بخشی از مقاله

چکیده

»هزار و یک شب« کتابی چندملیتی است که ریشه و منشاء آن، افسانههای فارسی وبرخی داستانهای هندی است که دربردارنده آموزههای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، مدیریتی و... در قالب حکایتهایی به زبانی ادبی است. نویسنده این کتاب برای نشان دادن تاثیر و نفوذ کلام ادبی به عنوان کانون قدرت نرم، رویکردی روانشناسی- اجتماعی را در قالب حکایتپردازی به کار میگیرد . »شهرزاد« به عنوان راوی فکر خود را در قالب حکایتهایی به پادشاه عرضه میکند. او با تحریک قابلیت هایی هیجانی پادشاه، به دنبال اهداف خویش است.

شهرزاد درفرآیند قصه درمانی پادشاه، سعی دارد پادشاه را با احساسات و عواطف بشری خود روبه رو کند و همچنین شناخت و درک او را نسبت به شیوههای رویارویی با مشکلات ارتقا دهد. بر این اساس، شهرزاد با هدف سازگاری اجتماعی و تصعید آستانه تحمل و تحریک پذیری پادشاه و نیز کنترل و هدایت رفتار و افکار ملوکانه از طریق حکایتها، به مدیریت هوش هیجانی وی میپردازد تا پادشاه را از طریق لایههای پنهان کلام نمادین و پر توصیف و تصویر خود، متاثر کند. هدف از این پژوهش اهمیت تاثیرگذاری حکایتهای شهرزاد به عنوان کانونی برای قدرت نرم و تاثیر آن در فرآیند خودآگاهی پادشاه نسبت به افکار و رفتار خود است. پیشفرض مقاله این است که نویسنده سعی دارد با تکیه بر گذشتهنگری و آیندهنگری در حکایتها، پادشاه را آماده شناخت و درک متفاوت از خود دوست داشتن و سازگاری با محیط کند.

مقدمه

رویکرد ق صهگویی یا دا ستانگویی برای درک رفتار ان سان طی سالهای اخیر در حوزههای مختلف روان شنا سی مورد توجه قرار گرفته ا ست. تغییر دادن افکار ان سان بو سیله حکایت و ق صه به مثابه نمونههایی از بسط داستانها، تلویحات گستردهای را برای بسیاری از قلمروهای روانشناسی، هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهشی در برداشته است. در واقع قصه گویی یکی از کارکردهای روان شنا سی پایه ا ست که تجربههای گذ شته را به شکلی سازمان میدهد و همچنین به رویدادها معنی می دهد تا در خصوص موقعیتهایی که پیش خواهد آمد، پیشبینی و فعالیت ها را هدایت کند: »داستان همچون زندگی آدمی است که سرگرمیها و وقت گذرانیهایش با آموختن و دریافت اطلاعات همراه است« - میرصادقی، . - 39 :1385 در حقیقت تمرینی برای ترمیم حس حقارت و بازسازی داستان زندگی تلقی میشود.

 شهرزاد در »هزار و یک شب « واقعیتها را در فرآیند خلاقیت به کار میگیرد که »اطلاعات موجود تنها بخشی از دانش مربوط به وضعیت موجود است که به روشن شدن فکر جدید کمک می کند. بینشی که قوه تصور را در یافتن فکرهای جدید بارور میکند« - قاسمی فر، . - 60-61: 1383 شهرزاد با آگاهی از نقشپذیری ذهن توسط داستان و حکایت - قدرت نرم - به شیوه های مختلف به همراه نقل و توصیف حوادث گوناگون، اقدام به طرح نقش جدیدی از حل مسائل و مشکلات در زندگی شهریار میکند. حکایتها و قصهها با هدف شکل گیری فلسفهای قوی برای زندگی و خودآگاهی و اهمیت آن در سازگاری اجتماعی پیش میرود.

آدلر معتقد است که »انسان خالق شخصیت خود است. میتواند با خودنگری بفهمد که چرا رفتار وی آن گونه است که هست، به عبارت دیگر میداند چه می کند، چرا و هدف او چیست« - کریمی، . - 95 :1389 از طرف دیگر با طرح سرنوشت در اکثر داستانها بالاترین قوه تهاجمی را برای حمله به افکار یک سویه شهریار انتخاب کرده است. »اندیشههایی که آدمی را با دادن جایگاهی به او در یک سرنوشت همیشه و همه جا حاضر، پناهگاهی که دلواپسیهایش در آنجا به پایان میر سد، تبین میکنند« - ایروین، . - 234 : 1383 در این پژوهش نگارنده کو شیده ا ست کتاب »هزار و یک شب« را بر ا ساس حکایتپردازی، هوش هیجانی و فرایند خودآگاهی پاد شاه مورد برر سی و تحلیل قرار دهد.

حس حقارت و ادراک عقلی شهریار

ذهن انسان به کمک قوای نفسانی، امور شایسته و ناشایست را از یکدیگر باز میشناسد و ظرفیت تمامی آگاهیهای انسان را تشکیل میدهد - قاسمیفر، . - 14 :1383 شهریار و برادرش شاهزمان با آگاهی از خیانت همسرانشان با غلامی زنگی تاج و تخت خود را رها میکنند. »پس از این ما را شهریاری نشاید . آنگاه سر خویش گرفتند و راه بیابان در پیش« - هزارویک شب، . - 6 :1383 عدم رضایت دو برادر از زندگی و عکسالعمل آنها در مقابل شرایطی که پیش آمده نمایانگر حس حقارت در آنها است.

براین اساس آنها با دیدن عفریت و دختر خیانتکار، آینده خود را در برخورد با زنانی دیگر پیشبینی میکنند که زنان همیشه خیانت میکنند. »عقل نیروی است که احکام استدلال میسازد و گاهی عقل را در ادراک امور ابدی یا امور مطلق اطلاق میکنند« - قاسمیفر، -13 :1383 . - 15 عدم موفقیت آنها در رفع احساس حقارت باعث ایجاد عقده حقارت در وجود آنها میشود. »عقده حقارت به معنای وسیع و کلی عبارت، دربرگیرنده تمامی انعکاسات و نشانههای ظاهری شخصیت است که بروز آنها در افراد نمایشگر علتهای درونی خاص میباشد«.

 بنابراین آنها تصمیماتی جداگانه در مقابل تجربه تلخ و احساس حقارت خود در پیش میگیرند: »شاهزمان تجرد گزیده از علایق و خلایق دور همی زیست؛ اما شهریار، خاتون و کنیزکان و غلامان را عرضه شمشیر و طعمه سگان کرد« - هزار و یک شب، . - 8: 1383 براین اساس شهریار دچار نوعی بیاعتمادی بیمارگونه نسبت به زنان میشود. »احساس میکند که آرمانهای فکری او از بنیان متزلزل شده، رویاهای او از واقعیت بسی دور بودهاند، یکباره با تمام وجود در فضای خالی و تاریک درون خویش فرو میریزد« - منوچهریان، » . - 63 :1362اهداف ناهشیارانه او سبب میشود که نداند چه راهها و گزینههایی در مقابل اوست« - رایکمن، . - 123 : 1387 بنابراین با اعمال ضداجتماعی خود، درصدد کم کردن حس حقارت و اضطراب ناشی از آن برمیآید. »

هرشب باکرهای را به زنی آورده بامدادانش همی کشت« - هزار و یک شب،. - 8 :1383 در حقیقت شهریار روان رنجوری است که »در تلاش شخصی و خودمحورانه برای برتری جویی شکست خورده و از رشد علاقه اجتماعی خویش بازمانده است« - هجل وزیگلر، . - 132 :1379 در حقیقت عقد، حقارت میزان خودآگاهی شهریار را کاهش داده و یا به طور کلی سلب می نماید. شهرزاد از همان آغاز با تکیه بر دانایی و علمش به پدر پیشنهاد میدهد که وی را به شهریار معرفی کند تا شاید به مرگ دختران آن کشور خاتمه دهد. »مرا بر ملک کابین کن. یا من نیز کشته شوم و یا زنده مانم و بلا از دختران مردم بگردانم« - هزار و یک شب، . - 8 :1383

»هوش هیجانی« و سازگاری با موقعیت

شهرزاد در ابتدا مخاطب قصه خود را خواهرش »دنیازاد« قرار میدهد، اما با هدف نفوذ کلام خود در ذهن شهریار و روشن کردن شوق او برای شنیدن. »چون حاضر آیی از من تمنای حدیث کن تا من حدیثی گویم شاید که بدان رهایی یابم« - همان: . - 11 -10 او قصهها را به گونهای آغاز میکند که یک جریان به صورت واقعهای طبیعی در جهان خارج و در ذهن به عنوان تجربهای در زندگی انسان شکل میگیرد.

به گونهای که شهریار را به متابعت خواسته خود برای شنیدن ادامه حکایت وادار کند. مدیریت ذهن شهریار از جانب شهرزاد در قدم اول برای شنیدن ادامه حکایتها مانع از مرگش شد. »ملک با خود گفت: این را نمیکشم تا باقی داستان بشنوم« - هزار و یک شب، » . - 15 :1383هوش هیجانی ظرفیت درک و کنترل هیجانات خود ودیگران است« - یارمحمدی و کمالی، -211 :1386 . - 226 از طرف دیگر حکایتها با چنان مهارتی در کنار هم گنجانده شدهاند که مرزی بین آنها دیده نمیشود و شهرزاد با آوردن بخشی از حکایت بعدی آنها را به هم وصل میکند. در واقع با امکان ایجاد تعلیق، جذابیت گفتگو و گریز از پایان ایجاد میکند در پایان هرشب با گریز از قصهای که پایان یافته به قصهای که به آن دامن زده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید