بخشی از مقاله

چکیده

موضوع پژوهش حاضر، مقایسه روش تدریس معلم محور و دانش آموز محور می باشد. با بیان این مسئله که تا چه میزان انتخاب روش تدریس مناسب در افزایش کارایی معلمانمؤثّر بوده است؟ لذا هدف پژوهش نیز، بررسی و مقایسه روش های تدریس معلم محور و دانش آموز محور در افزایش کارایی معلمان ابتدایی می باشد. این پژوهش در حیطه ی نوشتن کلیات، پیشینه ی داخلی وخارجی ، اصول و قواعد کلی، از نوع بنیادی - نظری - کتابخانه ای - ، با استفاده از تحقیق دیگران و فیش برداری بوده است در نتیجه فاقد جامعه و نمونه ی آماری می باشد.اطّلاعات جمع آوری شده مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که معلمان برای تدریس موفق باید خود را از روش های معلم محور که موجب حفظ مطالب می شود ؛رها کنند و به سمت روش های دانش آموز محور که سبب یادگیری عمیق، درگیری و فعالیت بیشتر دانش آموزان می شود، حرکت نمایند .

مقدمه

خداوند حکیم که خالق این جهان است و معلم اول و برتر همه ی انسان هاست این جهان را از روی حکمت و با اهداف و سنت های معینی که در نهایت اتقان و هدفمندی نائل شده اند آفرید و اگر انسان از همین برنامه ها استفاده کند به صورت صحیح به اهداف و نیاز های خود دست می یابد و در صورت طغیان و گذشتن از این چراغ های قرمز جریمه شده و از اهداف دور می ماند . یک مثال عینی گویای این مطلب است : وقتی که یک کارخانه تولید خودرو یک اتومبیل را می سازد در دفترچه راهنمای آن سرعت ایمن ، کدام دکمه فلان چراغ را روشن می کند و کلیه روش ها و ابزار هایی که ما را به مقصد می رساند راهنمایی می کند ، خداوند نیز این جهان را به کلاس عظیمی تبدیل کرده که انسان از هر جایی که نگاه کرده و بنگرد آیات و نشانه های خدا را در می یابد.

معلم این پرسش ها را باید مد نظر خود قرار دهد که آیا کلاس هدفمند ، وظیفه مدار ، آرام ، صمیمی ، حمایت کننده و دارای نظم است ؟ آیا رفتار معلم نشان دهنده ی انتظارات واقعی است ؟ آیا معلم فرصت های واقعی و چالش بر - انگیز را برای بچه ها در کلاس فراهم می آورد ؟ آیا ظاهر و طرح کلی کلاس نشان دهنده ی انتظارات و تسهیل کننده ی فعالیت های موجود هست آیا معلم برای ایجاد فضای مناسب تری در کلاس عامل مؤثر ترکیب کلاسی را مورد توجه قرار داده است ؟

آیا درس معلم به راحتی و بدون وقفه آغاز شده و آمادگی ذهنی خوبی در دانش آموزان ایجاد کرده است ؟ آیا پیشرفت دانش آموزان را به دقت پایش می کند تا اثر بخشی درس به وسیله ی انجام کمک های ویژه و اصلاحات و تغییرات در تدوین درس ، به شکل مناسب حفظ شود آیا معلم راهنمایی و دستور روشنی در ارتباط با آنچه که در جریان هر فعالیت از دانش آموزان انتظار می رود در اختیار آنان قرار می دهد ؟ وقت و تلاش آن ها را در ارتباط با جلب آنان به شرکت در فعالیت های متوالی و گوناگون برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب مدیریت می نماید ؟

معلم باید با اعمال مدیریت صحیح از هدر رفتن وقت دانش آموزان و کنترل جنب و جوش و سر و صدای آنان حد اکثر تلاش خود را به عمل آورد و با استفاده بهینه از وقت ، منابع و وسایل کمک آموزشی گوناگون میزان بهره وری کلاس درس را تا حد امکان ارتقا دهد . او باید بداند که آیا انتقال بازخورد ها به دانش آموزان در پیشرفت آن ها کمک دهنده و سازنده است و می تواند مشوقی برای پیشرفت آن ها شود ! دانش آموزان امروزه در جهانی زندگی می کنند که بر اساس فناورانه شکل گرفته است و به طور معمول همه روزه در آن ، مفاهیم و شاخص های دانش تعریف مجدد باز تولید می شود.

اینترنت کودکان را قادر ساخته به اطلاعاتی دست یابند که قبل از این تنها می توانستند در کلاس های درس و کتاب خانه ها بیابند . در نتیجه معلمان امروز برای استفاده از زمان و توجه فراگیران ناگزیر و ناچار از رقابت هستند . آیا در این رقابت معلمان ما باید خود را با شرایط تطبیق دهند و با کوشش همه جانبه و حمایت آموزش و پرورش در جهت دانش افزایی و تقویت بنیه ی علمی خود تلاش کنند یا با حالتی انفعالی و احساس دلسردی خود را کنار بکشند ؟ آیا معلمی که می خواهد خلاقیت و آفرینند گی و نو آوری را به دانش آموزان بیاموزد نباید خود خلاق و آفریننده باشد ؟ الگو سازی برای نشان دادن فرایند خلاقیت بسیار بنیادی است در باره ایده ها ، ارزش ها ، هدف ها و خلاقیت ، معلم باید تصور عینی داشته باشد و به خو بی بیندیشد.

حاصل اندیشه ی معلم ، مدد کار دانش آموزان برای ایفای نقش الگوی خلاق آنان است ، زیرا دانش آموزان پیش از آن که به گفته ی معلم در باره ی خلاقیت توجه نشان دهند ، متوجه رفتار خلاقانه ی او هستند . معلم نمی تواند به گفتن و باز گفتن به نتیجه برسد ، بلکه با راه افتادن و رفتن می تواند نتایج بسیاری به دست آورد . بسیاری از آن چه امروزه در زندگیمان قادر به انجامش نیستیم ، ناشی از آن است که به ما گفته اند نمی توانید از عهده ی انجامش بر آیید . باورهای نادرست بچه ها از توانایی ها ی خودشان و باور های ناصحیح ما از توانایی ها ی آن ها ، آنان را با دشواری رو به رو می سازد . ما معلمان باید به توان و قابلیت دانش آموزان ایمان و اعتقاد داشته باشیم و آنها را باور کنیم و بپذیریم . معلم باید شرایطی فراهم کند که دانش آموزان احساس توانستن کنند.

ما باید به آنها میدان پرسش گری بدهیم ممکن است دانش آموزی جواب پرسشی را خوب بداند ولی احساس ترس داشته باشد که مبادا به دلیل کوچک ترین اشتباه از سوی همکلاسانش مورد استهزا و تمسخر واقع گردد . بعد از اینکه دانش آموزی دیگر جواب پرسش را گفت ،آن دانش آموز مورد اشاره با حسرت ، در دل می گوید ای کاش من این جواب را می گفتم . معلمان باید برای موفقیت در تدریس از روش های دانش آموز محور و مشارکتی و تعاملی و مسئله محور که متناسب با اهداف است استفاده کنند تا دانش آموزان از حالت انفعالی خارج شوند و در کلاس مطالب را به صورت فعال و عینی و دست ورزی یاد بگیرند تا این که یادگیری حاصل ، پایدار و اثر بخش باشد.

علاوه بر این معلم باید قبل از تدریس تعیین اهداف و حیطه های اهداف را داشته باشد ، ساماندهی و سازماندهی زمان و مکان و امکانات کلاس را تدارک ببیند ، قبل از تدریس به برقراری ارتباط موثر و کنترل کلاس و آمادگی دانش آموزان را انجام دهد ، با ایجاد انگیزه در دانش آموزان تدریس را شروع کند و در حین تدریس نیز از اطلاعات روانشناسی بهره بگیرد . تسلط معلم بر روش ها و فنون آموزشی یکی از ملاک های شایستگی معلمان به حساب می آید . در واقع بسیاری از صاحب نظران این ملاک را بر دیگر ملاک های شایستگی معلمان ترجیح می دهند.

پیروان این ملاک معلم را مانند فرد صاحب فن دیگری می دانند که هر چه بر فوت و فن کارش مسلط باشد در کارش موفق تر خواهد بود ، - ملکی ، . - 1385 روش عبارت است از سازماندهی فرآیند یاددهی – یادگیری و روش تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد - شعبانی ، . - 1384 وظیفه ی معلمان در فرآیند تدریس تنها انتقال واقعیت های علمی به دانش آموزان نیست بلکه باید موقعیت و شرایط مطلوب یادگیری را فراهم کنند و چگونه اندیشیدن و چگونه آموختن را به شاگرد بیاموزند.

به قول راسل6 تدریس باید علم زندگی بدون یقین و در عین حال بدون شک را برای فراگیرنده فراهم آورد. - پیریایی، . - 1390یکی از پایه های اساسی نظام های آموزشی که در امر آموزش و پرورش باید مورد توجه قرار گیرد، شیوه ی آموزش یا به طور اختصاصی تر شیوه ی تدریس است. مسئله مهم این است که امروزه در مدارس ما به امر تدریس و شیوه ی تدریس مؤثر کمتر توجه می شود و یکنواختی و استفاده ی بیش از حد از یک روش تدریس یادگیری را کند می کند. تدریس هم علم است و هم هنر و معلم باید از علم روز آن برخوردار باشد. تدریس تنها رابطه ی معلم و شاگرد برای انتقال معلومات خود نیست. 

بیان مسئله

در دنیای امروز علوم مختلف به سرعت زیادی در حال پیشرفت است و دانش آموزان و هر انسان دیگری به منظور این که ازقافله ی علم و تکنولوژی عقب نماند باید خود را از علوم و فناوری جدید ، بروز کنند . این پیشرفت ها در عرصه ی تدریس و آموزش نیز صورت گرفته و برای اینکه معلمان تدریس موثر و یادگیری پایدار در دانش آموزان داشته باشند باید خودشان را از علوم نوین در زمینه فرآیند یاددهی یادگیری تقویت کنند تا در کلاس ها بهترین تدریس را ارائه کنند . از جمله ی این علوم نوین در زمینه ی روش های تدریس جدید است ، مانند این که روش تدریس مورد نظر دانش آموز محور و براساس فعالیت آنان و به صورت تعاملی و همراه با انگیزه بالا باشد.

علاوه بر این معلمان باید از معلومات روانشناسی آگاه باشند تا دانش آموزان را از لحاظ روحی و روانی بررسی کرده و میزان آمادگی آنان را بسنجند و متناسب با نیاز و آمادگی متربیان و با توجه اصول تفاوت های فردی اقدام به تدریس کنند . حاصل روش های فعال تدریس ، یادگیری موثر اکتشافی و مشارکتی است که دانش آموزان با راهنمایی معلم و مربی به آن دست می یابند . اما متاسفانه در اغلب کلاس ها، معلم می کوشد اطلاعات را در ذهن دانش آموزان انبار کند . روشن است که نتیجه چنین عملکردی صرفا تقویت حافظه است و خلاقیت ، نوآوری و هنر و ذوق مورد غفلت واقع می شود . معلمی که روش های سنتی و غیر فعال را بکار می برد ، فراگیران حالت انفعالی دارد و در امر یادگیری و آموزش مشارکت ندارند، در نتیجه ماندگاری این یادگیری کم است و فراگیران برای آن ارزش قائل نخواهند شد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید