بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با بهره وری مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان بود. حجم نمونه برآورد شده، برابر 108نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای از نواحی شش گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند . ابزار اندازهگیری شامل سه پرسشنامه هوش معنوی ، هوش هیجانی پترایدز و فارنهام و پرسشنامه بهره وری نیروی انسانی بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که میان هوش معنوی و بهره وری مدیران مدارس رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، به این معنا که با افزایش نمرات هوش معنوی مدیران، نمرات بهره وری آنان افزایش پیدا می کند. نتایج همچنین بیانگر آن بود که بین هوش هیجانی و بهره وری رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هوش معنوی 9/1 درصد از واریانس بهره وری مدیران مدارس را به طور معناداری تبیین می کند.

واژگان کلیدی: هوش معنوی، هوش هیجانی، بهره وری، مدیران مدارس

مقدمه

در جهان امروز توانمندی، قدرت اقتصادی و رفاه هر کشوری در گرو استفاده بهینه از امکانات، منابع و نیروی انسانی آن کشور است .در این راستا هر چه نیروی کار شایسته تر و کارآمدتر باشد پیشرفت و توفیق آن کشور در عرصه های گوناگون اقتصادی و اجتماعی بیشتر خواهد بود - ویسز، . - 2006یکی از زیر بنایی ترین نهادهای تمامی جوامع بشری پس از خانواده، آموزش و پرورش است که هر ساله منابع انسانی و مالی بسیار عظیمی برای تعلیم و تربیت دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد. ارتقای بهره وری در آموزش و پرورش از طریق تربیت نیروی انسانی کارآمد و خلاق می تواند موجبات اعتلای کشور در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را فراهم سازد.

پذیرش جایگاه و نقش آموزش و پرورش در بهسازی آینده جوامع ، اهمیت مدیریت آموزشی را مطرح می سازد که در واقع بر اساس همان منطقی که بیان شد، نقش مهمی در شکوفایی نیروی انسانی جامعه دارد به گونه ای که اگر مدیران آموزشی جامعه، دانش و مهارت کافی داشته باشند، بی تردید نظام آموزشی نیز از اثربخشی، کارایی و در نتیجه بهره وری بالاتری برخوردار خواهد بود - جوام، . - 1380بهره وری را می توان یک دیدگاه فکری دانست که همواره سعی در بهبود مستمر وضع موجود دارد به عبارت دیگر می توان بهره وری را مرتبط با توسعه دانست همانطوری که توسعه فرایندی تدریجی، رو به جلو و در صدد بهبود وضع موجود است - نوبخت، . - 1387

بهره وری استفاده بهینه ازمنابع گوناگون، از جمله نیروی انسانی در جهت تحقق اهداف سازمان می باشد و می توان آن را مفهومی جامع و کلی دانست که افزایش آن به عنوان ضرورتی جهت ارتقاء سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش جامعه، همواره مدنظر سیاستمداران، اقتصاددانان و دولتمردان بوده است - محبعلی، - 1375 و فلسفه بهبود آن در سازمانها موجب می شود نیروی انسانی بتواند بهتر فکر کند، بیاندیشد، بیافریند، نوآوری کند و نگرشی سیستماتیک پیدا کند، تفکری که هدف گیری آن به جای حال و گذشته ، خلق و ساختن آینده است - طاهری، . - 1385امروزه این نکته روشن است که افزایش بهره وری نیروی کارصرفاَ به معنای شدت بیشتر کار و یا زیادتر کارکردن عده ای و کم شدن فرصتهای شغلی برای سایرین نیست. تجربه نشان داده کارکنانی که درک کنند که

چرا آنها کارکردهای ویژه را در سازمان انجام می دهند و نقش این کارکردها را در هدفهای سازمانی بفهمند، بیشتر بهره ور و کارآمد خواهند بود - ویسز،. - 2006هوش معنوی به عنوان یک سازه های جدید در حوزه پژوهشهای روانشناختی دردهه های اخیر اهمیت زیادی یافته است، به طوری که مفاهیمی همچون خدا،مذهب،معنویت وغیره که موضوعاتی خصوصی قلمدادمی شدندواردتحقیقات علمی و مباحث آکادمیک درحوزه علوم انسانی شده اند. از جمله هوشهایی که مدیران را قادر می سازد تصمیمات استراتژیک در محیط پیچیده و مهم دنیای کسب و کار فعلی اتخاذ کنند، هوش معنوی آنها است؟این نوع هوش، پدیده نوظهوری است که بسیاری از صاحبنظران حوزه مدیریت و سازمان و نیز مدیران را در سطوح مختلف به خود جلب کرده است.

بسیاری از آنان هوش معنوی را به عنوان منبعی پایدار برای سازمانها دانسته اند که می تواند به آنها در زمانهای پرتلاطم و آشوب زده، یاری رساند و تناقض در نظم و بی نظمی در سازمان را حل و فصل کند و باعث شناخت ارزش کارکنان در سازمان و ایجاد مبنایی از اعتماد بین کارکنان شود؟مفهوم هوش معنوی مدیران به لحاظ شکل گیری تغییرات بنیادی و تأثیرات آن در محیط کار، مزایای علمی قابل ملاحظه ای دارد بنابراین سازمانهایی که برای مدیران خود فرصتهایی برای پرورش هوش معنوی فراهم می کنند، نسبت به سازمانهای دیگر موفق تر هستند - نادری و رجایی پور، . - 1389ورود مفهوم و واژه هوش معنوی را به ادبیات علمی روانشناسی و مدیریت باید به زوهر و مارشال - - 2000 و ایمونز - 2000 - نسبت داد؟ ایمونز - - 2000بیان کرد هوش معنوی مجموعه ای ازتوانایی هابرای بهره گیری ازمنابعدینی ومعنوی است.

زوهر و مارشال - - 2000، معتقدند که هوش معنوی زاینده بینشی عمیق در تند باد حوادث روزگار است و شخص را در برابر رویدادها و حوادث تلخ و شیرین زندگی آبدیده می کند، تا از سختیهای زندگی نهراسد و با صبر و تفکر با آنها مقابله نموده و راه حلهای منطقی وانسانی برای آنها بیابد، و آن را هوشی میدانند که به وسیله آن افراد به مشکلات معنایی و ارزشی پرداخته و آنها را حل می کنند. هوش معنوی نوعی از هوش است که با استفاده از آن افراد قادر میشوند تا فعالیت ها و زندگی خود را در مسیری عمیق تر، غنی تر و معنادارتر هدایت کنند. یانگ بیان می کند: هوش معنوی ظرفیت انسان است برای جستجو و پرسیدن سؤالات غایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند یکپارچه بین هر یک از ما و جهانی است که در آن زندگی میکنیم - زارعی متین و همکاران، - .

عاملی که باعث گردیده است تا سازه معنویت در ترکیب با هوش مفهوم سازی شود، نتایج علمی پژوهش هایی است که نشان می دهند میان هوش معنوی و بهره وری کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد - پورحسین و همکاران، . - 1392 به گونه ای که نداف و همکاران - - 1389 رابطه مثبت و معناداری بین هوش معنوی و بهره وری کارکنان شهرک واحد های صنعتی نشان داده اند و فرهنگی وهمکاران - 1388 - گزارش کرده اند که هوش معنوی و چهار بعد آن”آگاهی،اعتماد،کل نگری و تجارب معنوی“ بر رهبری تحول آفرین اثرگذارند و همبستگی مثبت و معنی داری میان هوش هیجانی و هوش معنوی وجود دارد. یافته های جمشیدی قهفرخی - - 1392 رابطه مثبت و معناداری بین معنویت و بهره وری نیروی انسانی را در کارکنان کتابخانه ها نشان داده است، اسهرلوس و داداشی - - 1391 نیز گزارش کرده اند هوش معنوی مدیران نقش و تأثیر بسزایی در عملکرد کارکنان دارد.

علاوه ر آنچه در مورد اهمیت هوش معنوی در زمینه بهره وری مدیران و کارکنان بخش های مختلف شغلی و حرفه ای مطرح شد، نتایج پژوهشها همچنین نشان داده است که مدیران موفق مدیرانی هستند که علاوه بر برخوردار بودن از مهارت های فردی و تکنیکی بالا ، از هوش هیجانی مناسبی نیز برخوردار باشند - به نقل از الونٌ،. - 2005مایر و سالوویٍ هوش هیجانی را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی کنترل هیجانهای خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفکر و عمل دانسته و آن را متشکل از مؤلفه های درون فردی و میان فردی گاردنر می دانند و در پنج حیطه خلاصه می کنند:

- 1 خودانگیزی: جهت دادن و هدایت عواطف و هیجانها به سمت و سوی هدف، خویشتن عاطفی و به تأخیرانداختن خواسته ها و بازداری تلاشهاست.

- 2 خودآگاهی: آگاهی از خویشتن، توانایی خودنگری و تشخیص دادن احساسهای خود به همان گونه که وجود دارند.

- 3 خودکنترلی: کنترل هیجانها و احساسات به شیوه مطلوب، تشخیص منشأ این احساسات و یافتن راههای اداره وکنترل ترس، هیجان و عصبانیت و است.

- 4 همدلی: حساسیت نسبت به علایق و احساسات دیگران و تحمل دیدگاههای آنان و بها دادن به تفاوتهای موجود بین مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به اشیا و امور است.

- 5 مهارت اجتماعی: اداره هیجانهای دیگران و برخورداری از تواناییهای ارتباطی در تعامل با افراد است - مایر و سالووی،. - 1993

طبق نظر بارونَ، هوش هیجانی مجموعه ای از ظرفیتهای غیرشناختی، توانایی ها و مهارتهایی است که بر تواناییهای فرد برای موفقیت در کنار آمدن با مطالبات و ,فشارهای محیطی تأثیر می گذارد - هانُ، . - 2005 هوش هیجانی می تواند نقش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید