاد میکند .[5] همچنین در تعریف رهبری و تئوریهای مربوط به آن، بعد مربوط به روابط انسانی بسیار پر رنگ است. در تئوری کاتز و کان نیز مهارت انسانی به منزله مهارتهای انسانی یعنی توانایی کار کردن، درک نمودن و ایجاد انگیزش در فرد یا گروه مورد تاکید قرار گرفته است. به ویژه تئوریهای جدید رهبری تمایل بیشتری به درک پویاییهای روابط رهبر- پیرو دارند.[6]

تاریخچه شکلگیری روابط انسانی مثبتگرا

اگر صرفاً از جنبه سازمانی به موضوع روابط انسانی نگریسته شود، متوجه میشویم که اصل موضوع انسان و بعد روابط انسانی موجود بین آنها در سازمان از یک سیر تحولی و تکاملی خاصی برخوردار بوده است به طوریکه ابتدا انسان بیشتر به عنوان مهرههای سازمانی تلقی میشد و بدون در نظر گرفتن ابعاد پیچیده انسان و نیازهای عاطفی و اجتماعی به او صرفاً از جنبه اقتصادی نگریسته میشد.

به طوریکه اینطور پنداشته میشد که انسان بیشتر از طریق برآورده شدن نیازهای مادی و اقتصادیاش است که برانگیخته میشود 7]، 9 و .[10 اما این نگاه با ظهور نهضت روابط انسانی تاحدود زیادی تغییر جهش پیدا کرد و در عمل نشان داد که انسانها در محیط کار افراد مجزایی نیستند، بلکه بهرهوری آنها معطوف کنشهای اجتماعی و برآورده شدن نیازهای عاطفی و اجتماعی آنهاست. و به این ترتیب جریانی شکل گرفت که در آن انسان و روابط اجتماعی حاصل از کنشهای آنها در محیط کار مورد توجه قرار گرفت .[7] به واقع نهضت روابط انسانی کشف کرد که مهمترین عامل مؤثر بر قابلیت تولید سازمانی، صرفاً مزد و شرایط کار نیست، بلکه روابط و مناسبات متقابلی است که میان افراد به وجود میآید .[11]

به طورکلی، شکلگیری نهضت روابط انسانی نقش عمدهای در باز توجه به جنبههای انسانی سازمان داشته است. در طول سالیان متمادی نیز موضوع روابط انسانی در سازمانها به شکلها و عناوین مختلفی در تئوریهای مطرح شده توسط اندیشمندان مختلف مورد بحث بوده است - همچون روابط میان فردی، هماهنگی رابطهای، سرمایه اجتماعی، شبکهسازی، اعتماد، مبادله رهبر- پیرو، همکاری استراتژیک و غیره - ، با اینحال روابط انسانی مثبتگرا در سالهای اخیر بوده است که در پرتو نهضت روانشناسی مثبتگرا مفهوم سازی و عملیاتی شده است.

[12] در روانشناسی مثبتگرا روابط به عنوان منبع عمده رضایت زندگی، غنی سازی، توسعه و رشد شخصی برای افراد در نظر گرفته شده است. همچنین از منظر جامعه شناسی مثبتگرا برخی از الگوهای روابط نسبت به سایرین مولدتر، غنی ساز-تر و تقویت کنندهتر هستند.[13] به واقع، مثبتگرایی در سازمانها تاکید و توجه بسیار زیادی به خلق عملکرد فوق العاده از طریق نیروی انسانی با تکیه بر ابعاد روان-شناختی، عاطفی، اخلاقی و انسانی دارد 9]، .[10 روابط انسانی مثبتگرا نیز یکی از مفاهیم مورد توجه در نهضت مثبتگرایی در روانشناسی و علوم سازمانی است که تجربه آن در سازمان میتواند به عملکرد فوق العاده منجر شود 13]، 14، .[16

تعریف روابط انسانی مثبتگرا

به طورکلی، روانشناسی مثبتگرا طیف گستردهای از پدیدهها و مفاهیم فردی و اجتماعی را در بر میگیرد و یکی از مقولات مهم آن نیز روابط انسانی مثبتگرا است، که خود اثرات و پیامدهای بسیار مهمی را هم از بعد فردی و هم سازمانی به همراه دارد 13]، 14، [19دائتون و راگینز - 2007 - بیان میکنند که روابط انسانی مثبتگرا به کسانی مربوط میشود که "منبع مولد غنیسازی، سر زندگی و یادگیری برای افراد و سازمانها هستند .[14] پژوهشها نیز نشان میدهد که تجربه روابط مثبتگرا با احساسی از نشاط و انرژی برای افراد همراه است.

مقولات مربوط به روابط انسانی مثبتگرا

همچون بسیاری دیگر از مفاهیم علوم رفتاری نه میتوان تعریف جامع و کاملی از روابط انسانی مثبت گرا فراهم ساخت و نه مقولات آنرا در یک دستهبندی دقیق مورد بررسی قرار داد. براین اساس به نظر میرسد طیف گستردهای از مقولاتی را بتوان لیست کرد که بتوان از آنها برای درک و ارزیابی روابط انسانی مثبتگرا استفاده کرد. کیم کامرون - 2008 - در کتاب خود به مقولات زیر به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده روابط انسانی مثبتگرا اشاره کرده است:

·    نوع دوستی

·    همدردی

·    گذشت و بخشش

·    مهربانی[14]

زاهدی - 1376 - در مقاله خود ویژگیهای روابط انسانی مطلوب را از منظر اسلامی مورد بحث قرار داده و مطابق با منابع اسلامی به پاره ای از ویژگیهای رفتاری مثبتگرا در سازمانها اشاره کرده است:

ویژگیهای ثبوتی

·    مدارا و رفتار ملایم - نرمش و انطعافپذیری در رفتار -

·    محبت و الفت

·    اعتماد متقابل و داشتن حسن ذن نسبت به یکدیگر

·    حرمت نگهداشتن

·    امر به معروف و نهی از منکر

·    تواصی

·    تعاون

·    سبقت در خیرات

·    مشورت

·    انتقادپذیری

·    قاطعیت

·    عفو و گذشت

·    احترام متقابل و حیا

·    رعایت سلسله مراتب

·    بیان انتقادات و پیشنهادات مفید و سازنده

·    داشتن احساس خدمت به دیگران

·    حسن خلق

·    وفای به عهد

·    خویشتن داری در مقابل درشتگویی و خشم

·    رعایت انصاف و عدالت

ویژگیهای صلبی

·    تکبر و ریاست طلبی

·    دروغگویی

·    خشم و غضب

·    بیتفاوتی

·    نافرمانی

·    تملق و چاپلوسی

·    نفاق

·    عیبجویی نسبت به یکدیگر

·    حسد

·    غفلت از خطاها

·    فاصله گرفتن مدیران از پیروان

·    منت گذاشتن

·    خشکی و جمود در مقررات

·    تبعیض

·    شایعه پراکنی و تبلیغات دروغ 17]، [18

اهمیت روابط انسانی مثبتگرا در سازمانها

روابط و ارتباطات درون سازمانی یکی از وجوه بسیار مهم و غیر قابل انکار در اثربخشی سازمانی محسوب میشود به طوریکه پژوهشها نیز نشان میدهد سازمانهایی که در آن روابط انسانی مثبتگرای بیشتری وجود دارد، نسبت به سایر سازمانها عملکرد بالاتری دارند 13]، .[14 همانطوری که اشاره شد، در سالهای اخیر به موضوع روابط انسانی از یک منظر مثبتگرایانه نگریسته میشود. راگینز و دائتون به سه دلیل با اهمیت برای مطالعه روابط انسانی مثبتگرا اشاره کردهاند:

·    نیاز به ایجاد پل بین دانشهای پراکنده مربوط به روابط انسانی مثبتگرا و ارائه یک دیدگاه یکپارچه پیرامون آن.

·    نیاز به قرار گرفتن موضوع روابط انسانی در متن مطالعات سازمانی به جهت اهمیت ویژه آن .[12]

·    نیاز به گسترش مرزهای دانش پیرامون روابط در سازمان.

به واقع، یکی از دلایل عمده نیاز به مطالعه مثبتگرایی به طور کل و روابط انسانی مثبتگرا به طور خاص، در سازمانها این است که اولاً بتوانیم دانش پراکنده مروبط به آن را انسجام ببخشیم و از سوی دیگر با انجام پژوهشها و مطالعات تخصصی مرزهای دانش آن را بگسترانیم. از سوی دیگر، انجام پژوهشها و مطالعات مثبتگرایانه و انتشار آن میتواند تحرک خوبی برای جامعه پژوهشگران و مدیران برای روی آوری بیشتر به سمت مثبتگرایی در سازمانها از سه جنبه نظریه، تحقیق و کاربرد باشد و چشم انداز جدیدی را پیش روی آنها بگشاید.

به ویژه چنانچه به اصالت و ماهیت رویکرد مثبت-گرایی که هدفش توجه به نقاط مثبت و روشن انسان است توجه کنیم، میتوان بهجای مطالعه صرف روابط منفیگرا و مخرب در سازمانها که به طور عمده در پیشینه موضوع، پیش از ظهور نهضت روانشناسی مثبتگرا، موجود بوده، اهداف بالاتری را مبتنی بر روابط مثبتگرا و بهره مندی از ظرفیتهای مثبت به جای حل صرف مشکلات و از بین بردن آسیبهای روابط انسانی در سازمان دنبال کرد.

به طورکلی، در سازمانها، قدرت و انرژی واقعی از طریق روابط خلق میشود. الگوی روابط و ظرفیت شکلدهی به آن، از وظایف، عملکردها، نقشها و موقعیتها هم نیز با اهمیتتر است .[19] یکی از مولفههای مدل بهروزی اخیری که سلیگمن با عنوان PERMA مطرح کرده روابط است .[20] روابط مثبتگرا در این مدل شامل احساس انسجام اجتماعی، مورد توجه و حمایت دیگران بودن، و احساس رضایت داشتن از پیوندهای اجتماعی است [21] .به واقع، سلیگمن معتقد است که انسانها موجودات اجتماعی هستند و داشتن روابط خوب بخش مرکزی و مهم بهروزی انسانها محسوب میشود.

دائتون - 2003 - نیز معتقد است که روابط انسانی با کیفیت نقش بسزایی در بهروزی کارکنان و سازمان دارد. برعکس روابط منفی باعث بی اعتمادی و بیاعتنایی نسبت به ارزش دیگران شده و میتواند به آنی احساس ما از انسانیت، شایستگی و ارزشها را از بین ببرد. همچون فلزات که اگر در معرض مواد سمی قرار بگیرند دچار خوردگی میشوند، افراد در سازمان نیز چنانچه در معرض روابط منفی و با کیفیت پایین قرار بگیرند دچار تحلیل میشوند. زمانی که روابط منفی در سازمان فراگیر است توانایی افراد در یادگیری، ابتکار عمل و ریسک پذیری را از بین میبرد. چنین روابطی باعث تحلیل انگیزش، وفاداری و تعهد کارکنان میشود .[21]

سازمان گالوپ در بررسی خود 12آیتم را برای افزایش اشتیاق شغلی در نظر گرفته است که برخی از آنها معطوف به روابط انسانی مثبت-گرا و هوش هیجانی هستند .[20] به این ترتیب مشخص است که روابط انسانی مثبتگرا چه به طور مستقیم و چه تلویحی جایگاه بسیار مهمی در بهروزی و اشتیاق شغلی کارکنان ایفا میکند. پژوهشهای مختلف نیز از تاثیرات مثبت فیزیولوژیکی، روانشناختی، عاطفی و سازمانی روابط انسانی مثبتگرا حکایت دارند [13] و نشان میدهند که کیفیت روابط انسانی نقش بسزایی در بهبود سلامتی و عملکرد کارکنان ایفا میکند، که در مجموع اهمیت فزاینده روابط انسانی مثبتگرا در محیط کار را آشکار میسازند.

روابط مثبتگرا و بهبود سلامت کارکنان

تحقیقات نشان میدهد روابط نشاط آور ناشی از تعاملات میان فردی افراد بر جنبههای مختلف رفتار و سلامت انسان اثرات مثبت و سودمندی بر جای میگذارد. پژوهشها. به طور خاص نشان میدهد که روابط مثبتگرا روی سیستم هورمونی، سیستم قلبی- عروقی، سیستم ایمنی بدن، سطح سلامت، بهروزی و ماهیت روابط اجتماعی افراد تاثیر میگذارد 13]، .[14 پژوهشهای دیگری نشان میدهد حمایت، مهربانی، توجه و همچنین همکاری و تعامل اجتماعی با تقویت سطح سلامت جسمی، عزت نفس، سلامت روانی، و همچنین افزایش سطح معناداری و انسجام اجتماعی بیشتر رابطه داشته و به ایجاد شادکامی و تداوم آن نیز در افراد کمک میکند .[22] برخی پژوهشهای دیگر نیز حاکی از این است که روابط انسانی مثبتگرا به سرزندگی و شکوفایی کارکنان منجر میشود .[11] برخی پژوهشگران نیز معتقدند که نارضایتی از روابط میتواند از طریقکاهش حمایت و افزایش سطوح تعارض به افزایش نشانه های افسردگی منجر شود .[23]

روابط مثبتگرا و بهبود عملکرد کارکنان

روابط انسانی مثبتگرا علاوه براین که از حیث فردی و بهبود سلامتی حائز اهمیت است در محیط کار نیز تاثیرات مثبت و قابل ملاحظه فراوانی دارد. روابط انسانی مثبتگرا باعث افزایش پویایی شغلی، دستیابی به راهنمایی و سایر منابع سازمانی، افزایش قدرت و نفوذ شده و خلق سرمایه اجتماعی را تسهیل میکند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید