بخشی از مقاله
چکیده
تصویرپردازی - Imagery - در متونی که دارای ارزش زیباییشناسی هستند از مهمترین مؤلّفهها محسوب میشود، به همین سبب طبقهبندی تصویر و کندوکاو پیرامون انواع آن در شناخت بهتر این پدیده فنی و فهم دقیقتر متن بسیار کمک میکند. از جمله اصلی ترین تقسیمبندیهای تصویر، تقسیم آن به دو نوع زبان - verbal/literal - و مجازی - - figurative است و البته در متون ادبی مبنای این تقسیمبندی کاربرد واقعی و مجازی زبان است. به نظر میرسد تصویرپردازی در هر نوع خود، وقتی برای توصیف طبیعت یا در تعامل با آن قرار میگیرد، از پویایی قابل توجّهی برخوردار میگردد و این اتفاق در متن قرآن کریم، که بیشک از دیدگاه زیباییشناسی نیز بینظیر است از جنبه تکاملی بهره میبرد، به ویژه هنگامی که عناصر طبیعت برای اثبات و توصیف معاد به کار گرفته میشوند.
در نوشته حاضر، موضوع مذکور، در سوره واقعه مورد بررسی قرار می گیرد. در سوره واقعه، دلائل مختلفی پیرامون مسأله معاد از طریق بیان قدرت خداوند و آفرینش انسان از نطفه و تجلّی حیات در گیاهان و نزول باران و فروغ آتش که نشانههایی از توحید نیز محسوب میشوند، ذکر میگردد. به همین علّت تحقیق پیش رو کوشیده است تا با تمرکز بر مقوله ی رستاخیز و توصیف آن از بستر طبیعت، انواع تصویرپردازی هنری مندرج در آن را مورد بررسی قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان میدهد تصاویر مربوط به طبیعت از جنبههای متعدّد زیبایی شناسی برای اثبات و توصیف معاد در این سوره به کار گرفته شده است و ضمن خلق یک اثر اعجازگونه در اثبات و تفهیم قضیه نیز بینظیر است.
پیشگفتار
استفاده از طبیعت و جلوه های آن از پرکاربردترین سبکهای قرآن کریم است که در آیات فراوانی مشاهده میشود. در مجموع این کتاب مقدس ارتباط تنگانگی با جهان ماده دارد و توانسته است میان مادیات و معنویات مفاهیم را طراحی و برنامه مدونی را برای انسان جهت زندگی ارائه دهد. درباره برخی از پدیدههای مهم جهان طبیعت در قرآن کریم همانند آسمان، زمین، حیوان و غیره کتابهای مستقلی تألیف شده است و این نشان از کثرت کاربرد پدیدههای طبیعت در قرآن دارد.
طبیعت در واقع ابزار بیان حقائقی است که قرآن قصد دارد آنها را ذکر کند. این کتاب عظیم در بیشتر مواقع برای ملموستر کردن مفاهیمی چون بیان قدرت الهی، قضیه نبوت، قضیه معاد، قضیه معراج و معجزات الهی از جلوههای طبیعت کمک میگیرد. مسأله معاد و پیوند آن با جهان أخروی از قضایای مهم قرآن است که لازم بود برای تفهیم آن از مظاهر طبیعت استفاده کند. عقل ناقص بشریت توانایی درک معاد را به گونه حقیقی آن ندارد
از این رو خدواند در آیات مرتبط با معاد به شکل ویژهای از پدیدههای طبیعت بهره جسته برای اثبات هر جزئی از آن از پدیده خاصی کمک گرفته است به گونه ای که می توان جلوههای زیادی از طبیعت را در رابطه با مسأله معاد در قرآن یافت. استفاده از طبیعت در قرآن به عنوان عالیترین أثر ادبی و هنری به گونه زیبا، هنری، تأثیر گذار بکار رفته است این جلوهها به گونه ای تصویر پردازی شدهاند که مانند یک تصویر نقاشی و یا سینمائی از تمامی مؤلفه های تصویر بهرهمند است.
تصویر پردازی مسأله معاد در سوره واقعه از مهمترین تصویر پردازیهای قرآن است که در آن از مظاهر طبیعت بهره جسته است. قدرت این تصاویر به حدی است که ترجمه تصویری مختلفی از آیات مختلف این سوره توسط نهادهای فرهنگی تهیه و تدوین شده است. در پژوهش حاضر سعی برآن است تا با نگاهی زیباشناختی به مجموعه تصویر پردازیهای مأخوذ از طبیعت در سوره واقعه با استفاده از مهمترین مؤلفههای تصویر پرداخته شود.
-1 تصویر پردازی
تصویر یا ایماژ یکی از پرکاربردترین اصطلاحات نقد ادبی است که از دیرباز در بلاغت اسلامی مطرح بوده است و در دوره شکوفایی نقد جدید در ادبیات غرب محبوبیت یافت. منتقدان و بلاغیون معاصر عرب، واژه »الصوره« و »تصویر« را معادل ایماژ بکار بردهاند. در زبان فارسی کلمه خیال در برابر ایماژ پیشنهاد شده است. اما در نقد ادبی و بلاغت فارسی، تصویر مقبولیت عام یافته است . روی هم رفته آنچه در بلاغت اسلامی در علم بیان مطرح میشود با تصرفاتی میتوان موضوع و زمینه تصویر دانست. زیرا مجاز و صور گوناگون آن و تشبیه و کنایه ارکان اصلی خیال شعری اند
مراد ما از تصویر تداعیهایی است که نسبت به تصویر در ذهن خواننده پدید می آید و با تجربههای قبلی او در ارتباط است. از این رو اهمیت تصویر در این است که حوادث و پدیدههایی را در خاطره و اذهان خوانندگان برانگیزاند. در گذشته، تصویر را منحصراً در تجسم ذهنی میدانستند که فقط به حواس بینایی مربوط میشد، اما امروزه در روانشناسی، تصویر به معانی تصویری ذهنی یا خاطره تجربه ادراکی در فرایاد آوری احساسی از گذشته هاست و البته میدانیم که این تصویر ضرورتاً دیداری نیست و حواس دیگر را هم در برمیگیرد و از دیگر سو، تصویر که بازتاب تأثرات حسی ما از محیط اطراف است یکی از عناصر برجسته زبان هنری برای القای طیف معنای عاطفی اثر به شمار می آید. و گستره تصویر علاوه بر حواس پنجگانه، حواس فیزیکی، از قبیل دما، فشار گرسنگی و درد تا حالات ذهنی، عاطفی و روانی و حتی رنگ و سرعت را نیز در بر میگیرد
تصویر در حیقیقت امر یک عنصر بلاغی و سمنتیک یا هنری در متون ادبی است و هر اثری که از آن بهرهمند باشد به نوعی بر دیگر هم نوعانش برتری دارد. همان گونه که قصیده زیبا فرخی سیستانی - برآمد قیره گون أبری، ز روی نیلگون دریا - هیچ وقت از ذهن مخاطبان شعر فارسی بیرون نمیرود و این ماندگاری پیرو تصویر پردازی های زنده و زیبایی است که قصیده مزبور در بر دارد.
قرآن کریم به عنوان عالیترین اثر ادبی از ابزار تصویر نهایت استفاده را برده است به گونهای که سید قطب در کتاب »التصویر الفنی« میگوید »تصویر ابزار حاکم در سب قرآن است و آن به وسیله یک تصویر حسی- خیالی از یک مفهوم ذهنی حکایت میکند، همچنین تصویر در پی به نمایش گذاشتن یک حالت روحی، یک حادثه اتفاق افتاده و یک صحنه قابل رؤیت است واین تصاویر معمولاً از پویایی برجسته و حرکت مداوم برخوردار است تا اینکه مفاهیم ذهنی همچون شکل و هیئتی در مقابل دیدگان بروز پیدا میکند« بر ای این که تصاویر قرآنی عمدتاً از جلوه های طبیعت بهره گرفتهاند شناخت طبیعت و چگونگی بروز آن در قرآن مهم است.
طبیعت در قرآن
ازآنجایی که طبیعت ظرفِ وجود بشری است، جای شگفتین دارد که زیبایی نخستینی باشد که قلب آدمی را به خود جذب مینماید و عواطف او را بسته به سطح درک و والایی روحش به چنگ خود میآورد »بارتلمی« دراین باره میگوید: »اگردر پی ایجاد قاعدهای برای زیبایی ازطریق بیشترین پاسخهای درست به این پرسش »آیااین شیءزیباست؟« برآییم، درمییابیم که بیشتر آنها در همان ابتدا به سوی جسم آدمی و به طور خاص جسم زن و زینت ولباس و زیور او و سپس مسکن و موقعیّت طبیعت گرایش دارند
مراد از طبیعت دراین جا، تمام آن چیزهایی است که دست بشر در آن دخالتی نداشته است و آفریدهی خداوند باشد. لذا هم شامل طبیعت جامد مثل کوهها و رودها وگیاهان است و هم طبیعت متحرّک مثل چهارپایان و ملخ و اسب
درقرآن کریم میان طبیعت و انسان رابطهی انسجام و پیوستگی وجود دارد. این امر در توصیف ستارگان و درختان و رودها و شب و روزآشکار میگردد. این ها پدیدههایی در خدمت آدمی و برای سعادت او میباشند. آدمی از این ها به طور عملی در امور زندگی اش بهره می برد، مثل دریانوردی و بهرهمندی از میوهها و چهارپایان و خوردن گوشت آنان و پس از تحقّق امور ضروری زندگی درنگ کردند زیباییهای آن میباشد. طبیعت در قرآن دارای هدف دینی است و هرگاه بهشت ذکر میشود، صفات آن برای تشویق مؤمنان با تفصیل میآید که آنان را به اطاعت و نیکی تشویق نماید و به ذکر جزئیات آن میپردازد که در ظاهر شبیه زیبایی طبیعتی است که در زمین به آن عادت کردهایم.
بدوی در این باره می گوید: »نخستین چیزی که در ویژگیهای تشبیه در قرآن جلب نظر میکند،آن است که عناصرش را از طبیعت میگیرد و این همان راز جاودانگی آن میباشد و تا زمانی که طبیعت وجود دارد، قرآن هم ماندگار است. لذا در قرآن تشبیهی ساختگی نمییابیم که کسی زیبایی آن را دریابد و دیگری درنیابد
عدنان زرزور در فراگیر بودن طبیعت قرآنی میگوید: »درباره تشبیه نمیتوان گفت که برگرفته از محیط عربی است؛ مگر آنکه از ویژگیهای خاصّ آن محیط باشد به گونه ای که محیط دیگر در آن مشارکت نداشته باشد و یا درک آن دشوار و شناخت و محتوا یا معنای آن بر غیرعرب پیچیده باشد و در این زمینه به ردّ نظر »واحده عبدالمجید« میپردازد که تشبیهات قرآن را به ویژگی محیط عربی باز میگرداند