بخشی از مقاله

چکیده

امروزه شاهد طرح های اجرایی بسیاری هستیم که در یک نگاه شبیه یکدیگرند در صورتی که معماران متفاوتی دارندحتی این تفاوت درجنسیت معماران هم وجود دارد. هنگام نگریستن به یک بنای معماری و یا پس از بررسی و تجزیه و تحلیل آن آیا میتوان نتیجه گرفت که طراح آن زن بوده است یا مرد؟ به بیان ساده تر آیا در معماری امروز فاکتورهایی مختص معماری زنان و یا مردان وجود دارد یا خیر ؟ آیا دنیای زنان و مردانلزوماً متفاوت است؟در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش توصیفی به بررسی زبان وخصوصیات روان شناختی زنان ومردان و عوامل موثر در خلق یک اثر معماری به این سوال پاسخ دهیم که آیا معماری زنان و مردان متفاوت است؟

مقدمه

جنسیت مشمول رفتارها، کنش ها و اندیشه های اجتماعی است که فرهنگ حاکم در هر جامعه به عهده دو جنس زن و مردمیگذارد. در ارتباط با نقش های جنسیتی ، افکار قالبی در مورد هر دو جنس در جامعه مشاهده می شود که دامنه انتظارات را ازهر دو جنس طرح ریخته و تعیین می کند - کاظمی ، 1388 ،. - 2 در معماری امروز، اندیشه و ایده آن، به یک اثر و طرح ارزش میبخشد؛ و ایده پاسخی است برای حل مسئله موجود. بنای معماری، بدون ایده،صرفاً یک ساختمان است که مردود است.

ایده حل مسئله که توسط معمار مطرح میشود، در واقع از نظریه معمار که همان نحوه کنش و واکنش او با محیط ، عناصر و فضاهای معماری است نشأت میگیرد. و اینها همه از نگاه طراح به محیط پیرامون خود، یا به بیانی بهتر از جهان بینی او سرچشمه میگیرد . طرز تفکر و برداشت یک طراح در تجزیه و تحلیل مسائل و مفروضات یک طرح معماری ارزشمند، همچون مسائل اجتماعی، روانشناختی، فلسفی، فنی و هنری دستمایه ایده نهایی و کانسپت طرح است. و همه اینها متاثر از دنیای معمار و فضای فکری و روانی است، که او خاص خود دارد. پس باور داشتن به متفاوت بودن دنیای مردان و زنان، لازمه اعتقاد داشتن به وجود تفاوت در معماری زنان و مردان است چرا که اندیشه یک بنای معماری از طرز تفکر ، نوع نگاه آن به محیط و جهانبینی آنان سرچشمه میگیرد.

جنسیت

جنسیت به عنوان یک مولفه در ارتباط با حس افراد از فضا و مکان تاثیرگذار است. حال این حس و برداشت از فضا و مکان تاثیر در طراحی افراد می گذارد زیرا حس افراد بر اساس جنسیت متفاوت است. در ابتدا به تعریف جنسیت می پردازیم.جنسیت معرف باورها ورفتارهایی است که مرد یا زن بودن را نشان می دهندومفهوم آن در فرهنگ های گوناگون وطبقات مختلف اجتماعی تغییرپذیر است.جنسیت با حدود بدن افراد تعریف نمیشود,بلکه با مناسبات اجتماعی ارتباط داردواز طریق فضا شکل گرفته و بسط پیدا می کند.درواقع،جنسیت یک مفهوم اجتماعی است که در ساختار اجتماعی شامل مفاهیم مردانگی و زنانگی در فرایند اجتماعی شدن افراد است ساختار اجتماعی در کنار باورها وتصورات افراد در مورد مردو زن بودن نقش مهمی در شکل گیری رفتار جنسیتی آنها ایفا می کند.

از سوی دیگر مفهوم جنسیت در فرهنگ های گوناگون و طبقات مختلف اجتماعی تغییر کرده؛ آنها به شیوه های مختلفی مرد و زن بودن را نشان می دهند و به طرق گوناگون در زندگی افراد به کار می گیرند .به طوری که در تمامی فرهنگ ها انتظارات خاصی بر زنان ومردان تحمیل می شود0بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی رشد جنسیتی تحت تاثیر عوامل اجتماعی بوده وتغییر در رفتار در نتیجه تجربه وتمرین به دست می آید و همچنین نقش جنسیتی مانند دیگر نقش ها اکتسابی است و از قوانین یادگیری اجتماعی پیروی می کند . یکی دیگر از تفاوت هایی که وجود دارد دو جنسیتی بودن مغز است.

همچنین،به دلیل وجود تفاوت بین زن و مرد ،از نظر جنسی و جنسیتی ،زنان و مردان نیازهای متفاوتی دارند ،درواقع جنسیت بیانگر نوعی رابطه است که بر مبنای این واقعیت زنان ومردان تجارب متفاوتی در مسیر زندگی دارند. این نظریه به منظور تبیین رشد و تحول تفاوتهای جنسیتی به کار برده شده است . در این نظریه فرایند تقلید و یادگیری مشاهده ای میتوانند همراه با مفهوم تقویت، اساس ، فرایند شکل گیری هویت جنسیتی را تشکیل دهند.در جریان رشد و تحول کودک یاد میگیرد که آن اعمالی را انجام دهد که تأیید مادر را به همراه بیاورد.مادر نیزاحتمالاً در فرایند یادگیری نقشهای جنسیتی به رفتارهای وابسته به جنسیت کودک خود واکنش نشان میدهد. در اصل، مادر رفتارهای زنانه دخترش را پاداش داده و رفتارهای مردانه او را تنبیه میکند.

بعدها تعمیم محرک رخ میدهد، و دختران کوچک از مادر خود و سایر زنان بیشتر تقلید میکنند تا ازمردان. به دنبال این تقلید رفتار، پاداش میگیرد و فرایند شکل گیری نقش جنسیتی تحقق مییابد. رفتارجنسیتی از طریق یادگیری مشاهده ای میتواند برای استفاده در سالهای بعدی اندوزش شود، بدون اینکه هنگام یادگیری آن، تقویت گرفته باشد و یا آن را انجام داده باشد. مثال واضح آن اندوزش رفتار مراقبت کردن از نوزاد در دختر بچه هاست که تا زمان مادر شدن خود به تعویق میافتد.

پیش بینی پیامدهای اعمال خود بر مبنای تقویت یا تنبیه های آن نیز در این فرایند مؤثر خواهد بود. دختران کوچک متوجه خواهندشد تلاش آنان برای پیوستن به یک تیم ورزشی مردانه با مخالفت روبه رو خواهد شد.البته نقدی به این نظریه وجود داردخوش بینانه بودن این نظریه از دید برخی منتقدان و تصور اینکه در رشد و تحول رفتارهای جنسیتی، فرایندهای پیچیده تر از آنچه این نظریه میگوید، دخالت دارد. وجود شک در نتایج پژوهشهایی در این رابطه که کودکان از مدلهای هم جنس خود بیشتر از مدلهای غیر هم جنس خود تقلید میکنند یا نه - براتی،سلیمان نژاد،23،1390 ،. - 24

زبان شناسی جنسیت

زبان شناسی به بررسی جنبه های مختلف مسائل زبان وجنسیت می پردازد،که میتواند هم از جهت کلامی وهم از جهت عملی بررسی شود.تاکنون به زبانشناسی جنسیت از منظر گفتمانی می پردازد. او معتقد است که برقراری ارتباط فقط به معنایی ادای منظور و مقصود نیست، بلکه کیفیت ادای مقصود - فارغ از معنای آن - کهمعمولاً تحت تاثیر بافت فرهنگی یک جامعه است در شکل دهی به مقصود نهایی بسیار مهم است. وارداف با تمایز گذاشتن میان »جنس زیست شناختی« و »جنسیت فرهنگی اجتماعی«، مسئله جنسیت در زبان را بیشتر پدیده ای فرهنگی و بافت محور تلقی می کند . با این حال وی قائل به دو نظام جنسیتی طبیعی و دستوری در زبان ها می شود .

او به سه رویکرد غالب برای توجیه تفاوت های زبانی در دو جنس به شرح زیر اشاره می کند: تفاوت زیست شناختی زن و مرد، تسلط مرد بر زن و تفاوت اجتماعی زن و مرد - داوری،عیار،. - 1387تفاوت های زیست شناختی ، فرهنگی و اجتماعی همان گونه که در زبان گفتاری باعث تفاوت بین زنان ومردان می شود ،در عمل نیز دیده میشود که می توان آن را به نوعی در زاویه نگاه آنها به معماری و در طراحی آن ها حس کرد.با نگاهی به معماران زنی همچون ایلینگِرِی - - 1976-1878، تروس شرودر شرادر - - 1989-1885 ؛ معمارانی که با آثارشان تصویر ارائه شده از خانواده سنتی در خانه های سنتی را به چالش کشیدند.

البته این بازخوانی صرفا به معماران زن محدود نمی شود، معمارانی همچون لوکوربوزیه و ادلف لوش نیز در برخی آثارشان بارزه هایی را به عینیت رسانده اند که بر اساس آن ها می توان به راست آزمایی مجدد معماری به واسطه زنانگی نشست.برای یافت این زنانگی می توان به کتابی از دلرس هیدن به نام انقلاب بزرگ خانگی اشاره کرد وی در این کتاب به شرح شرایطی می پردازد که بر اساس آن ها " سنت های از دست رفته زنانه" می توانند ما را به سوی "بازتعریف کارکرد خانه و نیازهای زنان و خانواده هایشان در حوزه مسکونی" هدایت نمایند و "معماران و برنامه ریزان را به شناخت مجدد تاثیرات طراحی بر زندگی خانوادگی سوق دهند . مد نظر آوردن ایده تغییر نیازهای خانواده را می توان در خانه های ایلین گری نظیراِی 1027، خانه های طراحی شده توسط تروس شرودر و ویلااشتاینِ لوکوربوزیه به تماشا نشست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید