بخشی از مقاله

چکیده

بزرگترین معضل جهان امروز و برزگترین تهدیدی که بشریت امروز را تهدید میکند، دوری از معنویت، قرآن وعترت و اهل بیت - ع - است. بازکاوی و بازشناسی روشهای تربیتی و به کارگیری آن در زندگی فردی و اجتماعی، تنها راه برون رفت از این معضلات است. برای بهینه کردن شیوههای تربتی و استفاده کارآمد از آن، بهرهگیری از روشهای تربیت اسلامی قطعاً موجب کارآمدی تربیت و تبلیغ دین خواهد بود و بسیاری از آسیبهای موجود را در این عرصه را برطرف خواهد کرد. مربیان، مشاوران و مبلغان دینی می بایست از روشهای متنوع تربیتی بهره گیرند تا موجب کارآمدی شیوه ها مشاوره و تربیتی آنان شود. هدف این مقاله بررسی مبانی و روشهای تربیت از منظر متون اسلامی است. نویسنده ضمن بررسی مفهوم تربیت اسلامی ، کوشیده است رویکرد تربیت اسلامی ، مزایای آن و برخی از روش های پرورش عقل را مورد بررسی قرار دهد.

این مقاله نشان می دهد که در منابع اسلامی به جنبه عقلانی انسان تاکید فراوان شده است. در برخی از روایات از عقل به عنوان رسول باطنی یاد شده است که هدایت تکوینی انسان در گرو آن است و از منابع اصلی شناخت به شمار می رود. همچنین در متون اسلامی بر لزوم تربیت اسلامی نیز تاکید شده است؛ تا جایی که تقویت جنبه عقلانی سبب هدایت به سمت حقیقت هستی می شود و عقل جز در بستر علم نمی روید و عالم شدن نیز مستلزم این است که فرد مورد تعلیم قرار گیرد. برای پرورش عقل، روش هایی در منابع اسلامی ذکر شده است که این روش ها توازن عقل را حفظ و راهیابی آن به سمت علم صحیح را میسر می سازد. این روش ها شامل روش هایی مانند روش تزکیه، روش تعلیم حکمت، روش تجربه اندوزی، روش عبرت آموزی و مشورت با خردمندان است.

❖ کلید واژه: تعلیم و تربیت ، مسئولیت تربیت، خانه و مدرسه، روشهای عاطفی، روشهای رفتاری

مقدمه

مراد از روشهای تربیتی، شیوهها و رفتارهایی است که مربّی جهت تحقق بخشیدن به اهداف تربیتی، به کار میبندد. در حقیقت، روشهای تربیتی مظهر و نمود بارز کار تربیتاند و بخش اعظم موفقیت مربی و یک نظام تربیتی، در گرو شیوههایی است که او برای رسیدن به اهداف تربیتی اتخاذ کرده و به کار میبندد. به همین جهت گزافه نیست اگر بگوییم که خطیرترین و دشوارترین مرحله از فرآیندِ تربیت، تعیین و تشخیص روش تربیتی و استفاده و به کارگیری صحیح و مؤثر آن است. مربیای قادر به تشخیص صحیح شیوههای تربیتی است، که از ویژگیهای عمومی و اختصاصی متربیان و نیز اهداف و اصولی که باید مراعات نمود، آگاهی کامل داشته باشد. تشویق و تنبیه، محبت و ملامت از جمله روشهای تربیتیاند، اما کمیت و کیفیت به کارگیری آنها و رعایت حال و وضع متربی، به قدری مهم است که افراط در ملامت، باعث شعلهور گشتن لجاجت و کجروی متربی میگردددر مقابل تشویق نابجا و بیش از اندازه نیز، عوارض سؤ رفتاری را در پی دارد - محمد قطب - .

1 قال علی - ع - : الافراط فی الملامه تشب نیران اللجاج.

مثلاً سختدلی و خشونت نسبت به متربی، هر چند در برخی موارد لازم است، اما مربی هرگز نمیتواند بنا و اصول کار خویش را بر آن قرار دهد، زیرا خشونت عنصری است که به کارگیری آن برای همیشه پراکندگی رهروان را به دنبال خواهد داشت. - نهج البلاغه، خ - 192 با تدبر در قرآن و مفاهیم اخلاقی آن در حوزه ی انسان شناسی به این نکته ی بسیار مهم می رسیم که اسلام برای تکامل انسان تا سر حد انسان کامل، از روش های گوناگون تربیتی، همچون پرورش اندیشه، گزینش برترین ها در رفتار، خودشناسی و خودسازی، الگوپذیری، تهذیب و تطهیر درون و انتخاب حالات روحی و روانی آدمیان بهره گرفته است. در پرورش اندیشه، انسان ها را به تعقل، تفکر، تدبر، فهم، علم و حکمت دعوت نموده است: - بقره 22/، زخرف24-22/، انعام116/، انفال22/، یوسف105/ و زمر. - 18/

جوامع انسانی، برای بقا و دوام خویش نیازمند تربیتند. هر چند نهاد تعلیم و تربیت، در کنار سایر نهادهای اجتماعی، همچون حکومت، اقتصاد، دفاع و ...، یکی از اجزای پیکره نظام اجتماعی محسوب میشود، ولی بدون شک مهمترین و اصلیترین نهاد اجتماعی است؛ زیرا تأمین افراد ماهر و مورد نیاز جامعه در زمینههای علمی، فنی، قانونگذاری و حکومتی و ... در گرو کارکرد و کنش صحیح و مؤثر این نظام است. گاه برای تربیت و پرورش علمی و عملی انسان و پاک سازی روحی او، از توجه به آرا و دیدگاه پسندیده نزد عموم مردم بهره می گیریم و برای اصلاح نفس و تعدیل صفات و حالات دروی برای رسیدن به صفات پسندیده از منظر عموم مردم، یعنی نگاه عقلا، استفاده می کنیم و تحسین و تبریک مردم را شاخص عمل قرار می دهیم. و برای این که بتوانیم در زندگی جمعی از زیست مسالمت آمیز برخوردار گردیم باید به رفتارهای خوب و پسندیده نزد عموم انسان ها احترام بگذاریم و خوب و بد عقلایی را ملاک عمل خویش بدانیم.

بیان مسئله

شالوده ی یک جامعه ی سالم، با تعلیم و تربیت درست شکل می گیرد. با تعلیم و تربیت صحیح می توان جامعه ای بالنده و پویا و صالح ساخت و در این میان والدین و مربیان نقشی سازنده و اساسی دارند.بدون تردید، سعادت انسان، در تربیت صحیح با رعایت معیارها و ارزش های گران قدر و اصیل اسلامی، در دستیابی به حیات طیبه است. از این رو ما درصدد چاره اندیشی برآمده، با ارائه ی ره آوردها و برنامه های تربیتی، برای خود و کودکان مان عزم گام برداشتن به سوی این هدف مقدس را داریم؛ برنامه ای که بین نیازهای جسم و جان، توازن و تعادل برقرار کند و نونهالان را برای زندگی فردا آماده تر سازد، به طوری که از شخصیتی والا برخوردار گردند و به منش ها و عادت ها و رفتارهایی که از سیره ی ائمه ی معصومین - ع - و الگوهای حقیقی بشری، نشأت گرفته است، آراسته گردند تا به این ترتیب زمینه ای آماده و مستعد برای تجلی ایمان و انتخاب و گزینشی خلاق فراهم گردد.

وجود اصول و قواعد کلّی در مناسبات انسانی و مرجعیت آن برای تفسیر رفتارها آنچنان آشکار است که غالباً نیازی به بیان تشریحی آن وجود ندارد. بدیهی است که هیچ کنش و واکنش انسانی نمیتواند در خلأ و بدون ضابطهای مشخص آغاز، و بیهدف پایان پذیرد. رفتارهای یکسان زیادی میتوان یافت که خاستگاه واحدی ندارند؛ به منظور متفاوتی انجام میشوند و احتمالاً نتایج مختلفی نیز به بار میآورند. امر تربیت که یکی از زمینههای مهم در مناسبات انسانی است نیز از این قاعده مستثنا نیست. نحلهها و مکاتب تربیتی هیچگاه خود را فارغ از چارچوبهای بنیادین و اصول نظری معرفی نمیکنند. حتی مکتبهایی چون رفتارگرایی، که بر رفتار تأکید میکنند و اهداف کلی و آرمانی را چندان قابل مطالعه و تحقیق نمیدانند، نیز هرگز ادعایی در شکستن حصر قواعد و اصول کلی حاکم بر رفتار را ندارند؛ چرا که پذیرش همین قواعد و اصول کلی سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتی و جدایی آنها از یکدیگر میشود.

آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهای متناسب با آن است. انتخاب هدفهای تربیتی ریشه در نوع انسانشناسی مختلف دارد و هدفها، تعیینکننده نوع روشهای تربیتیاند. بنابراین، میتوان هماهنگی اصول را با مبانی انسانشناسی از طریق هدف و غایتشناسی کاملاً توجیه کرد. به بیانی واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافی است که همواره از زوایای درک موقعیت انسان در جهان بر اساس رویکردهای گوناگون به او و جهان دریافت شده است. با توجه به آنچه بیان شد، حداقل مفاهیمی که در دستور کار هر مکتب تربیتی قرار میگیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهیم مزبور و درک نحوه ارتباط آنها نسبت به یکدیگر و کارکرد متمایز هر یک در زمینه تربیت، ما را به ساخت چارچوب یا نظام تربیتیِ مشخص رهنمون میسازد؛ چارچوبی که فرایند تربیت در آن آغاز، و به سرانجامی متناسب با شاخصهای آن، نایل میشود.

اهمیت و ضرورت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید