بخشی از مقاله
چکیده
مجموعه داستان هزار و یک شب در طول سالیان متمادی خوانندگان بسیاری را از سراسر جهان شیفته حکایات خود کرده است. مقاله حاضر به تحلیل داستان ملک شهرمان و قمرالزمان از دیدگاه نقد کهن الگویی میپردازد. کارل گوستاو یونگ - 1961-1875 - از نظریهپردازان مطرح نقد کهن الگویی است. او بر این باور است که در لایه عمیقتری از ناخودآگاه شخصی فرد، ناخودآگاه جمعی وجود دارد که میراث روانی بشر است و همه انسانها در آن شریکند به اعتقاد او کهن الگوها در واقع نمادهای جهانی هستند که در فرهنگهای متفاوت دیده میشوند. این کهن الگوها در ناخودآگاه جمعی بشر ریشه دارند که از طریق اسطورهها، دین، رویاهای شخصی و آثار ادبی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. مقاله حاضر به بررسی کهن الگوی آنیما، اعداد و تصاویر ارائه شده در داستان ملک شهرمان و قمرالزمان به روش توصیفی- تحلیلی میپردازد.
مقدمه
مجموعه داستانهای هزار و یک شب پس از گذر زمانی طولانی همچنان خوانندگان خود را مسحور خود میکند. همانطور که بورخس می گوید »در هنگام خواندن هزار و یک شب انسان احساس گمشدگی میکند. با ورود به دنیای آن میتواند سرنوشت حقیر انسانی خود را فراموش کند و به دنیایی پا نهد که هم شخصیتهای کهن الگویی و هم از افراد ساخته شده است
این مجموعه داستان ریشههای هندی، ایرانی و عربی دارد که با گذر از قلمرو این فرهنگها غنیتر شده است. با ترجمه این اثر در قرن 17 توسط آنتوان گالان به زبان فرانسه این اثر ادبی دنیای غرب را تسخیر کرد و بر نویسندگان بسیاری تاثیر گذاشت در واقع، هزار و یک شب کتابی جهانی است که اسطورههای مختلف اقوام را در خود جای داده است.
میتوان گفت هزار و یک شب با داستانهای خود اعماق تاریک بشر را مینمایاند و در فضای رویاگونه آن خواننده با جنبه تاریک وجود خود روبرو شده و زوایای پنهان درونش را میبیند . زوایای پنهانی که همه انسانها فرای قومیت، ملیت و جغرافیا در آن مشترکند. این ویژگی هزار و یک شب باعث شده که »هر چه از مبدا و منشا خود دور میشود، با بازنگریها و بازنویسیهای ذهنهای گوناگون، در سالیان متمادی از نسلی به نسلی دیگر کاملتر و منسجمتر و شکل گرفتهتر و در نتیجه پر ارزشتر میشود«
نقد کهن الگویی از مکاتب روانکاوانه نقد ادبی است. تحلیل داستانهای هزار و یک شب از منظر نقد کهن الگویی به سبب فراملیتی بودن این اثر میتواند در درک بهتر این اثر ماندگار راهگشا باشد. کارل گوستاو یونگ - 1961-1875م - از نظریه پردازان مطرح نقد کهن الگویی است. وی یکی از شاگردان زیگموند فروید بود که نظریه استاد خود در مورد ناخودآگاه را بسط داد. او بر این باور است که در لایه عمیقتری از ناخوداگاه شخصی فرد، ناخودآگاه جمعی وجود دارد که میراث روانی بشر است و همه انسانها در آن شریکند
به اعتقاد او کهن الگوها در واقع نمادهای جهانی هستند که در فرهنگهای متفاوت دیده میشوند. از دید او کهن الگوها در ناخودآگاه جمعی بشر ریشه دارند که از طریق اسطورهها، دین، رویاهای شخصی و آثار ادبی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند
یونگ معتقد است که آثار ادبی ماندگار انسان را با کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی بشر روبرو میکند که این رویارویی برای سلامت روانی بشر حیاتی است
همچنین وی اسطورهها را تجلیات روانی و بازنمودی از جوهر روح قلمداد میکند و معتقد است اساطیر و رویاها انعکاسی از مفاهیم کهن هستند که این مفاهیم کهن سرمایه انسان و چکیده و عصاره تجارب نسلهای بیشمار گذشته است و در همه افراد بشر یکسان است.
قصههای هزار و یک شب مملو از کهن الگوهاست که به عنوان عناصر فاسد نشدنی ناخودآگاه در مجموعهای از داستانهای آن آمده و در داستانهای مختلف شکل و شمایل آن تغییر کرده است. از این رو میتوان با بررسی هر یک از این داستانها به وحدت ناخودآگاه جمعی دست یافت و خط سیر فکری انسان را کشف کرد، در واقع میتوان گفت، نقد اسطورهای، بستری انسان شناختی دارد.
پیشینه تحقیق در مقاله اسطورههای ترکیبی مریم حسینی پیکرگردانی در هزار و یک شب اسطورهای پیکرگردانی را در هزار و یک شب مورد بررسی قرار داده و آنها را دسته بندی کرده است. او بر این باور است که این موجودات خیالی ریشه در نیاز بشر به بازنمایی تخیل فعال گرفتار در ناخودآگاه جمعی دارند و این موجودات تظاهر دوگانگیهای موجود در روح آدمی هستند. نویسنده نتیجه میگیرد که داستانهای هزار و یک شب با منطق مذاکره و همدلی راه کنار آمدن با این دوگانگیها را در قالب افسانه عرضه میکند.
آزاده پیروزخواه در پایان نامه خود با عنوان بررسی قصههای هزار و یک شب از منظر کهن الگو و نمادپردازی به تحلیل روانکاوانه هزار و یک شب پرداخته است. او بر این باور است که علیرغم اینکه این داستانها متعلق به یک نویسنده و سرزمین خاص نیستند، اندیشه جمعی واحدی را عرضه می کنند که باعث همزادپنداری خوانندگان در طول سالیان متمادی شده است. صابر امامی نیز با تحلیل کلی هزار و یک شب، این اثر ادبی را برزخی میان اسطوره و تاریخ نامیده که توانسته فرای فردیت، قومیت و جغرافیا رود و خوانندگان را گوناگون جهان مسحور کند.
از دیگر پژوهشهای انجام شده در این زمینه میتوان به مقاله »نقد کهن الگویی حکایت تاج الملوک در هزار و یکشب « که توسط محمد جواد اسحاقیان نگاشته شده و مقاله » کهن الگویی نمونهها در داستانی از هزار و یک شب - حکایت جوذر - که توسط مریم حسینی و فاطمه گزمه به رشته تحریر درآمده اشاره کرد. همچنین پایاننامهای تحت عنوان »تحلیل داستانهای هزار و یکشب براساس کهن الگویی آنیما و آنیموس از منظر یونگ« به قلم سمانه اکبرزاده نوشته شده است.
پژوهشهای ذکر شده هر کدام با بررسی جنبهای از تئوری یونگ به تحلیل داستانهای هزار و یک شب پرداختهاند . در پژوهش حاضر با استفاده از تئوری یونگ، داستان ملک شهرمان و قمرالزمان بررسی میشود تا با تحلیل داستان از منظر نظریه یونگ خوانشی جدید از داستان ملک شهرمان و قمرالزمان ارائه شود.
خلاصه داستان این حکایت طولانی داستان ملک شهرمان و پسر او قمرالزمان است. ملک شهرمان پس از سالها صاحب پسری میشود که همگان فریفته زیبایی و نیکویی او میشوند. زمانی که قمرالزمان به سن ازدواج میرسد، پدر چندین بار از او درخواست میکند که با ازدواج دل پدر را شاد کند اما قمرالزمان مخالفت میکند. زمانی که پدر در مقابل وزیران و بزرگان دربار از او درخواست میکند که ازدواج کند، قمرالزمان خشمگین شده و به تندی با پدر مخالفت میکند. پدر از رفتار قمرالزمان در دربار خشم گرفته و دستور میدهد او در برجی زندانی کنند تا به کرده خود بیاندیشد.
قمرالزمان شب را با گریه و حزن سپری کرده و به خواب میرود. یکی از جنیان که در چاهی از آن نزدیکی زندگی میکند با دیدن نور به برج آمده و عاشق قمرالزمان میشود. با عفریتی در آسمان برخورد می کند که او نیز ادعا دارد زیباترین انسان را در سرزمین چین دیده است. برای اثبات ادعای خود عفریت ملکه بدور را به برج می آورد. قمرالزمان و بدور شباهت بیاندازهای به هم دارند برای قضاوت اینکه کدام زیباتر است، نخست قمرالزمان را بیدار میکنند تا واکنش او در مقابل ملکه بدور ببینند. قمرالزمان با گمان اینکه پدرش برای امتحان او این دختر زیبا را در بستر او گذاشته در ابراز احساسات خودداری میکند ولی انگشتری او را برای نشان به انگشت خود میکند.