بخشی از مقاله
چکیده
همواره نخستین و مهم ترین کارکرد گفتمانی سعدی در ایران کارکرد تعلیمی آثار او بوده است. در کتابهای درسی و در مکتبخانهها پیش از همه، نوشتههای سعدی را به کودکان درس می دادهاند. سعدی توانسته پاسخگوی خیلی از معضلات و تعارضات روحی و روانی افراد و جامعهی آن زمان و حتی اکنون نیز باشد و در راستای ایجاد آرامش آنها مؤثر و تعارضات روانی را تقلیل دهد و به تعادل برساند و روانهای متعادل و مستعد را نیز تعالی بخشد. مقاله حاضر از زوایای دیگری به تحلیل چند مفهوم روانشناختی درگلستان سعدی، به عنوان یک اثر معروف در ادبیات فارسی، پرداخته است. نظرات سعدی را در حکایتها و اشعار گلستان با نظریههای روانشناسی جدید مقایسه کند و دریابد که این سخنان تا چه اندازه در مورد انسان و رفتارهای او از منظر روانشناسی قابل تطبیق و بررسی میباشند.
مقدمه
سعدی سیاحی است با تجربه، که با مسافرت در سرزمینهایی با فرهنگها و آداب و رسوم مختلف، به درک عمیقی از رفتار بشریت رسیده است. وی در بسیاری موارد با استادی تمام به مهندسی رفتار آدمیان میپردازد و راهحلهای مناسب ارائه میدهد. درک او در مواجهه با مردمی که دارای سرشتهای متفاوتاند، بسیار عمیق و آگاهانه است.مباحث معیشتی و معلومات و تبعات و پراگماتیسم سعدی در گلستان بازتاب یافته که آیینه پرماجرای اوست. واژه پراگماتیسم مشتق از لفظ یونانی و به معنی عمل است.
این واژه اول بار توسط چارلز سندرز پرس ، منطقدان آمریکائی به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن این واژه، روشی برای حل کردن و ارزشیابی مسائل عقلی بود. اما به تدریج معنای پراگماتیسم تغییر کرد.. دیدگاههای او در مورد شیوههای تعلیم و تربیت، فانی بودن جهان مادی... همه نشان دهندهی این است که بسیاری از گفتههایش در زمینههای مختلف بر یافتههای نوین روانشناسی منطبق است و گویی سالها در مکتبی خاص به تحصیل این علم پرداخته است؛ اگرچه مواعظ و نصایح شیخ و راهنماییهای وی در همه آثارشبعضاً قابل تطبیق با معیارهای روانشناسی است، ولی کتاب گلستان که محصول درک و استنباط او از سیر و سفرهایش و تأمل و مشاهده استقرایی و دقیق او در زندگی و رفتارهای انسانها است؛ البته نمونهای خاص و عملی، از مهندسی رفتار میباشد.
روش تحقیق
این تحقیق از نو ع نظری و روش آن توصیفی - تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات و داده های لازم از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در این پژو هش برای استخراج دلالتهای تربیتی گلستان یک بررسی اجمالی از مبانی روان شناسی ارائه شده است.
یافته ها
فطرت خشم
خشم هیجانی فراگیر است. - آوریل، - 1982 هنگامی که افراد جدیدترین تجربه هیجانی خود را توصیف میکنند، خشم هیجانی است که بیشتر به ذهن میآید. - شرر و تاننبام، - 1986 خشم از مانع به وجود میآید، مثل زمانی که فرد برداشت میکند که نیروهای بیرونی، در برنامهها، هدفها، یا سلامتی او اختلال ایجاد میکنند. خشم همچنین از خیانت در امانت، مورد بیاعتنایی قرار گرفتن، بیملاحظهگری دیگران، و رنجش انباشته شده ناشی میشود. - فر و همکاران، - 1999 خشم نه تنها پرشورترین هیجان، بلکه خطرناکترین هیجان نیز هست، به طوری که هدف آن نابود کردن موانع در محیط است.تقریباً نیمی از رویدادهای خشم، فریاد کشیدن یا جیغ کشیدن را شامل میشود، و نزدیک به 10درصد رویدادهای خشم موجب پرخاشگری میشود.
- تفریت و همکاران، - 2002 بیان خشم راه غریزی و طبیعی بیان خشم پاسخ دادن تهاجمی است. خشم یک پاسخ تطبیقی به تهدیدهاست و الهامبخش احساسها و رفتارهای قوی و اغلب تهاجمی است که به ما اجازه می دهد در صورت مورد حمله قرار گرفتن بجنگیم و از خود دفاع کنیم. بنابراین می توان گفت یک مقدار عصبانیت برای زنده ماندن ما لازم است. از سوی دیگر، ما به طور فیزیکی نمیتوانیم به هر شخص یا شئای که ما را ناراحت میکند حمله کنیم و ضربه بزنیم؛ قوانین، هنجارهای اجتماعی و عقل سلیم برای میدان عمل خشم ما حد و حدودی میگذارد. مردم طیفی از فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه را برای دست و پنجه نرم کردن با احساسهای خشمشان به کار میبرند.
سه رویکرد مهم در مواجهه با خشم عبارتند از: بیان کردن، سرکوب کردن و آرام کردن. بیان احساسهای خشم به صورت تأکیدی- و نه تهاجمی- سالمترین راه بیان عصبانیت است. برای انجام آن، باید بیاموزید چگونه می توانید روشن کنید نیازهای شما کدام است و چگونه برطرف میشوند، بدون این که به دیگران آسیبی برسد. پژوهشگران دریافتهاند از »خشم منفجر شدن« در واقع عصبانیت و تهاجم را بیشتر میکند و هیچگونه فرصتی به شما یا طرف نمیدهد که مسئله را حل کنید. از همه چیز بهتر این است روشن کنید چه چیزی عصبانیت شما را آغاز میکند و سپس راهبردها و استراتژیهایی را در پیش گیرید که نمیگذارد شما به دره خشم پرتاب شوید. ابزارهای استراحت ساده و مطلق، مانند تنفس عمیق و تصاویر آرامش دهنده، میتوانند احساسهای خشم را آرام سازند.
خشم از دیدگاه سعدی
سعدی در گلستان انسان را دعوت به خویشتنداری میکند و انسان متواضع در مواجهه با بداخلاقیها و دشمنیها صبر و شکیبایی خود را از دست نمیدهد و به دره تفکر »همه یا هیچ« سقوط نمیکند، حتی اگر مسئله فوراً حل نشود. صبر، شناخت و بالاترین سعی خود را در آن ارزیابی می کند. به حکایت زیر توجه فرمایید:
حکایت: یکی از صا حبدلان زورآزمایی را دید به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته، گفت: این را چه حالت است، گفتند: فلان دشنام دادش، گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقت سخنی نمیآرد.
گرت از دست بر اید دهنی شیرین کن مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی بنی آدم سرشت از خاک دارد اگر خاکی نباشد آدمی نیست یا در حکایت دیگر سعدی میفرماید: نخستین کاری که انسان در یک دیالوگ داغ باید انجام دهد این هست که آهستهتر عکس العمل نشان دهد و روی واکنشهای خود بیشتر فکر کند. نخستین چیزی را که به فکر می رسد نگوید، و عمل نکند بلکه آهستهتر پیش برود و به دقت درباره چیزی که میخواهد انجام دهد فکر کند. در عین حال، به دقت آنچه را که طرف مقابل میگوید گوش بدهید و پیش از جواب دادن به خود فرصت اندیشیدن دهد و سعی در بخشیدن و عفو کند تا تسکین یابد. به قول خودش: اول اندیشه وانگهی گفتار!
در ضمن، گوش بسپارید به چیزی که در پشت خشم پنهان شده است. اگر فردی شروع به انتقاد از فعالیتهای شما میکند، آن طور پاسخ ندهید که طرفتان را یک زندانبان و مأمور نشان دهید. طبیعی است اگر از شما انتقاد شد، حالت دفاعی به خود بگیرید، اما حمله نکنید و تهاجمی نباشید. گوش بسپارید به آنچه در ورای واژههاست: به این پیام توجه کنید که ممکن است به این شخص توجه نشده و بدون عشق مانده است.
حکایت: یکی از پسران هارون الرشید پیش پدر آمد خشمآلود که فلان سرهنگزاده مرا دشنام داد. هارون ارکان دولت را گفت: جزای چنین کسی چه باشد؟ یکی اشارت بکشتن کرد و دیگری بزبان بریدن و دیگری بمصادره و نفی. هارون گفت: ای پسر کرم آنست که عفو کنی وگر نتوانی تو نیزش دشنام ده نه چندان که انتقام از حد درگذرد که آنگاه ظلم از طرف تو باشد و دعوی از قبل خصم نه مردست آن بنزدیک خردمند که با پیل دمان پیکار جوید.