بخشی از مقاله

چکیده

جهانی شدن پدیدهای چند بعدی است که در بعد اقتصادی از وسعت، سرعت و عمق بیشتری برخوردار است. بعد اقتصادی جهانی شدن به دلیل اثرات مستقیمی که در حیات جوامع مختلف دارد از اهمیت ویژهای برخوردار است. آثار و پیامدهای جهانی شدن در کشورهای توسعه یافته و جوامع در حال توسعه متفاوت است. طبیعتاً طبقات پایینتر جوامع جهان سوم پیامدهای منفی جهانی شدن را زودتر احساس میکنند.

مقاله حاضر ابتدا به بررسی زوایای مختلف جهانی شدن پرداخته است و در ادامه نظریات رایج در مورد جهانی شدن و ارتباط آن را با مسأله فقر در جوامع جهان سوم بررسی نموده است. راهکارهایی که در پایان ارائه شده است، به کشورهای در حال توسعه کمک میکند تا برای رویارویی با پدیده جهانی شدن تغییرات و الزامات لازم را در حوزه اقتصادی انجام دهند تا متوجه کمترین آسیبها از جانب این پدیده شده و به سرعت خود را با این جریان سریع هماهنگ کنند.

مقدمه:

در دوران کنونی، جهانی شدن1 مهمترین چالشی است که عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در بر گرفته است. جهانی شدن در عرصه اقتصاد به شکل بارزتری اثرات خود را نشان داده است، به طوری که این پدیده در بطن اقتصادهای محلی نفوذ کرده و هر اقتصادی را متناسب با وسعت و پتانسیل آن تحت تأثیر قرار داده است. به عبارتی میتوان گفت غولهای اقتصادی دنیا، چارچوبی برای فعالیتهای اقتصادی تمامی ملل در عرصه بینالمللی مشخص نمودهاند به طوری که رشد و توسعه اقتصادی ملتها از درون این چارچوب تعیین شده میگذرد.

درهرحال، شواهد و واقعیتهای اجتماعی حاکی از واقعیت جهانی شدن و آغاز عصر تازهای در جهان است و چالشهای عظیمی را فراروی کشورها قرار میدهد. مهمترین چالش در مبحث جهانی شدن، تاثیر این پدیده بر فقر و نابرابری در کشورهای مختلف جهان است. بیشتر محققان عقیده دارند فرآیند جهانی شدن، فقر و نابرابری را کاهش میدهد - Bergh & Nilsson, 2014 - و . - Nissanke & Thorbecke, 2010 - به طور کلی اقتصاددانان عقیده دارند که در طولانی مدت اقتصادهای بینالمللی عملکرد بهتری نسبت به اقتصادهای محلی دارند؛ اما همچنان این نگرانی وجود دارد که در کوتاه مدت جهانی شدن اقتصاد به اقشار فقیر آسیبهای بیشتری وارد نماید و حتی در طولانی مدت با وجود موفقیت اقتصاد باز، ممکن است برخی از اقشار همچنان فقیر بمانند.

- Winters, et al. 2004 - این در حالی است که طبق گزارش بانک جهانی - 2008 - 2، حدود 1/4 میلیارد نفر در فقر مطلق به سر میبرند - میرشجاعی، . - 1390 بدین جهت، با قوت گرفتن ایده جهانی شدن و جهان بدون مرز، بخصوص در مباحث اقتصادی که مساله فقر نیز در هر اقتصاد و کشوری، از مهمترین مسائل و مشکلات آن میباشد، ضروری است که مسئله فقر و نابرابری بسیار جدیتر از قبل بررسی شده و اثرات جهانی شدن اقتصاد نیز بر روی آن بررسی شود.

بدین ترتیب، هدف این پژوهش، بررسی جهانی شدن اقتصاد و به موازات آن، بررسی وضعیت فقر و نابرابری در هنگام این امر می باشد. بنابراین سوال اصلی این تحقیق این است که، آیا جهانی شدن اقتصاد در کشورهای جهان سوم یک فرصت به شمار میآید و از مشکلات فقر این جوامع میکاهد، یا اینکه، مشکلات و مسائل موجود در رابطه با فقر را افزایش داده و به مثابه یک مساله اقتصادی برای جوامع در حال پیشرفت می باشد؟.

روش تحقیق:

اساس کار این پژوهش به این صورت است که پس از طرح مسائل مفهومی و نظری در رابطه با جهانی شدن اقتصاد و مولفههای آن، به بیان نظریههای موافق و مخالف در رابطه با این امر پرداخته شده است و پس از ذکر آمارهای مربوطه در این زمینه و مقایسه آنها با تحقیقات پیشین تحقیق، به بیان نتیجه گیری پرداخته می شود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع اسنادی و کتابخانهای و در زمره تحقیقات مروری میباشد.

بحث:

امروزه بشر در عصری زندگی میکند که جهانی شدن، یکی از مفاهیم کلیدی آن بوده و بارها از سوی متخصصین و نظریهپردازان حوزههای مختلف تکرار میشود. این واژه، یکی از پرکاربردترین واژهها در حوزههای اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اجتماع، ارتباطات و رسانه است و به بحث روز آنها بدل گشته است. علیرغم این که کاربرد واژه جهانی شدن گسترش پیدا کرده و گفتگو در مورد آن، به موضوعی عادی در میان متخصصان حوزههای مختلف بدل گشته، اما هنوز مفهوم آن به درستی مشخص نشده و محل بحث و مناقشه است.

از جهانی شدن تعاریف مختلفی ارائه شده است و هر یک از صاحبنظران، از دیدگاه خاص خود به آن پرداختهاند. استفاده از واژه جهانی شدن از سال 1944 آغاز شد - موسوی، - 1385، اما کاربرد اصطلاح »جهانیشدن« به معنای سیاسی-اجتماعی فعلی به دو کتابی برمیگردد که به وسیله مکلوهان1 و برژینسکی2 نوشته شدند. کتاب نخست، »جنگ و صلح در دهکده جهانی«، نوشته مارشال مکلوهان و کتاب دوم، نوشته برژینسکی، مسؤول سابق شورای امنیت ملیآمریکا در دوران ریاست جمهوری ریگان بود. مباحث کتاب نخست، پیرامون پیشرفت وسایل ارتباطی و نقش آن در تبدیل جهان به دهکده واحد جهانی، متمرکز بود.

درحالیکه کتاب دوم، در مورد نقش امریکا در رهبری جهان و ارایه نمونه جامع مدرن صحبت میکرد - مالک، . - 1384 اقتصاددانان به عنوان اصلیترین سکانداران مباحث جهانی شدن نیز از سال 1981 از این مفهوم استفاده کردند - موسوی، . - 1385 آنتونی گیدنز - 1996 - 3 اعتقاد دارد که جهانی شدن عبارت است از تشدید روابط اجتماعی که مکانهای دوردست را به گونهای به هم پیوند میدهد که به موجب آن رویدادهای محلی تحت تأثیر حوادثی شکل میگیرند که کیلومترها از هم فاصله دارند و بالعکس - ری کیلی- فیل مارفیلیت4، . - 1380 باری آکسفورد5 جهانی شدن را مجموعه فرایندهایی میداند که جهان را فشرده میکنند و به شکلگیری جهانی واحدکمک میکنند.

- توحیدفام، 1382، . - 307 از نقطه نظر توماس فریدمن6، جهانی شدن یعنی نظامی که بازارها، سرمایه و فنآوریها به نحوی به صورت یکپارچه و ادغام میشوند که جهان اندازه متوسط خود را از دست میدهد و به جهان کوچکی تبدیل میشود، به طوری که تمام انسانها قادرند در این جهان به پیرامون خود سریعتر و ارزانتر و بیشتر از قبل دسترسی داشته باشند - سعیدی و کیا، . - 1385 مکگرو - 2001 - 7 در تعریف جهانی شدن به بحث ارتباطات متقابل میان جوامع پرداخته و جهانی شدن را به این صورت تعریف کرده است افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولتها - و در نتیجه جوامع - دامن میگسترند، و نظام جدید جهانی را میسازند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید