بخشی از مقاله
چکیده:
این پژوهش با بررسی سیمای زن در جامعه آماری خود - کلیله و دمنه، سندباد،طوطی نامه،مرزبان نامه،سمک عیار - نشان می دهد که زن در این حکایت ها چهره و حضوری یکسان ندارد و دارای سه سیما و سه جایگاه مجزاست. هر یک از این سیماهای سهگانه با آیین و سرزمینی معین منطبق است که میتواند خاستگاه آن حکایتها باشد. سیمای نخستین زن متعلق به حضور زن در سندباد نامه و طوطی نامه و کلیله و دمنه است در این سه کتاب چهرهای سیاه از زن ارائه میشود.زن موجودی اهریمنی نمایانده میشود و نشانههای بسیار روشنی از خوارداشت زن در این حکایتها وجود دارد که قابل تطبیق با نگرش آیینهای هندی به زن است.
سیمای دوم زن سیمایی خاکستری ست که در حکایتهای مرزبان نامه و برخی از حکایتهای الحاقی کلیله و دمنه قابل رویت است و آن سیمای زن عربی-اسلامی است.در این آیین و نگرش هرچند همچنان زن جنس ضعیف محسوب می شود اما شدت این خوارداشت نسبت به آیین هندو بسیار کمتر است و حتی در مواردی خاص زن در این آیین مورد احترام نیز شمرده می شود و در نهایت سیمای ایرانی زن در حکایت ها یا سیمای سفید از زن که در آن هر چند زن همچنان جنس دوم است و جامعه مرد سالار ولی نشانههای روشن فرا روی زن از جایگاه خود نسبت به دو آیین قبلی - هندی و عربی - قابل رویت است. در این آیین گاه زن در جایگاه مردانه قهرمان،پهلوان و حتی پادشاه قرار می گیرد.این چهره از زن در سمک عیار که رمانسی کاملا ایرانی است قابل رویت است.
مقدمه:
زن عنصر درون متنی:
هدف این پژوهش آن نیست که وضعیت زن را در ادبیات فارسی از منظر نقد فمینیستی بررسی نماید یا با نگاه »زن خواننده« جایگاه زن را در متون ادبی بکاود، هرچند از این منظر نیز پژوهش حاضر میتواند قابل قرائت باشد ولی به هیچ روی به دنبال این قرائت نیست؛ بلکه میکوشد رهیافتی را مطرح کند که در پی بردن به سرچشمههای حکایتهای فارسی کاربرد داشته باشد و بتواند پاسخی برای این سوال جستجو نماید که »سرچشمههای حکایتهای فارسی کجاست؟« قصه، حکایت، داستان: در زبان فارسی، چند کلمه مترادف داستان وجود دارد: قصه، افسانه، حکایت، سرگذشت، حسب حال، نقل، اسطوره و ... امروزه به هیچ روی نمی توانیم، با توجه به میراث ادبی گذشته، حد و رسمی دقیق برای هر یک از این لغتها تعیین کنیم.
اما ویژگی اصلی همه این اصطلاحها این است که، در کل به آثاری گفته میشد که جنبه خلاقه آنها بر جنبههای دیگرشان میچربد. - میرصادقی، :1366ص - 24 در جامعه آماری ما کتابهای کلیلهودمنه، مرزبان نامه، سندبادنامه، طوطینامه را میتوان با عناوین، داستان، حکایت یا قصه خواند و فقط سمک عیار است که از نظر نوع شناسی با کتب دیگر متفاوت است و میتوان آن را »رمانس« نامید و حضور این کتاب در جامعه آماری ما به خاطر داشتن نمونهای از یک داستان ایرانی اصیل است که در آن از سیمای زن ایرانی سخن به میان آمده است.
هندویسم و جایگاه زن در آن:
آئین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده میشد که به برهما خدای هندوان اشاره میکرد. این آئین گونهای از فرهنگ و آداب و سنن اجتماعی است که با تهذیب و ریاضت همراه است و دارای سه دوره است. دوره تاریخی ودایی، دوره تاریخی برهمنی و دوره هندو. کتابهای مقدس هندوها عبارت است از: ودا، برهمنا، اوپانیشاد و متون پورانا و خدایان آنها »شیوا« و »ویشنو« است. خانوادههندو نوعاً مبتنی بر اصل پدرشاهی بود و در آن پدر بر همسر، فرزندان و بردهگانش سلطه کامل داشت. در خانوادههای سنتی هندو و طبق آئین مقدس، زنی که بیوه میشد باید موهایش را میتراشید و ساری سفید میپوشید و زیورآلاتش را، مثل گوشواره، النگو، حلقه، خلخال که نماد نیک بختی - شوبا - محسوب میشد از خود دور میکرد.
زن پس از فوت شوهر به پسرانش سر سپرده میشد و حضور بیوه زن در مجلس و جشنها نامبارکی تلقی میشد. قانوننامه مانو با عباراتی از زن نام میبرد که نشانگر نهایت خوارداشت زن در آئین هندوست: »سرچشمه ننگ زن است، سرچشمه ستیز زن است، سرچشمه دنیای زیرین زن است. پس باید از زن پرهیز کرد.« همچنین زن در تمام عمر باید تحت قیومیت کسی باشد. نخست پدر، سپس شوهر و سرانجام هم پسرش. زن با فروتنی شوهرش را »آقا«، »سرور« و حتی »خدای من« خطاب میکند. در میان مردم چند قدم پشت سر شوهرش راه میرفت و پس از آن که دیگران غذایشان را میخوردند، او پس مانده غذای شوهر و پسرانش را میخورد. بر طبق قانون»نیوگا« که در اوائل قرن اخیر منسوخ شد، زن بیوه میتوانست با برادر شوهر سابقش ازدواج کند.
قانون»ساتی« شاید منفورترین نکتهای بود که در آئین هندو دیده میشد. ساتی - زن پاکدامن - بدین معنی است که زن بعد از مرگ شوهر باید داوطلبانه خود را در آتش میانداخت. این امر در وداها نبوده و بعدها در دوره هندو افزوده شده و بعد از مدتی سمبولیک شده است، به صورتی که زن کنار آتش شوهرش میخوابید و آرام بلند میشد و کسانی که این آئین را به جا میآوردند »قدیس« شمرده میشدند. در قانون »مانو« آمده است که زن در زندگی میتواند نه فقط »کانا« - انسان بی بهره از هوش - بلکه مرد دانا را هم از راه راست به در کند. - ر.ک توفیقی - 43 :1392 در یک کلام در آئین هندو زن موجودی اهریمنی، فریبکار و خائن و گناه آلود و غیر قابل اعتماد دانسته میشود.
پیشینه پژوهش:
دو نوع پژوهش عمده را میتوان پیشینه این پژوهش تلقی کرد. یکی پژوهشهایی که دغدغه آنها تحلیل و تصویر جایگاه زن در ادبیات فارسی است و موارد تضییع حقوق زن و خوارداشت او را در متون ادبی رصد میکنند، مانند مقاله پژوهشی سیمای زن در کلیلهودمنه - نوشته ناهید سادات پزشکی و فریدون طهماسبی - و دیگری پژوهش هایی که در جستجوی یافتن سرچشمههای حکایتهای فارسی جامعه آماری مورد نظر ما بودهاند، نظیر کلیلهودمنهو ... مثلاً »سرچشمه کلیلهودمنه«، تألیف بلوچ نبی بخش؛