بخشی از مقاله

چکیده

ریاضت از مباحث مهم عرفانی است که سالک براي تزکیه درون و طی سیر استمکالی خود انواع و مراتب آن را تجربه میکند. »سهر« - بیداري و ترك خواب - از انواع ریاضت است و در کنار روزه، خاموشی، عزلت و گوشهنشینی قرار میگیرد. مفهوم »سهر« با بیان روایی، ساختار و قالبهاي تمثیلیِ گوناگون در متون منظوم عرفانی بازتاب یافته است. معناي نشانهها و واژگانکارکردهم» سهر« در قالب گفتمان با هم پیوند مییابند و وجوه معنایی خاصی را برجسته میکنند. برجستهسازي در ساختهاي گفتمانی، معانی ویژهاي را بازنمایی میکند که گفتمانها را نسبت به هم در تقابل یا تکامل قرار میدهد.

در این مقاله با روش تحلیل محتوا ضمن پرداختن به موارد فوق مفهوم »سهردر« فرایند گفتمانیِ مطرح در متون منظوم عرفانی - آثار منظوم سنایی، عطار و مثنوي مولوي - ردیابی و معناي قاموسی »سهر« و انعکاس آن در آیات و احادیث، مؤلفههایی مانند اهداف و انگیزهها، مراتب و درجات »سهر«، در نظامهاي گفتمانی و جایگاه آن در متون منظوم عرفانی با تمرکز و تأکید بر مثنوي شناسایی و معرفی میشود.نتایج بررسی نشان میدهد که »سهر«طوربه کلی در دو گفتمانِ عارفانه و زاهدانه برجستهسازي شده است. در گفتمان زاهدانه بیشتر به جنبه ظاهريِ شبزندهداري و کمیت عبادت با هدف رسیدن به پایگاه برتر اُخروي و در گفتمانِ عارفانه، کیفیت طاعت، کسب قرب، اسرار و معانی مورد توجه است. در شبکه گفتمان عارفانه شمول معنایی »سهر« افزایشیافته، ضمن دوري از معناي متعارف و قاموسیِ آن، معناي تأویلی مییابد.

کلیدواژهها: گفتمان، عرفان، سهر، مولوي، ریاضت

1 مقدمه 11 درآمد
مفاهیم اصطلاحات زبانی نمیتوانند خود به خود و به تنهایی داراي بار معنایی ویژهاي باشند بلکه همیشه در مجموعه اصطلاحات، به عنوان نمایندة گفتمان خاص ظاهر میشوند و با کاربرد در متون، گسترة مفهومی و معانی آنها از طریق گفتمانها تعیین میگردد؛ در واقع گفتمانها مجموعهاي منسجم و سازمانیافتهاي هستند که مفاهیم و ارزشهاي نظامها و نهادها با توجه به موضوعات مطرح در آنها تعریف، توصیف و تحدید میشود - نک: آقاگلزاده،. - 147 :1385 در مطالعات تحلیل گفتمان دو دیدگاه عمده مطرح است. نخست دیدگاهی است که تحلیل گفتمان، به بررسی واحدهاي بزرگتر از جمله اختصاص دارد و در آن بیشترصورتبندي مقولهها و واحدهاي زبانی بررسی میشود. در دیدگاه دیگر، چرایی و تبیین پدیدهها در ساختار گفتمانی با توجه و تأکید بر عنصر بافت مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد - نک: تاجیک 24 :1379. - 23 بنابراین در الگوي ترکیبی این دو دسته از رویکرد تحلیل گفتمانی، معناداري کلام و اصطلاحات در پیوند با حوزه و چارچوب ویژهاي که در آن انسجام یافتهاند سنجش و تحلیل میشود.

عرفان طریقهاي است در جهت کشف حقیقت که بر ذوق، اشراق و اتحاد با حقیقت عالم تکیه دارد. مؤلفههاي گسترده و پیچیدهاي چون وحدت وجود، فنا و بقا، ریاضت و مجاهده، حقیقت محمدیه و... از مباحث مطرح در حوزة عرفان است که دریافت مفهوم و معناي این مقولهها و اصطلاحات عرفانی بهآسانی امکانپذیر نیست. تجربی و شناختی بودن حوزههاي عرفان نظامهاي مفهومی گوناگونی را شکل میدهد و این نشانهها و گزارهها در تناسبی خاص در نظام گفتمانی پیوند مییابند. از راههاي پیبردن به مفاهیم عرفان و معارف نهفته در متون، توجه به گفتمانی است که اصطلاحات و تعابیر در آن مطرح شدهاند همچنین درك متن و تفسیر آن بدون توجه به زمینه حاکم بر کلام دشوار است.

کشف و بررسی عناصر تکرار شونده و نشانههاي زبانی در ساختار کلام از روشهاي کانونی درك متون است، به این معنی که از کنار هم قرار گرفتن واژههادر یک ساختار، معانیِ خاصی تکوین مییابد - نک: نصري، . - 57 :1389ریاضت از برترین برنامههاي تعلیمی و تهذیبی عرفان است و اهل ریاضت1 در تهذیب و تزکیه روح، شیوهها و روشهاي متفاوتی دارند از جمله: سکوت، گرسنگی، عزلت و کمخوابی. در راه نیل به تعالی روحی باید از خواب، خوراك، پرورش و رفاه تن کاست و در مقابل بر میزان مراقبه و اعمال معنوي افزود. کسب کمالات حقیقی محصول دست کشیدن از حیات معتاد و طی مراحل و منازل تربیتی است. عرفان اسلامی درك حقیقت را منوط به عنایت حق به بنده میداند که در پرتو آن بیداري دل، مدارج معرفتی و وصول به سرمنزل مقصود امکانپذیر است.

اما مجاهده و تحمل مشقات طریق اگر فقط بر عمل به آداب و آیین شریعت محدود گردد و تلاشی در جهت تذهیب باطنی و پیوند با مبدأ هستی و دریافت جذبه الهی نباشد بیداري چشم سر تداوم یابدمی و بیداري چشم سر حاصل نمیشود.»سهر« بیدار ماندن در شب - نک: معین،1383ج1961 :2 و بستانی، - 261 :1379و مترادف با تهجد، زادة ریاضت و از هستههاي مرکزي آن است که با شب ارتباط دارد. خلوت شب براي بندگان از بهترین زمانها ست و این فرصت را به انسان میدهد که فارغ از هر پدیدة مادي، به اعمال درونی و نفسانی خویش بپردازد.مفهوم »سهر« در نظامهاي گفتمانی مختلف در متون ادب فارسی مختلف انعکاس یافته است. در اینجا بهبرخی از آنها اشاره میکنیم:

21 عشق:   ور تو هستی مرد عاشق شرم دار  خواب را با دیدة عاشق چه کار؟

چون تو در عشق از سر جهل آمدي                     خواب خوش بادت که نا اهل آمدي - عطار،. - 394 :1384

علم خورد و خواب در بازار عقل است و حواس    در جهان عاشقی هم خواب و هم تعبیر نیست     - سنایی،. - 93 :1388                    
 از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله         بیخواب و بیقرارم چون برگلت کلاله - همان:    . - 1011                    
روز از طلبت پردة بیکاري ماست                  شبها ز غمت حجرة بیداري ماست    
    هجران تو پیرایه غمخواري ماست                سوداي تو سرمایه هوشیاري ماست - همان: . - 1114    
2 نگهبانی:

پاسبانی بود عاشق گشت زار                            روز و شب بیخواب بود و بیقرار    
    همدمی با عاشق بیخواب گفت                    کاخر اي بیخواب یکدم شب بخفت!    
    گفت »شد با پاسبانی عشق یار                   خواب کی آید کسی را زین دو کار؟    
    پاسبان را خواب کی لایق بود                       خاصه مرد پاسبان عاشق بود - عطار،3559 :1384 - 3555  

 سنایی نیز در غزلی به کمخوابی پاسبانان اشاره دارد:        

گر خود نخسبی یکزمان اي کافر نامهربان                     افتاد کار من به جان اي بیوفا اي پاسبان...    
اي سنگدل اي پاسبان کمتر کن این بانگ و فغان              تا خواب مانم یکزمان اي سنگدل اي پاسبان   - سنایی، 961 :1388 - 960    
    سگ به خواب اندرون عوان باشد                          لیک بیدار پاسبان باشد - همو،. - 74 :1377    

3 بیماري:

هست شادي دل ستمکاران                                            خوش و اندك چو خواب بیماران - همان: - 393    
    مستی از صحبتم بپرهیزد                                               همچو خواب از دو چشم بیماران - همو ، - 1086 :1388    

4 تحصیل علم:                    
    یادگاري ده ز بیداري شب خود را مگر                          وقت رفتن نام بهروزیت ماند یادگار    
افسر و فرق اي پسر بیرنج کی گردد قرین                          سیري و خواب اي فتی با علم کی گیرد قرار    
حفظ خواهی مرحله علم از مژة چشمت سپر                     فضل جوئی راه شب بر بحر بیداري سپار - همو ،:1388     - 217                        
5 سفر:  

  اسب را بازکشیدي در زین                                               راه را کردي بر خانه گزین    
راه بیداري آوردي پیش                                                  دل من کردي گمراه و حزین - همان: - 992    

6 ریاضت:

مفهوم»سهر« در متون کهن ادب فارسی بیشتر در ذیل ریاضت قرار میگیرد. در این مقاله نیز مفهوم »سهر« از این جنبه بررسی میشودگستردگی معنایی در متون عرفانی ادب فارسی، مجال ظهور نظامهاي گفتمانی گوناگونی را فراهم میآورد. تحلیل گفتمان، ضمن آشکار کردن گفتمانهاي شکلگرفته در متن، بستري مناسب و روشمندي براي کشف و شناخت انگارههاي عرفانی ایجاد میکند همچنین دستیابی به افقهاي اندیشهگانیِ انعکاس

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید