بخشی از مقاله
چکیده امروزه یکی از چالشبرانگیزترین مفاهیم در میان تحلیل اندیشمندان و تحلیل گران سیاسی اجتماعی خصوصاً در دهههای پایانی قرن بیستم که بیش ترین دغدغه و مشغله ذهنی تمام اندیشمندان و صاحبنظران را بر انگیخته، بحث "جهانی شدن" است که از آن تحت عنوان پارادایم مسلط در جهان نام میبرند. عدهای این جهش تاریخی را فرآیندی که دربرگیرنده روابط اجتماعی و تبادل است میدانند "هاروی" آن را فشردگی زمانی و مکانی می داند.
"رابرتسون" نقطه عطف جهانی شدن را آگاهی میداند ، که بر این اساس مجموعهای از مبادلهها در حوزه زندگی ، عواطف و روابط انسانها به وجود می آید. لذا از مجموع این تعاریف میتوان گفت که جهانی شدن یک فرایند تدریجی و پایدار است که از گذشته دور شروعشده و ادامه دارد و روزبهروز بر شتاب و گسترهی آن افزوده میشود که زمینه را برای ظهور فرهنگ سوم در سایهی گسترش رسانههای ارتباط جمعی، مهاجرت انسانها ، توریسم به کشورهای دیگر مهیا کرده و بر تمام جنبههای زندگی بشرخصوصاً سبک زندگی و مباحث فرهنگی تأکید اساسی میگذارد.
از کلیدیترین و راهبردیترین مؤلفه در سخنان مقام معظم رهبری و اندیشمندان اسلامی در دهههای اخیر تأکید بر بحث سبک زندگی است. با طرح این مفهوم، سعی درمعرّقی شاخصههای الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت بر مبنای سبک زندگی اسلامی و اندیشه بیداری اسلامی دارند. اساسیترین مؤلفهی تمام جهان-بینیها و اندیشهای ناشی از مدرنیته، خصوصاً در دهههای پایانی قرن بیستم، تأکید جدی بر فرهنگ و شیوهای است که بتواند سبک زندگی را مطابق با اهداف سیاسی، اقتصادی نظام سرمایهداری همراه کند.
بعد از تغییر و تحولاتی که در عرصه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات دهههای پایانی قرن بیست رخ داد، تغییر دادن شیوه و سبک زندگی، فرهنگ و ارزشهای جهانی، در رأس برنامههای غرب قرار گرفت. در همین دوران یکسری فرهنگها و تمدنها به عنوان رقیب برای نظام لیبرال دموکراسی در نظر میگیرند، که یکی از این موارد و در واقع مهمترینشان، دین اسلام است که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عرصه سیاسی منطقهای بینالمللی بازگشت، لذا از هیچ تلاشی اعم از مبارزه مستقیم و غیره مستقیم جهت حذف و نابودی و حداقل مانع قرار دادن در مسیر پیشرفت و توسعه ی آن دریغ نکردند .
در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، با تأکید بر آثار و اندیشههای رهبر انقلاب و اندیشمندان اسلامی ، و دیگر اندیشمندان جهان ، سعی در تبیین پارادایم مسلط حاکم در جهان یعنی جهانی شدن و تأثیری که این پدیده بر سبک زندگی و فرهنگی ما ایجاد میکند را مد نظر دارد و بر مهمترین مؤلفههای تمدنی فرهنگی اسلامی ایرانی که باید مبنا و اساس سبک نوین زندگی جهت آسیب شناسی، شناخت پدیده جهانی شدن ، فرصتها و چالشها و چگونگی تبدیل تهدیدها به فرصتها در این پدیده ، در رابطه با سبک زندگی قرار گیرد مورد تأکید است.
مقدمه
یکی از مفاهیمی که از دوران اولیه زندگی انسانها مطرح بوده بحث شیوه و سبک زندگی، است. این واژه سابقهای به درازای طول عمر بشریت دارد. بدین سان صحبت از تمدنها، سبک زندگی فرهنگ و....بابل، بینالنهرین، مصر، ایران، روم، یونان و... میشود و به نوعی سبک زندگی را همتراز با فرهنگ و تمدن در نظر میگیرند. تغییر و تحولاتی که بعد از رنسانس به وجود آمد تمام تمدنها ، فرهنگها را تحت تأثیر قرارداد و شرایط را جهت حاکم شدن اندیشههای انسانمحوری و عقلانیت تک ساحتی و حذف و نادیده گرفتن اندیشههای مبتنی بر خداباوری، خدامحوری، تقدس گرایی و به وجود آمدن نظامهای سیاسی با مبانی: سکولاریسم، اومانیسم، ماتریالیسم، کاپیتالیسم و... در سطح جهان فراهم ساخت.
از دل همین تحولات دو نظام متفاوت لیبرالیسم و سوسیالیسم بیرون میآید که یکی حق و حقانیت را به فرد و هر آنچه که فرد میخواهد چه از نظر لذت گرایی، منافع مادی، آزادی به تمام معنا برای او فراهم کند. آنچه برای نظام سوسیالیسم مهم هست جامه است نه فرد چرا که فرد جزیی از جامعه است. به رغم اختلافات درونی فراوان اما هر دو در یک چیز مشترک هستند: که هیچ نقشی برای دین، مذهب و معنویت در عرصه نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی قائل نیستند به طوری که لیبرالها دین را یک امر شخصی، سنتی و مربوط به گذشته و سنت میدانند که هیچ توانایی و ظرفیتی برای اداره جامعه ندارد لذا باید از عرصه دولت و سیاست و اجتماع جدا باشد، و ماکسیمها و سوسیالیسمها دین را افیون و وسیلهای برای سرگرمی و مسکن تودهها میدانند.
به نظر میرسد جهانی شدن فرهنگ قدمتی به طول حداقل سه سده و یا بیشتر داشته باشد اما آنچه که به نوعی این گفتمان را با دیدی دیگر و به مفهوم هژمونی برتر در جهانیان نمایاند مربوط می شود به رقابت میان دو ابرقدرت جهان از یک طرف غرب به سردمداری آمریکا و از طرف دیگر شرق به رهبری شوروی که به این رقابت در قالب جنگ سرد از آن نام برده میشود که سرانجام این رقابت با فروپاشی شوروی و پیروزی غرب و نظام معروف به لیبرال دموکراسی بود و پایان همین منازعات بود که اندیشمندان غربی صحبت از "پایان تاریخ"، "پایان ایدئولوژیها" و "نظم نوین جهانی" و.. میکنند و فرهنگ لیبرال دموکراسی را تکاملیافتهتر ین شیوه زندگی بشر که امکان رفاه توسعه در تمام ابعاد را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد، و هیچ تمدن و فرهنگی قدرت رویارویی و توان رقابت با آن را ندارد.
اما چند ماهی بعد اندیشمند معروف آمریکایی "ساموئل هانتینگتون" بحث پایان تاریخ را به نوعی بیاساس دانست و صحبت از "برخورد تمدنها" میکند که رقابت و جنگی تمام نشدنی در سطح جهان به وجود آمده که این رقابت قابل قیاس با سایر نبردهای قبلی نیست مواردی که باعث شد هانتینگتون به این نتیجه برسد ظهور گفتمان اسلام سیاسی در قالب انقلاب اسلامی ایران ، ظهور ابرقدرتهای جنوب شرقی آسیا ، چین ، روسیه و... را میتوان نام برد - دوست محمدی: - 1380 تغییرات شکلگرفته در سدههای اخیر حتی دههای اخیر چنان شتاب داشته است که اکثر اندیشمندان و تحلیل گران این واقعه را به عنوان یک شوک بر جوامع انسانی در نظر میگیرند به طوری که این شوک ابتدا از طریق نظام سرمایهداری مبتنی بر بازار آزاد در حال شکلگیری بود که یک دفعه انقلاب اطلاعاتی به وسیله ارتباطات الکترونیک اینترنت به واسطه فشردگی زمان و مکانی که به وجود آورده بود زمینه را برای ایجاد "دهکدهی جهانی" فراهم آورد که شاید از مهمترین تغییرات زندگی بشر باشند.
مجموعه این عوامل باعث رونق گرفتن مفهومی و پارادایمی تحت عنوان جهانی شدن گردید اما در سال 1979 در گوشهای از جهان انقلابی مردمی به رهبری روحانی برجسته بر مبنای شعار "نه شرقی و نه غربی" خود را به جهانیان اعلام کرد که حادث شدن این اتفاق تعجب همگان را برانگیخت و همه اندیشمندان و تحلیل گران را به واکاوی این رویداد عجیب به واکنش واداشت ، چرا که ایران اول از همه ازهمپیمانان اصلی غرب در استراتژیک ترین منطقه جهان بود و از دست دادن آن برای غرب ناکامی بزرگی بود از طرفی دیگر در آن مقطع هر انقلاب ، حرکتی ، جنبشی در سطح جهان به وقوع میپیوست با ادغام شدن در یکی از نظامهای موجود در جهان به حیات خود ادامه میداد اما این انقلاب تمام این معادلات را به هم ریخت وبر پایهی شعار "نه شرقی و نه غربی" بدون وابستگی به قدرتهای بیگانه خود را به عنوان یک مدل و الگوی جدید سبک زندگی به جهانیان اعلام کرد.
لذا یک سبک زندگی مبتنی بر خداباوری و خدامحوری و تلاش برای احیای منزلت،کرامت، فطرت خدا گونه انسان که هم منابع مادی و معنوی را در بر میگیرد به عنوان الگو و مدل به جهانیان اعلام کرد. این حادثه آنقدر عجیب بود که به نوعی اکثر تحلیل گران انقلاب در سطح جهان در باره وقوع انقلاب در جهان در نظرات خود تجدیدنظر کردند و این واقعه را رخدادی نادر در سطح جهان می دانستند به طوری که اندیشمند نامی فرانسوی "میشل فوکو" انقلاب ایران را "دمیده شدن روحی در جهان بیروح میداند" و یا مقالهی "ایرانیها چه رویایی در سر دارند" را به نگارش در میآورد - فوکو، . - 1384 اما این اعلامیه به مذاق آنهایی که فرهنگ، سبک زندگی و گفتمان لیبرال دموکراسی را تکاملیافتهترین شیوه زندگی بشر به حساب میآورند خوش نیامد چرا که رقیب جدید برای آنها به وجود آمده که به نوعی ستون و چارچوب آنها را به چالش کشیده است لذا از همان ابتدای از هیچ اقدامی برای حذف و نابودی آن دریغ نکردند.
در رابطه با جهانی شدن فرهنگ و تأثیری گذاری که بر مناسبات سیاسی اجتماعی جهان مد نظر دارد دیدگاها و نظرات متفاوتی وجود دارد ، به طوری که عدهای با دیدی بدبینانه، آن را یک پروژه دارای اتاق فکر در راستای جهانی سازی جهان بر مبنای فرهنگ و سبک زندگی لیبرال دموکراسی میدانند؛ عدهای دیگر این روی داد را با دیدی پروسه محور و فرایندی مد نظر دارند و آن را برنامهای جهتدار و هدایتشده نمیدانند.