بخشی از مقاله

چکیده

حل مسئله مهارت شناختی فوقالعاده پیچیدهای است که مستلزم سطوح بالاتر پردازش اطلاعات است و معرف یکی از هوشمندانهترین فعالیت آدمی میباشد و سبب میشود که توجه، ادراک، حافظه و سایر فرایندهای پردازش اطلاعات، به شیوهای هماهنگ برای دستیابی به هدف برانگیخته شوند. آموزش مهارتهای حل مسئله بعنوان یکی از مهارتهای مهم زندگی و یکی از مهمترین هدفهای آموزشی، از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است که فرد را در شیوه مقابله مثبت برای یافتن راه حل عاقلانه کمک میکند.

امروزه در جوامع تربیتی بهیچ وجه معلم نقش انتقال اطلاعات را ندارد و در واقع راهنمایی است که با روشهای مسئله محوری در کنار دانشآموز است و نه روبروی وی. رسالت مربیان تعلیم و تربیت،"یاد دادن چگونه اندیشیدن است، نه یاد دادن صرف اندیشه ها". در هزاره سوم، هزاره دانایی، برای رسیدن به ارکان تعلیم و تربیتِ قرن بیست و یکم- یادگیری برای زیستن، یادگیری برای با هم زیستن، یادگیری برای دانستن، یادگیری برای انجام دادن و نهایتاً یادگیری برای یادگیری- نیاز به معلمان اثربخش و با انگیزه، آشنا و آگاه جهت حفظ پویایی و تکامل در فراگیران و کمک به آنان در تجزیه و تحلیل و بازسازی تجاربشان ضروری به نظر میرسد.

مقدمه

اگر من یک سکه داشته باشم و تو یک سکه و ما سکه هایمان را عوض کنیم، باز هم هر کدام یک سکه داریم، اما اگر من یک تجربه داشته باشم و تو یک تجربه و ما تجربه هایمان را عوض کنیم، هرکدام دو تجربه خواهیم داشت! شما چه طور با فشارهای روانی ناشی از مشکلات زندگی کنار می آیید؟ آیا به نظر شما کنار آمدن به معنی پذیرش و تسلیم دربرابر گرفتاریهاست؟ قطعاً مقصود از کنار آمدن نمی تواند این باشد و باید به معنی چالشی آگاهانه به منظور اثرگذاری بر مشکلات تفسیر گردد. افراد معمولاً در برخورد با مشکلات تجارب یکسانی ندارند.

بعضی افراد، وقتی با مشکلی مواجه می شوند، به دنبال چاره اندیشی اند. ثلاًم زن و شوهری که اختلاف خانوادگی دارند و برای حل و فصل مسائل نزد مشاور می روند، بیماری که نمی تواند سردردهایش را درمان کند یا دانشجویی که نمی تواند در امتحانات خود موفق شود و به دنبال راه حل می گردد، مقابله و مواجهه مشکل مداری را به کار میبرد. آموزش مهارتهای حل مسئله که اخیراً نیز به عنوان یکی از مهارتهای مهم زندگی به شمار می رود، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است که فرد را در شیوه مقابله مثبت برای یافتن راه حل عاقلانه کمک می کند.

تحقیقات نیز نشان می دهند که انسانهای موفق معمولاً در شرایط مشکل زا، از شیوه مهارتهای حل مسئله استفاده می-کنند - نه شیوه هیجانمدار - . از طرفی دیگر در سالهای اخیر نیز روانشناسان پرورشی و دیگر صاحب نظران از تاکید زیاد مدارس بر انتقال دانش و اطلاعات به دانش آموزان انتقاد کرده و در عوض معلمان را بیشتر به پرورش مهارتهای اندیشیدن در یادگیرندگان سفارش داده اند.

به طوری که امروزه در جوامع تربیتی نیز به هیچ وجه معلم نقش انتقال اطلاعات را چه مستقیم و چه غیرمستقیم ندارد، معلم در واقع راهنمایی است که با روشهای "مسئله محوری" چون حل مسئله و ... در کنار دانش آموز است نه روبروی وی. به گفته ای دیگر به نظر می رسد رسالت ما به عنوان مربیان تعلیم و تربیت ، "یاد دادن چگونه اندیشیدن است، نه یاد دادن صرف اندیشه ها". زمانی ما وظیفه خویش را درست انجام داده ایم که "نه با دادن ماهی" بلکه با یاد دادن "فن ماهیگیری" نیاز فراگیر را پاسخ گو بوده و راهنمای او باشیم. شاید به جرأت بتوانم اقرار کنم که زیباترین لحظات تدریس، روش های حل مسئله و خود مسئله بوده است.

بیان مسئله

برای رویارویی با انبوه چالشهای قرن حاضر و برای رسیدن به ارکان تعلیم و تربیت در قرن بیست و یکم، نیاز به الگوهای فعال تدریس کاملاً ضروری است، چرا که موجب، تقویت توانایی ذهنی شاگردان، افزایش انگیزه درونی فراگیران، ارتقاء خلاقیت آنان و افزایش توانایی حل مساله و یادگیری بهتر می گردد. پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی، بشر امروز را در جمع آوری و طبقه بندی یافته های علمی ناتوان ساخته است.

زیرا پیشرفت علم در یک روز گاه معادل یک صد سال در قرون گذشته می باشد و طبیعی است که آموزش سنتی برای انتقال علم با چنین پیشرفت سریعی ناتوان است - حمصی،. - 1371 پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی در قرن حاضر بشر را به جایی رسانده است که نیازمند فراگیری مهارت های اندیشیدن، تفکر و پردازش های یادگیری درونی می باشد و معلم وظیفه دارد تا به فراگیرن در تجزیه و تحلیل و بازسازی برداشت های خویش کمک نماید و شرایط و فرصتهای یادگیری را برای آنان فراهم سازد - کومز،. - 1370 لذا در هزارهی سوم، هزاره دانایی، برای رسیدن به ارکان تعلیم وتربیتِ قرن بیست و یکم- یادگیری برای زیستن، یادگیری برای با هم زیستن، یادگیری برای دانستن، یادگیری برای انجام دادن و نهایتاً یادگیری برای یادگیری- نیاز به معلمان اثربخش و با انگیزه، آشنا و آگاه بر انواع الگوهای تدریس با بهره گیری از الگوها و روشهای تدریس موثر جهت حفظ پویایی و تکامل در فراگیران و کمک به آنان در تجزیه و تحلیل و بازسازی تجاربشان ضروری به نظر می رسد.

انیس1، لیپمن2 و پل - 1989 - 3 نیز معتقدند که تربیت انسان های صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. باشد. اندرسون - 1977 - 4 و هارتر - 1980 - 5 بر نقش اساسی جست وجوی معنا در شناخت تأکید می ورزند و معتقدند که دانش آموزان باید به طور فعال تلاش کنند تا اطلاعات جدید را با دانسته های قبلی خود وحدت بخشند و آنچه را مهم و باارزش است، استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره ی یادگیری خود بیندیشند. آیزنر - 1983 - 6 نیز در مقاله ی خود تحت عنوان" نوع مدارسی که نیاز داریم" می گوید: در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن، نوشتن و حساب کردن تأکید می شود. مسئله این نیست که دانش آموزان بتوانند بخوانند و بنویسند، بلکه مسئله این است که آن ها چه و چگونه باید بخوانند و بنویسند.

وی هم چنین معتقد است، مدارس باید توانایی تفکر، به ویژه تفکر انتقادی و خلاق را در آن چه دانش آموزان می بینند، می شنوند و می خوانند پرورش دهند. به رغم این که عمده ی فعالیت های مدارس به کودکان و نوجوانان اختصاص دارد، شواهد موجود نشان می دهند که برنامه های آموزشی نتوانسته اند اندیشیدن و درست اندیشیدن را در دانش آموزان رشد دهند - شعبانی، 1382، به نقل از مرعشی، . - 1386 در این مجال، نقش مهارتهای تفکر و در این میان روشهای جدیدی چون "روش حل مسئله" بیش از پیش آشکار می شود. به طوری که با آموزش صحیح آن، در موقعیتهای گوناگون زندگی یادگیرنده، از مشکلات جاری روزانه گرفته تا معضلات اجتماعی و مسائل علمی و ریاضی، به کار می آیند - سیف، . - 1384

حل مسئله راهبرد حل مسئله، الگوی برتر در تدریس تفکر - وجه تمایز و تشابه -

در فرایند حل مسئله دست کم سه مرحله اساسی وجود دارد: طرح مسئله، انتقال دانش و ارزشیابی و بررسی نتایج - گانیه، 1985، به نقل از شعبانی، . - 1382 علاوه بر وجود عامل ارزشیابی و قضاوت در هر دو، در مرحله شناسایی مسئله نیز فرد باید چهار جنبه از مسئله را خوب بشناسد : وضعیت موجود، وضعیت مطلوب، اقدامهای لازم و محدودیتها - گلاور و برونینگ، 1375، به نقل از شعبانی، - 1382 که از وظایف "کنترل اجرایی رفتار" در مباحث فراشناخت و تفکر انتقادی است. ملاحظه می شد که وجوه مشترک فراوانی بین حل مسئله و تفکر انتقادی وجود دارد، به طوری که سیف - 1384 - تفکر انتقادی و حل مسئله را از نظر ماهیت، یک چیز دانسته و هر دوی آنها را از انواع تفکر آدمی برمی شمارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید