بخشی از مقاله

چکیده

گلستان سعدی یکی از برجستهترین متون نثر فارسی در زمینهیادبیّ ات تعلیمی با سبک و سیاقی متفاوت است که علاوه بر دیباچه، شامل هشت باب : در سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تأثیر تربیت و در آداب صحبت است و مجموعاً به 180 حکایت، که در هفت باب گنجانده شده است میرسد، حکایت نیز گونهای داستانی و غالباً مختصری است که برای پند و حکمت و اندرز به کار میرود و سعدی نیز در گلستان در قالب همین حکایات، در اوج بلاغت و عاری از هرگونه تکلّ فی در کلام، به بیان نکات اخلاقی و تربیتی میپردازد.

این شاعر با عنصر »شخصیت« که کنشها و رویدادها را به وجود میآورد، حکایتهای کوتاه و بلندی را خلق کرده است. در این مقاله پس از نگارش مقدمه و پیشینهی تحقیقبا پرداختن به فراوانی شخصیّتها، آنها را از حیث: تیپیک، مذهبی- عرفانی، تاریخی- اسطورهای، تمثیلی، پویایی و ایستایی بودن، طبقهبندی نموده، مورد تحلیل و بررسی قرار دادهایم. و پیشتر در قسمت بحث و بررسی با توضیحی در مورد این ویژگیها، نمونههایی از گلستان سعدی برای آنها ذکر نموده ایم.

-1 مقدمه

مشرف الدّین مصلح ابن عبدالله سعدی شیرازی شاعر و نویسندهی قرن هفتم هجری قمری است او یکی از ارجمندترین و بزرگترین سخنسرایان جهان است. تاریخ تولد او را 585 یا 606 هجری دانستهاند. از این شاعر بزرگ آثاری به نظم و نثر باقی مانده است و گلستان، اثری تعلیمی که به نثر مسجع نگاشته شده، جزئی از این آثار است. سعدی این کتاب را یک سال بعد از بوستان نوشته است که شامل هشت باب : سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، فواید خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تأثیر تربیت و آداب صحبت است و به 180 حکایت در هفت باب میرسد.

حکایت نیز گونهای داستانی و غالباً مختصری است که برای پند و حکمت و اندرز به کار میرود و سعدی نیز در گلستان در قالب همین حکایات، در اوج بلاغت و عاری از هرگونه تکلفی در کلام، به بیان نکات اخلاقی و تربیتی میپردازد. این شاعر با عنصر شخصیّ»ت« که کنشها و رویدادها را به وجود میآورد، حکایتهای کوتاه و بلندی را خلق کرده استو. هدف این پژوهش نیز تحلیل و بررسی عنصر شخصیّت در حکایات گلستان است اگرچه در نوع ادبی حکایت به دلیل کوتاه بودن ساختار آن به کار بردن اصطلاح شخصیت گزینی و شخصیتپردازی برای آن خالی از اشکال نیست وکاربرد آن بیشتر در حوزهی داستاننویسی رایج است، امّ ا کاربرد این اصطلاح برای نوع ادبی حکایت از روی ناگزیری است و چندان خالی از تسامح نیست.

-1-1  پیشینه پژوهش

در زمینهی عناصر داستانی بویژه شخصیّت و شخصیّتپردازی پژوهشهای بسیاری خصوصاً در حوزهی سعدیپژوهی صورتگرفته از جمله: بررسی و تحلیل شخصیّتهای اجتماعی در گلستان سعدی، تحلیل شخصیّت در آثار سعدی و تطبیق آن با روانشناختی جرج کلونی، شخصیّت و شگردهای شخصیّتپردازی در گلستان سعدی که به گونهای متفاوت و جامع و کلّ یشخصیّت را در گلستان بررسی کرده است. ما در این تحقیقبا پرداختن به فراوانی شخصیّتها در گلستان سعدی و طبقهبندی آنها در چند گروه: تیپیک، مذهبی- عرفانی، تاریخی- اسطورهای، تمثیلی، پویایی و ایستایی و ذکر نمونههایی از حکایات گلستان، آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهایم و تا کنون چنین تحقیقی از گلستان سعدی در جایی به چاپ نرسیده است.

-2 بحث وبررسی

-1-2  تعریف شخصیت

»شخصیّت معادل واژهی انگلیسی کاراکتر است ریشهی واژهی کاراکتر به معنی حکاکی کردن و عمیقاً خراش دادن گرفته شده است. در یونان کهن کلمه »کاراکتر« علاوه بر معنا و مفهومی که ارسطو برای تراژدی ازآن استنباط کرده است، عبارت بود از: »طرحهای منثوری از تیپهای مختلف آدمها که در الگوی خاصی گنجانده شده بودند

مهمّ»ترین عنصر منتقل کننده ی تم داستان و مهمّ ترین عامل طرح داستان، شخصیّت داستانی است« 

قهرمانان» و شخصیّتهای داستانی کسانی هستند که با رفتارها و گفتارهای خود داستان را به وجود میآورند . شخصیّتها افراد داستاناند که تقریباً همهکارهی داستان شمرده میشوند. عمل با حضور آنها به وجود میآید و فضا و مکان و زمان به خاطر بودن و فعّالیت آنها مفهوم پیدا میکند و گفتوگو هم گفتار آنها با یکدیگر یا با خود است

نویسنده در شخصیّ تپردازی باید همواره با شخصیتهای داستانش باشد، با آنها زندگی کند، انس گیرد و داستان خود را با استفاده از شخصیّتهایی که در رمان حاضرند در قالب رفتار و گفتارشان پیش ببرد

-2-2 انواع شخصیّت از نظر ساخت و بافت در گلستان سعدی

شخصیّتهای حکایات گلستان سعدی را میتوان به چهار گونهی تیپیک، مذهبی-عرفانی، تاریخی B اسطورهای و تمثیلی تقسیم کرد:

-1-2-2شخصیّتهای نوعی یا تیپیک

شخصیّت نوعی یا تیپیک: شخصیّت» نوعی، تیپ یاشخصیّت تیپیک، نشاندهندهی خصوصیّات و اختصاصات گروه یا طبقهای از مردم است که او را از دیگران متمایز میکندشخصیّت. نوعی، نمونهای است برای امسال خود. برای آفریدن چنینشخصیّتی باید حقیقت را از چند نمونهی واقعی و زنده گرفت و با هنرمندی در هم آمیخت تا شخصیّت نوعی موردنظر آفریده شود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید