بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اصطلاحات نه چندان پرکاربرد در متون نظم و نثر عرفانی اصطلاح واقعهاست .گویااین اصطلاح به طور جدی از قرن ششم به حوزه ی عرفان راه یافته است . برخی از عرفا واقعه را با خواب و رویا یکی می دانند و برخی دیگر آن را حالتی بین خواب و بیداری تعریف میکنند . به هر حال ، واقعه چیزی است شبیه به الهام که گاه از طریق گوش و گاه از طریق چشم در حالت بیخودی به شخص نموده می شود و همچون خواب می تواند صادق یا کاذب باشد و بیننده واقعه می تواند شخصی به عظمت پیامبر - ص - یا حقیری مانند فرعون باشد .

واقعه همچون خواب گاه نیاز به تأویل و تفسیر دارد و تعبیر آن از عهده ی هرکسی بر نمی آید . در این پژوهش ضمن بیان ویژگی های واقعه و تفاوت آن با خواب و مکاشفه از نظر اهداف کلی به چهار نوع تقسیم گردیده است . برخی برای هدایتگری و برخی برای هشدار و گاهی برای تأیید و گاهی آینده را پیش بینی می کنند . از میان عارفان بیشتر از همه ابن عربی به این مقوله توجه داشته و مولانا هم با بسامد کمتر به آن پرداخته است و خواب و واقعه را یکی دانسته است .

مقدمه

اصطلاح واقعه از جمله اصطلاحات نه چندان کهن عرفانی است که گویا ازقرن ششم بهصورت تقریباً جدی به حوزه ی عرفان ایران راه یافته است . اهل عرفان مانند بسیاری اصطلاحات دیگر در چیستی و چگونگی و ویژگی های آن با هم اختلافاتی دارند که در علوم نظری ، طبیعی به نظر می رسد . این اصطلاح از نظر بسامدی بیشترین کاربرد را در آثار محی الدین عربی و شارحان آثار او دارد . و کم و بیش در آثار عارفان ایرانی به چشم می خورد .

دراین پژوهش، نخست تعریفی از این اصطلاح بر اساس متون عرفانی ارائه و سپس مباحث مرتبط با آن از قبیل انواع واقعه ، صادق یا کاذب بودن آن ، نقش واقعه در پیشرفت باطنی سالک ، و . . . با آوردن نمونه هایی مطرح و سرانجام به عنوان فصل الخطاب در آثار مولوی بویژه مثنوی معنوی بررسی می شوند . واقعه : در لغت نامه دهخدا جدای از معنی عرفانی آن به معنی های دیگری از قبیل حادثه ، اتفاق ، وضع ، مردن ، روز رستخیز ، آسیب جنگ و خواب برمی خوریم . - دهخدا لغت نامه -

رؤیا واره - واقعه - درمتون عرفانی

در متون عرفانی تقریبا تمام این معانی به اضافه ی یک معنی اصطلاحی دیگر دیده می شود : »در اصطلاح صوفیان ، واقعه آن چیزهایی است که سالک در حال استغراق و مراقبه می بیند . بعضی مشایخ طریق ، تمام رؤیاهای صوفیان را واقعه می نامند . می دانیم کسی که به خواب می رود در دو مرحله رؤیا می بیند : یکی موقعی که از بیداری وارد خواب عمیق می شود ؛ دیگر آن زمان که از خواب عمیق به مرحله ی بیداری نزدیک می شود . عده ی زیادی مرحله ی اول رؤیا را بدون این که صوفی پس از آن وارد خواب عمیق شود واقعه نامیده اند «. - نوربخش ، - 1372 یا آن را عبارت دانسته اند » از هرچه از عالم غیب - به هر طریقی که باشد - برقلب می ریزد .

« - کاشانی ، :1387 ص 149 - همچنین » واردات دل را گوینداز غیب خواه در نوم باشدو خواه در صحو ، در حین وصول به طور نفسی ، خواه این وارد در طایفه ی عوام پدید آید و خواه در خواص . - « اصطلاحات صوفیان: ص - 144-5 گاه ویژه شده است بر اهل دل» اهل خلوت را گاه گاه در اثنای ذکر و استغراق در آن ، حالتی اتفاق افتد که از محسوسات غایب شوند و بعضی از حقایق امور غیبی بر ایشان کشف شود . چنانکه نائم در حالت نوم و متصوفه آن را واقعه خوانند «. - کاشانی ، :1381 ص - 171 استاد زرین کوب نیز واقعه را اینگونه تعریف می کنند »: خواب و حال استغراق که ناشی از حصر توجه در ذکر یا مذکور باشد . آنچه در خواب نموده می آید و صورت اخباری است از آنچه واقع شدنی است .

چنانکه حتی آنچه بر فرعون نموده شد واقعه و واقعات خوانده می شود . - « زرین کوب ، 1368 :ج1 ص - 198 بنا بر این به طور خلاصه میتوان گفت : واقعه واردی است از عالم دیگر برقلب انسان که در حالت استغراق یا خواب دست می دهد و مخصوص گروه خاصی نیست ؛ یعنی از اولیا و خواص گرفته تا مبتدیان راه عرفان ، حتی کافران و دشمنان خدا می توانند واقعه داشته باشند . پیش از ورود در مابقی مباحث لازم است به تفاوت واقعه با مکاشفه از یک سو وتفاوت واقعه باخواب از سوی دیگر اشاره کوتاه شود.

الف - تفاوت واقعه با مکاشفه : چنان که از کتب عرفانی بر میآید شرط لازم واقعه غایب شدن از محسوسات است ؛    ولی در مکاشفه چنین امری شرط نیست . . . . » و گاه بود که در حال حضور بی آن که غایب شوند این معنی دست دهد و    آن را مکاشفه گویند . - « کاشانی ،:1381ص - 171

ب    - تفاوت واقعه با خواب : از فحوای برخی متون چنین بر می آید که واقعه و خواب تفاوت هایی دارند »: فرق بین خواب وواقعه نزد این طایفه قدس االله ارواحهم از دو جهت است یا از صورت است یا از معنی یعنی خواب صوری و خواب معنوی ، واقعه ی صوری و واقعه ی معنوی ؛ اما خواب صوری آن باشد که حواس ظاهر به کلی از کار بیفتد و خیال غالب شود و در غلبات خواب چیزها در نظر آید و نفس به واسطه ی غلبه ی خیال ادراک کند از وساوس شیطانی و هواجس نفسانی و خیال ، آن را نقشبندی کند و در نظر نفس آورد و آن را تعبیر نباشد . . . این نوع خواب را اضغاث احلام گویند . . . . و اما خواب معنوی بر دو قسم است : صالح و صادق ، صالح از نمایش حق است و خواب نیک است که رؤیای صالح گویند.

از سوی دیگر پیامبران نیز واقعه داشته اند ؛ مثلا وقتی محی الدین عربی واقعه ی خود را بیان می کند » رأیت فی هذه الواقعه أنواعا کثیره من مبشرات إلهیه بالتقریب الإلهی . . . «در مورد نحوه ی آگاهی پیامبر اکرم - ص - از همسر آینده اش سخن می گوید که جبرئیل در عالم خواب عایشه را در لباس حریر قرمزی به آن حضرت نشان می دهد و می گوید :این همسر تو است . پیامبر - ص - بعدها که او را می بیند متوجه می شود که او همان کسی است که در عالم رؤیا به او نشان داده اند . 1 عین القضات همدانی خواب حضرت یوسف - ع - را واقعه می داند : » واقعه ی یوسف صدیق " اذ قال یوسف لابیه . . . " واقعه گفتن مریدان است با پیران - « عین القضاه همدانی ، : 1377 ص - 32 چنانکه بعدا خواهیم دید مطابق نظر مولانا خواب حضرت یوسف - ع - نیز در واقع یک واقعه بوده است .

واقعه در چه حال یا حالاتی رخ می دهد ؟ چنان که از متون عرفانی بر می آید واقعه در هر حالی می تواند رخ دهد ؛ مثلا پدر عین القضاه همدانی در حال سماع واقعه می بیند » شبی من و پدرم و جماعتی از ائمه ی شهر ما حاضر بودیم . . . پس ما رقص می کردیم . . . پدرم دربنگریست پس گفت خواجه امام احمد غزالی را دیدم که با ما رقص می کرد و لباس او چنین و چنان بود . « - عین القضاه همدانی ، : 1377 صص - 251-250 در عالم بیخودی و لا شعوری هم واقعه رخ می دهد که گویا این حالت بیخودی اصلی ترین شرط دیدن واقعه است . این بیخودی می تواند درخواب یا بیداری باشد :    

خلق اندر خواب می بینندشان    من به بیداری همی بینم عیان

زین جهان خود را دمی پنهان کنم    برگ حس را از درخت افشان کنم

حس اسیر عقل باشد ای فلان    عقل اسیر روح باشد هم بدان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید