بخشی از مقاله
چکیده
بررسی اجمالی اندیشهی مولوی نشان میدهد روان شناسیشناختی، مهم ترین لایه ازلایه های مثنوی معنوی است. با توجه به این اصل، یکی از مهمترین شناختهای روان شناختی انسانی در همه لایه ها به ویژه معرفتی، مسئله ادراک و شناخت است. معرفت و شناخت از اصول بنیادی مکتب اسلام و از مفاهیم زیر بنایی علوم جدید است که با تمسک به آن سرگشتگی و بیسر و سامانی بشر زدوده می شود. مقاله حاضر، نگاه معرفت شناسانه به مثنوی معنوی دارد و ماهیت ادراک و شناخت در داستان وکیل صدر جهان را طبق اصول روانشناختی مورد بررسی قرار داده است. بنابراین در بررسی داستان وکیل صدر جهان به تبین راههای شناخت و همچنین خطاهای ادراکی از منظر مولوی پرداخته ست. با تعمق در مثنوی مولانا میتوان دریافت ، ضمن اینکه دیدگاههای مولوی فراگیرتر و نغزتر است، با تمام ظرفیتهای نهفته، راه کارهای کارآمد در عرصهی روانشناسی شناحتی را نیز دارا می باشد.
کلیدواژهها: مولوی، وکیل صدر جهان، روانشناسیشناختی
مقدمه
انسان عصر جدید، دچار بهتزدگی ناشی از جامعهی صنعتی شده و حیران و سرگشته به ابزاری برای زندگی ماشینی تبدیل شده است که با وجود دستاوردهای عظیم بشر در زمینهی علمی و عملی هنوز به شادکامی و رضایت خاطر چندانی نایل نشده است، و هنوز از تکنیک زدگی و مدرنیتهی مدرنیسم دور نشده که گرفتار شکاکیت پست مدرنیسم گشته است. انسان مدرن اگر خوب درک کند در مییابد هدف بزرگ و مقدسی را که باید در این دنیای فانی جستجو می کرد تا از آن طریق به اوج صعود کند و در نتیجه احساس سعادت و آرامش نماید فراموش کرده و به جای آن با رفتارهای بیمارگونه، زندگیش را تبدیل به تیره بختی و ویرانگری نموده است.
عمدهی تناقضها از آن جاست که بشر می کوشد تا تصورات و ادراکهای گذشته را با واقعیت هایی منطبق کند که دیگر در بینش ماشینی نمیگنجد و ضرورت یک پارادایموالگوی نوین برای بدست آوردن شیوهی تفکر و ادراک دربارهی واقعیتها و پیوند با دستاوردهای مادی و معنوی گذشته، بیش از پیش مشهود است.نیاز مضاعف انسان معاصر، برای رهایی از این لجام گسیختگی و مهار آن در همهی ابعاد زندگی معرفت تام و جامعی را میطلبد تا بتواند با تمسّک به آن حقیقت فراموش شده و معنویت نیمه جان را احیاء نماید.بنابراین با این رویکرد، نیاز به تفحص و تعمق پیرامون مباحث شناختی بیشتر جلوه-گری مینماید. با وقوف به این نیاز ما میتوانیم برای درمان دگردیسی روحی و روانی و سیر تکاملی آن از حقایق متون گرانقدر ادبی و عرفانی هم چون مثنوی معنوی بهره جوییم و با استمداد از تفکرات گوناگون و ادراکات مختلف و تفاوت دیدگاهها، شخصیت انسانی خویش را رشد دهیم و انگیزه های اصلی محرک رفتار و خطاها را در انسان ردیابی کردهو با ایجاد بهداشت روانی در ارتقاء شخصیت خود و دیگران کاری بسزا انجام دهیم.
از آن جا که موضوع علم روانشناسی شناختی، شناخت فرایندهای ذهنی و نوع نگرش افراد است و اینکه چه فرایندهای روانی و چگونه این فرایندها در رفتار شخص تاثیر میگذارند، سعی نگارنده در این جستار بر آن است تا به بازشکافی یک داستان مثنوی بپردازد و اندیشهی روانشناختی مولانا را در مورد ادراک و شناخت تبین نماید.اما مسئله این است آیا مثنوی با عنوان اثر ادبی و عرفانی، قابلیت استخراج یک نظام شناختی و ادراکی را داراست؟ و ارتباط بین مباحث ادراک و شناخت در روان شناسی و مباحث شناختی در مثنوی تا چه حدی است؟بر این اساس، در این مقاله سعی شده است ابتدا مفاهیم ادراک و شناخت از دید رواشناسی معرفی شود سپس به واکاوی اندیشه مولانا در مورد ادراک و شناخت در داستان »وکیل صدر جهان« پرداخته شود و در نهایت به موانعی که خطاهای ادراکی در مسیر شناخت و نیل به حقیقت بوجود میآورند، اشاره نمود.
بحث و بررسی
یکی از برجسته ترین حکایات موجود در مثنوی معنوی، قصه وکیل صدر جهان میباشد، این حکایت از بیت 3686 دفتر سوم آغاز می شود. در بطن این حکایت، داستان های دیگری قرار دارند که مهمترین آنها داستان مسجد میهمان کش است که به صورت آینهای است و با سایه افکنی آیندهی وکیل صدر جهان را نشان می دهد.حکایت داستان وکیل صدر جهان از آنجا شروع میشود که در شهر بخارا وکیل صدر جهان به جرمی متهم می شود وکیل به مدت ده سال آواره و سرگردان می شود اما بعد از ده سال از شدت عشق به صدر جهان، نادم و پشیمان راه بخارا در پیش میگیرد. چرا که به اعتقاد وی، به علت دوری از معشوق، عقل درّاک نیز نمی تواند شناخت و درکصحیحی از واقعیت و حقیقت داشته باشد.
عقل درّاک از فراق دوستان همچو تیرانداز اشکسته کمان - مولوی،1391 ، دفتر - 3693 :3
بنابراین وکیل راه رسیدن به حقیقت و وصال را در پیش میگیرد. اما در اثناء بازگشت به سوی معشوق، ناصحانی بودند با باورهای غلطی که از عدم درک و شناخت حقیقت نشأت گرفته بود، سعی داشتند وی را از پیمودن مسیر وصال به معرفت بازدارند، ولی عاشق با بیتوجهی به این عاذلان به سیر خود ادامه میدهد و در نهایت به ملاقات صدر جهان نائل میشود.
.1 رابطه ادراک با شناخت در مثنوی »در اصطلاح، ادراک در معنی دریافت، احساس، مشاهده و وصول آمده است. فرایندذهنی و روانی که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و در نهایت معنی بخشی به آنها را به گونهای فعال به عهده میگیرد. به عبارت دیگر، پدیدهی درک یا همان ادراک را باید فرایندی دانست که در طی آن تجارب حسی معنا دار شده و از این طریق انسان روابط امور و معانی اشیا را در می یابد.« - ایروانی، - 25 :1390نگرش منظم در مطالعهی رفتار، میتواند توانایی پیش بینی، هم چنین هدایت، کنترل و تغییر در رفتار را داشته باشد. زیر بنای روش منظم در مطالعهی رفتار، اعتقاد به تصادفی نبودن آن است. پر واضح است که شناخت رفتار هر فرد در جهت رسیدن به هدفی که بر