بخشی از مقاله
چکیده
نهاد دیوانسالاری در فرآیند توسعه پایدار سازمان ها و تحقق اهداف آنها در برخی از کشورها از اهمیت زیادی برخوردار است اجرای هر طرح تحول یا توسعه اقتصادی، نیازمند پیش نیازها و ضرورتها و بایسته هایی است که به نظر می رسد هم اکنون ایران از اصلی ترین آنها یعنی دیوان سالاری مستقل و توسعه گرا محروم است. بر اساس نظریه های دولت توسعه گرا، دیوان سالاری مستقل، عقلانی و توسعه گرا، عمود توسعه است که در صورت فروریختن یا برپا نبودنش، هیچ خیمه ای در سرزمین توسعه برپا نخواهد شد. هدف از این تحقیق تعیین روش بروکراتیک وبر حاکم بر ساختار سازمان و مقایسه آن با پارادایم واقع گرایی است. این تحقیق بر اساس هدف و ماهیت تحقیق از نوع توصیفی - پیمایشی است و دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای با مطالعه مقالات ، اسناد و مدارک جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که روش بروکراتیک وبر موجب کارایی و اثربخشی سازمان می شود.
کلمات کلیدی: بروکراتیک وبر، دیوان سالاری، ساختار سازمان، واقع گرایی
-1 مقدمه
افزایش چشمگیر و فوق العاده دانش بشری، نیاز به مهارت های فنی و گسترش صنایع مبتنی بر دانش موجب پیدایش طبقهی کلی از سازمان هایی شده که برای تولید کالا و خدمات فقط افراد حرفه ای را میطلبد و باعث شکل گیری نوع جدیدی از انواع طرح های سازمانی گردیده است که به سازمانها این امکان را میدهد تا متخصصین را برای انجام فعالیت های خود به کار گیرند و در عین حال به کارایی لازم ناشی از استانداردکردن فعالیت های خود نائل شوند این طرح ساختاری بوروکراسی حرفه ای نامیده شده که ترکیبی از استانداردسازی با پدیده عدم تمرکز است. بوروکراسی حرفهای به عنوان ساختار سازمانی که با نیازهای افراد دانشمند و نخبه سنخیت داشته و آنها را قادر به استفاده از نیروی خلاقه خود می نماید، تعریف میشود. چنین ساختارهایی توانایی شکوفایی اندیشه و خلاقیت متخصصین را با ایجاد محیطی مناسب با نیازهای آنها بوجود میآورد. - دهقان و مرادی آیدیشه ، . - 1390 سازمان ها به عنوان نظام های ارجتماعی باز، همواره تبلور دید گاهها و رویکردهای فکری زمان خود بوده اند . از اینرو سازمانها متناسب با تغییرات محیطی به د گر گونی یا اصلاح ساختار شود همت می گمارند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای محیط باشند و به بقای خود ادامه دهند. طراحی ساختار سازمانی مناسب از مسولیت های خطیر مدیران سازمان ها محسوب می شود و بسته به اینکه چگونه صورت بگیرد و چگونه اجرا گردد، می تواند سازمان را به سمت موفقیت یا شکست هدایت کند.
یک ساختار سازمانی مناسب از دوباره کاری، اختلاف ، اصطکاک و اتلاف نیروها جلوگیری می کند و ضمن داشتن قابلیت انعطاف ، قادر به پاسخگویی به تحولات محیط خود است. در واقع ساختار سازمان ها متناسب با تحولات محیطی تغییر می یابد و به امور سازمان شکل می دهد و امور سازمان هم می تواند شکل ساختار سازمان را تغییر دهد. بنابراین ظهور و پیدایش ساختار سازمان ها یک فرایند مستمری است. در محیط متغیر امروزی، مدیران سازمان ها بایستی به طور مستمر ساختار سازمانی شود را با شرایط محیطی تطبیق داده و صلاحات لازم را در آن به عمل آورند. درک فرایند اصلی و ساختار سازمانی به فهم و شناخت محیط کاری بزرگتر کمک می کند و نیز می تواند از آشفتگی در سازمان جلوگیری به عمل آورد.
در میان نظریه های مختلف ارایه شده درباره ی ساختار سازمانی، نظریه ی بوروکراسی ماکس وبر از اهمیت خاصی برخوردار است و تقریبا همه ی سازمان های امروزی پاره ای از ویژگی های بوروکراسی را دارند. تامل و دقت در سازمان های آموزشی نیز موید این امر است که اغلب این سازمان ها از ویژگی های سازمان های بوروگراتیک برخوردارند. »چالمرز جانسون«، از اصلی ترین پژوهشگران توسعه و شاید جدی ترین نظریه پرداز دولت توسعه گراست. جانسون در اثر خود، بر نقش دیوان سالاری در هدایت فرایند توسعه متمرکز می شود و می کوشد نقش - - MITI وزارت صنایع و بازرگانی بین المللی ژاپن را در شکل دهی و هدایت توسعه و بازخیزش اقتصادی این کشور تبیین کند. مهمترین فرضیه چالمرز جانسون در اثر ارزشمندش، این است که دیوانسالاری ژاپن و وزارت صنایع و بازرگانی خارجی این کشور، نقش رهبری نیرومند را در دهه های 1960 و1970 برای هدایت و حمایت از صنایع استراتژیک ژاپن از طریق راهنمایی و هدایت اداری ایفا کردند. »جانسون« با وام گرفتن از تجربه MITI در ژاپن می کوشد نقش دیوان سالاری اقتصادی را در تحقق معجزه توسعه اقتصادی مطالعه کند.
کمتر کسی می تواند منکر این واقعیت باشد که رشد اقتصادی خیره کننده ژاپن پس از جنگ جهانی دوم در حضور نوعی دیوان سالاری اقتصادی نیرومند، بااستعداد و پرنفوذ محقق شد - عباسی ، . - 1387 نهاد دیوانسالاری در فرآیند توسعه پایدار سازمان ها و تحقق اهداف آنها در برخی از کشورها از اهمیت زیادی برخوردار است و شناخت نسبت به نحوه پدید آمدن و نهادینه شدن فساد گسترده اقتصادی- اداری، و غلبه خرده فرهنگ های بزهکاری در این زمینه،دارای اهمیت حیاتی در سرنوشت کشورها است. وارسی و پژوهش در این حوزه خاص، به ویژه آن گروه از کشورهایی که مشخصاتی به شرح زیر دارند، اهمیتی دوچندان و دوران ساز مییابد: یکم - کشورهایی که دارای دیوانسالاری دولتی گسترده باشند . دوم - جوامعی که اقتصاد و چرخه کار و اداره امور آن متکی بر درآمد ناشی از یک محصول راهبردی - تک محصولی نظیر نفت، شکل گرفته باشد. سوم - از زمره کشورهای در حال توسعه محسوب شوند. چهارم -
از پیشینه ای طولانی و تاریخی در دیوانسالاری برخوردار باشند - کشورهایی با دیوانسالاری تاریخی - . پنجم - از حیث معیارها و استانداردهای نوین، دارای بوروکراسی ناکارآمد و تحول نیافته باشند. ششم - جوامعی که در درون و تاروپود نظام دیوان سالاریشان مؤلفه ها و عناصر بدخیم و مانع توسعه و تحول اداری همچون قانون گریزی و قانون ستیزی، روحیه فرصت طلبی و مجامله، اطاعت محض، طایفه گرایی، رابطه سالاری و غلبه یافته و نهادینه شده است. هفتم - کشورهایی که در طول تاریخ، رشد فساد اداری سازمان یافته، بمثابه یکی از » خرده فرهنگ های بزهکاری«، افزایش فزاینده، و صعودی و پایدار - در برخی مقاطع شتابآلود - داشته و بطور دایم تکرار شده باشد. هشتم -
ممالکی که برنامه ریزیها و راهکارهای دولتهایشان، در طول تاریخ و عمر چند صد ساله و گاه چندین هزار ساله حیات سازمانهای اداریشان، در مقابله با این پدیده مخرب وماندگار - فساد گسترده - و سازمان یافته اداری ناکام بوده، و نه تنها قادر نگردیده اند آن را ریشه کن یا تعدیل و کنترل و مهار کنند، بلکه حتی توانایی جلوگیری از رشد پرشتاب صعودی و فزاینده آن را نیز نداشته اندمعمولاً. این قبیل کشورها در چرخه باطل »فساد گسترده اداری«، »عدم تحول نظام دیوانی« و »توسعه نیافتگی« گرفتار آمده اند. به نظر میرسد خروج و رهایی از این دور باطل- که مبدل به یکی از اصلیترین مسایل این گروه از کشورها گردیده است- بدون توجه به ریشه ها و پیشینه ها و علل پدید آمدن و ماندگار شدن این پدیده در کالبد دستگاههای اداری کشورهایشان میسر نباشد.
همچنان برای شماری از این جوامع پدیده هزارتوی فساد اداری سازمان یافته و مسلط شدن خرده فرهنگهای بزهکاری در جامعه و نظام دیوانسالاری به عنوان یک »مشکل« بیان میشود و نه »مسئله«ای که باید به دنبال راه حل آن، اندیشه ورزی، برنامه ریزی کرد. اجرای هر طرح تحول یا توسعه اقتصادی، نیازمند پیش نیازها و ضرورتها و بایسته هایی است که به نظر می رسد هم اکنون ایران از اصلی ترین آنها یعنی دیوان سالاری مستقل و توسعه گرا محروم است. بر اساس نظریه های دولت توسعه گرا، دیوان سالاری مستقل، عقلانی و توسعه گرا، عمود توسعه است که در صورت فروریختن یا برپا نبودنش، هیچ خیمه ای در سرزمین توسعه برپا نخواهد شد. با توجه به اهمیت دیوان سالاری و طراحی ساختار سازمان ها این مقاله به بررسی روش بروکراتیک وبر برای ساختار سازمان پرداخته و سپس آن را با پارادایم واقع گرایی مقایسه می کند.
-2 اهداف
بررسی و شناسایی اصول سازمان ها از نظر بروکراسی وبر و شناسایی مزایا آن مقایسه پارادایم بروکراتیک وبر با پارادایم واقع گرایی
-3 سوالات
اصول سازمان ها از نظر بروکراسی وبر چگونه است ؟
پارادایم بروکراتیک وبر و پارادایم واقع گرایی چه شباهت ها و تفاوت هایی دارند ؟ مزیت استفاده از دیوانسالاری در ساختار سازمان ها چیست ؟
-4 پیشینه
دهقان و مرادی آیدیشه - - 1390 به مقایسه دیوانسالاری دانشکدههای مدیریت دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس الگوی مینتزبرگ پرداخت . هدف تعیین و مقایسه نوع دیوانسالاری حاکم بر دانشکده های مدیریت دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی - واحد تهران مرکز - بر اساس الگوی مینتزبرگ انجام شد. این تحقیق بر اساس هدف و ماهیت تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق نیز اعضای هیأت علمی دانشکده های مدیریت دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز است. داده های مورد نیاز با استفاده از روشهای بررسی اسناد و مدارک و پرسشنامه محقق ساخته، جمع آوری شده و با استفاده از نمودارهای عنکبوتی و روش آمار توصیفی تحلیل گردیدند. نتایج تحقیق نشان داد که ساختار دانشکده های مورد مطالعه تلفیقی از ساختار ماشینی و حرفهای با اندکی تمایل به سوی ساختار ماشینی است. هم چنین میزان عوامل ساختاری و موقعیتی در این دانشکده ها یکسان بوده و حاکی از عدم تفاوت قابل ملاحظه ای بین آنان میباشد. نتایج بررسی عوامل ساختاری و موقعیتی دانشکده های مورد مطالعه نیز نشانگر عدم تناسب قاعده های طراحی با ساختار حرفه ای دانشگاهی میباشد. توانا - - 1393
به بررسی پارادایم واقع گرایی پرداخته و بیان داشت بحث از روش شناخت پدیدههای طبیعی، انسانی و اجتماعی همواره یکی از مجادله برانگیزترین مباحث در میان دانشمندان علوم مختلف بوده است. پارادایم های روش شناسانه متفاوت هرکدام براساس مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی متفاوت بدین مسأله پرداخته اند. پارادایم اثباتگرایی - پوزیتیویستم - ، به جهان یگانه مستقل از ذهن باور دارد، در نتیجه علم را واحد میداند، بر همین اساس روشهای علوم طبیعی را بر علوم انسانی و اجتماعی تحمیل مینماید. در مقابل پارادایم معناکاوی - هرمنوتیک - جهان انسانی را از جهان طبیعی متفاوت میداند، از این رو روش علوم انسانی - تأویل - و علوم طبیعی - تبیین - را از هم متمایز میسازد اما از نیمه دوم قرن بیستم پارادایم دیگری با عنوان «واقعگرایی انتقادی» شکل گرفته است که بیشتر با تحقیقات روی باسکار پیوند خورده است .
این پارادایم تالش دارد با فرا رفتن از دوگانه انگاری روشی و بهره گیری از هستی شناسی پوزیتیویستی و شناخت شناسی هرمنوتیکی به رویکردی میان رشته ای در باب شناخت دست یابد. مهمترین استدلال این تحقیق این بود که مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی چندلایه در پارادایم واقعگرایی انتقادی، نهایتاً به روششناسی چندالیه ختم میگردد که سنگ بنای تولید دانش میانرشته ای میباشد. نتایج تحقیق نشان دادند گزاره های پارادایم روشی واقعگرایی انتقادی نه تنها زمینه دانش میانرشته ای را فراهم میآورد بلکه به همان قوت گزاره های پارادایمهای روشی اثباتگرایی و هرمنوتیک است؛ بدین معنا که این گزاره ها دارای سازگاری، استقلال و تمامیت هستند. واحدی و ذراتی - - 1394 به نقد و بررسی فلسفی نظریه بوروکراسی وبر پرداختند و بیان داشتند درمجموعه رهیافتهای سنتی به مدیریت ،سه شاخه اصلی مطرح می گردد کهعبارتند از: مدیریت علمی،اصول علم اداره یانظریه فراگرد مدیریت ،نظریه بوروکراسی .
رهیافتهای سنتی بر این فرض استوارهستند که افراد با انگیزه های مادی به کار میپردازند و فرصتهای فراهم شده برای خود را به طور منطقی بررسی می نمایند و برای به حداکثر رساندن منافع شخصی ،به هر اقدامی دست می زنند .در عصر حاضر،دانش مدیریت به عنوان فرآیندی جامع ،تمامی واحدهای سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی ،نظامی وپژوهشی را در بر گرفته است و در جهت شناسایی روابط و مناسباتی که بر اجتماعات امروزی حاکم است وتحت واژه بوروکراسی یاد می شود شناخت بوروکراسی نوین که تمام فعالیت های بشری را تحت تاثیر قرار داده است امری الزامی است. به هر حال در شناسایی نحوه پیدایش ،رشد وآثار مثبت ومنفی بوروکراسی در سازمان که گاه تقدیس شده وگاه به پلیدی ازآن یاد شده و جهت کنترل سازمانها موثر بوده تحلیل تعاملی بین محیط و بوروکراسی را نبایستی نادیده گرفت.چراکه نادیده گرفتن آثار منفی بوروکراسی بصورت سدی در برابر تحولات و پیشرفتهای اجتماعی ظاهر خواهد شد. همه ما هرزمان واژه بوروکراسی را می شنویم پیرو آن نام ماکس وبر به ذهنمان خطور می کند در رهیافت نظریات سنتی مدیریت بی شک وبر به عنوان کسی که برای اولین بار طراحی ساختار سازمان را مطرح کرد نام برده می شود.هدف این مقاله بررسی ونقد فلسفی نظریه بوروکراسی ماکس وبر دانشمند آلمانی است.