بخشی از مقاله

چکیده

بی تردید انسان در حیات اجتماعی خویش از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد و خود نیز در یک تعامل پیوسته با آنها بر محیط خویش اثر می گذارد.وکیفیت این تعاملات نتیجه چگونگی رفتار و فرآیندهای روانی انسان است. وروانشناسی عمومی نیز علم بررسی چنین فرآیندهایی است.از طرفی آشنایی افراد با روانشناسی عمومی حایز اهمیت می باشد لذا در این مقاله به روش مطالعه کتابخانه ای سعی نموده ایم تا حد امکان به معرفی این علم و کارکردهای مختلف آن ار جمله هوش به عنوان یکی از زیر شاخه های مهم روانشناسی در پرورش و برخورد افراد در جامعه بپردازیمو در همین راستا به بررسی هوش هیجانی و مولفه های مرتبط با آن پرداخته ایم. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد می توان با بهره گیری مناسب و کنترل هدایت شده هوش های چندگانه به افراد در برقراری تعاملات مناسب و پیش بینی رفتار افراد دیگر کمک نمود.

مقدمه

روانشناسی، رفتار و فرایندهای روانی موجود زنده، به ویژه انسان را، بررسی می کند و با برخی از علوم، ارتباط نزدیک دارد. روانشناسی یکی از علمی ترین دانش های انسانی است و زیر بنای دانش های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، حقوقی و حتی دینی و خداشناسی به شمار می رود. روانشناسی و شاخه های متنوع آن به علوم گوناگون مرتبط با رفتار آدمی کمک کرده، همچنان که شناخت علت های رفتار سبب افزایش میزان بهره وری از نیروهای متنوع ذهنی انسان شده است.

روانشناسی با توجه به نیازها و ویژگی های کودکان و دیگر افراد جامعه برای رشد استعدادها و بالندگی آنان جریان یادگیری و چگونگی هوش را به معلمان و مربیان آموزش داده و با شناخت عوامل ناراحت کننده از آلام دردمندان و رنجوران کاسته است. روانشناسان با شناخت و تخمین دگرگونی های رفتار، عقده گشایی، بررسی علل رفتارهای نابهنجار، و پیشنهاد برای رفع کمبودها و نیازها، در پی حل دشواریهای مردم هستند .

امروزه روانشناسی در مدارس پژوهشگاه ها و دیگر مجامع علمی، اجتماعی، سیاسی به ویژه در روابط افراد خانواده نقش تعیین کننده و کاربردی دارد - پارسا - 1386 نوشتاری که مشاهده میکنید ابتدا کلیات روانشناسی عمومی را بیان می کند و سپس به بررسی یکی از زیر مجموعه های آن که هوش می باشد ، می پردازد و سعی در بهبود فرآیندهای روانی و جلوگیری از آسیب های موجود در این حیطه دارد . بر آن بوده ایم که مطالب این نوشتار هرچه ساده تر و روشن تر تنظیم شود تا مخاطبان بتوانند به آسانی آنها را دریابند .

-1تعریف روانشناسی

بیشتر روانشناسان تعریف زیر را برای "روانشناسی" پذیرفته اند: روانشناسی، دانش بررسی رفتار و فرایندهای روانی است. با وجود این ، تعریفی که مورد قبول همه روانشناسان باشد وجود ندارد . موضوع علم روانشناسی همانطور که قبلا هم اشاره شد در حقیقت مجموعه ی رفتارهای آشکار و مشهود و یا اندیشه ها و احساس های پنهان است . باید توجه کرد که رفتار در هر موجود زنده، تقریبا تنها وسیله ی نمایانی است که مارا به کنه و ماهیت حالت های روانی او رهنمون می سازد و مصداق ضرب المثل فارسی که می گوید: "از کوزه همان برون تراود که در اوست"رفتار نیز در واقع اثر و نشان و یا مسیری است که ما را با جریان های روانی فرد آشنا می سازد.

-2هدف های روانشناسی

روانشناسی در زمینه های گوناگون، مانند چگونگی ادراک، پیش بینی رفتار دیگران، دگرگونی های رفتار، آشنایی با شیوه های حل مسئله، ترمیم آسیب های روانی و حل دشواری های زندگی ما را یاری می دهد تا با رفع نیازها و کمبودها، راه برای خوشبختی و شکوفایی انسانها گشوده شود.به این ترتیب هدف های مهم روانشناسی عبارتند از:

·    توصیف و سنجش رفتارها که در شرایط گوناگون جلوه گر می شوند

·    توضیح علت های رفتار و نتیجه گیری منطقی از چگونگی آن برای پی بردن به واقعیت ها

·    پیش بینی نتایج رفتارها بر اساس اطلاعات موجود از عملکردهای گذشته

·    مهار یا کنترل رفتارها برای تسلط بر امور و موفقیت در کارها

·    حل دشواری های رفتاری در زندگی فردی و اجتماعی

رسیدن به این هدف ها موضوع رشته های گوناگون علم روانشناسی است.

-3تاریخچه روانشناسی

گرچه یافته های روانشناسی با روش علمی بیش از 130 سال سابقه ندارد ولی توجه به موضوعات این رشته از گذشته های بسیار دور مطرح بوده استروانشناسی قبل از 1879جزو فلسفه بود و به صورت ذهنی و نظری بررسی میشدوکمتر به تجربه و تاثیر ویژگی های زیستی - فیزیولوژیک - اندام های درونی توجه می کرد. از قرن شانزدهم میلادی به بعد، به تدریج ایده های نوینی برای مطالعات علمی و از جمله روانشناسی، مانند عقاید فرانسیس بیکن، رنه دکارت و جان لاک پایه گذاری شد.در سال 1879ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روانشناسی را در دانشگاه آلمانی لایپزیک دایر نمود و روانشناسی را همچون علمی مستقل و تجربی مورد بررسی قرار داد.

وونت و همکارانش وسایل و دستگاه های اندازه گیری خاصی را تهیه و روش های نوینی را برای سنجش رفتار به کار گرفتند.آنان مانند یک شیمیدان به تجزیه و تحلیل پدیده های روانی پرداختند.روش وونت در مطالعه ی رفتار به نام"روش تجربی درون نگری" مشهور بود.شاگردان وونت که بیشتر آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی بودند پس از پایان دوره ی آزمایشگاه لایپزیک به وطن خود بازگشتند و به تاسیس آزمایشگاه های روانی پرداختند.امروزه روانشناسی همانند دیگر علوم تجربی به آزمایش و سنجش محرک می پردازد و پاسخ به عوامل موثر در ایجاد رفتار را بررسی می کند و ازاین راه اصوا و قوانین زیادی را درباره ی رفتار که در علوم انسانی و تعلیم و تربیت تاثیر چشمگیری داشته اند به دست آورده است.

-5فایده و کاربردهای روانشناسی

همه ی علوم در حد خود مفیدند ولی روانشناسی که به بیان چگونگی رفتار و کردار موجود زنده می پردازد ما را برای بسیاری از امور فردی و اجتماعی آماده می کند از جمله برخورد با دیگران، چگونگی یک رفتار پسندیده، جلب همکاری و انتظار از دیگران، چگونگی اصلاح و تعدیل رفتار، گذران بهتر زندگی، خوشبختی و... ..به زبان دیگر روانشناسی با کوشش در زمینه شناخت و توصیه برای تغییر و اصلاح رفتار سعی می کند تا از میزان نگرانی و تردید افراد بکاهد و سطح رضایت خاطر فردی و اجتماعی را افزایش دهد.بنابراین به طور خلاصه می توان گفت روانشناسی فایده و کاربردهای زیر را به دنبال دارد:

-1سبب خودشناسی می شود . انسان پیوسته به اصل وجودی و بهداشت روانی خویش توجه می کند . هم چنین ،خودشناسی مایه ی اولیه ی شناخت خداوند است . پیامبر اسلام - ص - می فرمایند :"هرکه خودرا بشناسد ،خدا را خواهد شناخت "

-2اصول کلی ناظر بر رفتار را با توجه به تفاوت های فردی و شرایط مربوط مشخص میکند به توصیف و سنجش رفتار در شرایط گوناگون می پردازد و نقش عوامل ارثی و محیطی و یا اثر متقابل آنهارا برهم در ایجاد رفتار توضیح می دهد.

-3 به نیازها و امکانات کودکان، نوجوانان و جوانان از نظر رشد و دگرگونی های بدنی هیجانی، اجتماعی، اخلاقی و عقلی توجه دارد.

-4علت و چگونگی ناکامی ها، تعارض های روانی و راه مقابله با آنها را مشخص می کند و از علومی است که در رفع مشکل روانی ما را یاری می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید