بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله براي اولین بار به مروري بر چهار سطح تاثیرگذار در برنامه ریزي استراتژیک و خصوصیات هر یک از این سطوح، پرداخته شده است. این چهار سطح در دو زمینه اصلی طبقه بندي شده اند که عبارت اند از: اقتصاد سنتی و اقتصاد نوآوري. در حقیقت، سه سطح اول پاسخ هایی به بحران هاي مختلف برخاسته از اقتصاد سنتی و چهار سطح بعدي درمورد ظهور پارادایم هاي جدید در برنامه ریزي استراتژیک - اقتصاد نوآوري - می باشند.

سطح اول با معرفی برنامه ریزي استراتژیک به دنیاي مدیریت آغاز شده و اجراي ضعیف استراتژي ها به عنوان بحران موجود در این زمینه در نظر گرفته می شوند. سطح دوم، به ارائه ابزارهاي مفید جهت اجراي موفقیت آمیز استراتژي ها می پردازد. در سطح سوم با معرفی گونه جدیدي از استراتژي ها - استراتژي تنومند - ، تحولات سریع محیطی و عدم اطمینان عمیق، مورد بررسی قرار خواهند گرفت و بالاخره در سطح چهارم، بر ظهور پارادایم جدید در کسب و کار از طریق معرفی استراتژي متوازن، شهادت می دهیم. هدف اصلی این مقاله، تاکید بر تحول برنامه ریزي استراتژیک در طول زمان، با وجود الزامات و انتقاداتی که علیه آن وجود دارد، می باشد.

.1 مقدمه

دوره هاي برنامه ریزي به سه دسته تقسیم بندي می شوند که عبارت اند از: محصول محور، بازار محور و فراصنعتی محور.[1] عبارت استراتژي مفهوم جدیدي نیست و از آغاز جهان وجود داشته است. هر فرد و هر سازمانی داراي استراتژي هاي خاص خود هستند حتی اگر صریح یا ضمنی، آشکار یا پنهان باشند. اما کمتر از یک دهه است که به کاربرد استراتژي در کسب و کار پرداخته شده است.[2] برنامه ریزي استراتژیک از زمان بازارمحوري به دنیاي جهانی معرفی شده و در طول دوران فراصنعتی توسعه یافته است. تاکنون، ابزارهاي متعدد و روشهاي کمی و کیفی استراتژي زیادي معرفی شده اند.

به طور کلی در این زمینه ده مکتب وجود دارد که انها را درقالب سه گروه اصلی دسته بندي کرده ایم که عبارت اند از: تجویزي، توصیفی و پیکربندي. مینتزبرگ، استراتژي را تحت عنوان 5P معرفی می کند که شامل برنامه، الگو، عمل، موقعیت و چشم انداز می باشند. پورتر با تمرکز بر مزیت رقابتی، به ایجاد یک موقعیت بی همتا براي ساختن استراتژي هاي مناسب، پرداخته است. همل نیز بر مبانی رقابت پذیري تاکید زیادي کرده است. از طرف دیگر، منتقدانی وجود دارند که همواره به نقد استراتژي پرداخته اند. انتقادات بدبینانه معتقدند که استراتژي یک افسانه است و در دنیاي واقعی هیچ استراتژي کاربردي وجود ندارد.[5] هدف این مقاله، ارائه طبقه بندي جدیدي از برنامه ریزي استراتژیک و توصیف روند تحولی آن می باشد.

. 2 مروري بر ادبیات موضوعی

.1-2 سطح اول : ظهور برنامه ریزي استراتژیک

همانطور که می دانیم، برنامه ریزي استراتژیک در دهه 1950 معرفی گشته و در طول دهه هاي 1960 و 1970 شهرت فراوانی یافت. برنامه ریزي استراتژیک به معناي تعیین اهداف حداقل براي سه سال، توسعه استراتژي ها و کاربرد منابع لازم براي دستیابی به این اهداف می باشد و در واقع نشان دهنده این است که اهداف و عوامل برنامه ریزي استراتژیک شرکت، کاملا شناسایی شده اند.[6] بسیاري از مدیران، به طور همزمان، به برنامه هاي جامعی نیاز دارند که بر اساس آنها بتوانند به مقابله با چالش ها و تحولات بیرونی بپردازند. آنها در این راستا از کاربرد برنامه هاي استراتژیک در سازمان هاي خود استفاده می کنند.

بنابراین می توان گفت که برنامه ریزي استراتژیک در سازمان ها، کاربرد رسمی و اداري داشته است. در آن زمان، محیط تقریبا داراي ثبات بود و سازمان هاي اندکی توان پیش بینی شرایط آتی را داشتند. برنامه ریزي استراتژیک کوتاه مدت بسیار رایج بود و در بسیاري از سازمان ها مورد استفاده قرار می گرفت. در این زمینه، ابزارهاي گوناگونی جهت تحلیل محیط داخلی و بیرونی توسط شرکتهاي مشاوره اي ومتخصصان، معرفی شدند.

ابزارهاي تحلیل مانند SWOT، ماتریس درونی و بیرونی، ماتریس BCG و GE، SPACE ، QSPM ، CPM و مکاتب طراحی، برنامه ریزي و مکان یابی، مورد استفاده گسترده قرار گرفتند.[7] بعد از یک دهه، در بیشتر موارد برنامه ریزي استراتژیک نتایج خوبی را براي سازمان ها به ارمغان نیاورد. بنابراین روزهاي خوب کاربرد استراتژي به پایان رسیدند. هرچه تحول محیط بیشتر باشد، نیاز به برخورداري از استراتژي هاي انعطاف پذیر بیشتر است. به عبارتی دیگر، استراتژي هنر حفظ و نگهداري از سازمان در میان آشفتگی هاي محیطی است و برنامه ریزي استراتژیک به برآورده کردن چنین نیازمندي ها و احتیاجاتی نمی پردازد.

[8] دلایل زیادي براي این امر وجود دارند که رایج ترین آنها شکست مدلهاي سنتی استراتژي در برآورده کردن تقاضاهاي موجود در محیط پیچیده به دلیل وابستگی بیش از حد آنها به کسب و کارهاي ثابت، می باشد. در آن زمان، واضعین استراتژي تنها به تمرکز بر فرموله کردن استراتژي می پرداختند و معتنقد بودند که اگر یک استراتژي به خوبی فرموله شود، ارضاء کننده خواهد بود؛ اما نتایج چیزي غیر از این را نشان دادند. بنابراین دوره تقلیل برنامه ریزي استراتژیک آغاز شد و به بیش از یک دهه انجامید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید