بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اساسی ترین مباحث و مسائل دوران ما جهانی شدن است .ما در جهانی زندگی می کنیم که در حال انتقال پارادایمی یا تحول در الگو های کلان است.در این میان مشکلاتی در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی و دور شدن از فطرت انسانی بوجود می آید.ما در این مقاله سعی می کنیم ضرورت تدوین یک برنامه درسی که بر اساس فطرت باشد و منطبق باشد با عصری که در حال جهانی شدن است بحث گردد و برنامه درسی پیشنهادی نیز که بر اساس فطرت و  منطبق با عصر جهانی شدن است ارائه گردد.

کلمات کلیدی: برنامه درسی ، فطرت، جهانی شدن، تعلیم و تربیت اسلامی

.1 مقدمه

از منظر اسلامی می توان گفت که فطرت هم سرمایه تربیت است و هم راهنمای تربیت و هم مبنا و معنای آن است. بر اساس شواهد آیات و روایات، یک معرفت و گرایش ذاتی خداگرایی تحت عنوان فطرت در انسان وجود دارد که نقش یک قطب نمای و یک مسیریاب الهی را در زندگی بر عهده دارد. فطرت و قطب نمای الهی در انسان قرار داده شده است تا مسیر را مشخص کند. اما سؤال این است چه چیزی قطب نما را دچار اختلال و مشکل می سازد؟ چه چیزی حوزه های مغناطیسی قطب نما را به هم می ریزد؟ مثلاً قطب نما باید شمال را نشان دهد، اما با تأثیر نیروهای دیگر، جهت دیگری را نشان می دهد.

فطرت نیز قطب نمای الهی است و یک گیرنده ی الهی است. همان طور که بیان گردید، اگر فطرت به عنوان یک گیرنده ی ربوبی الهی نباشد، الرسال الرسل نیز بی معنا است و بالعکس اگر فطرت باشد و ارسال الرسل نیز نباشد، وجود فطرت نیز بی معنا ا ست. چرا که فطرت با هدایت الهی، هدایت الهی با فطرت در هم آمیخته ا ست. لذا پرورش فطرت را بای ستی با توجه به آرامان های اساسی اسلامی مد نظر قرار گیرد، بنابراین از این منظر، تربیت اسلامی یک مدل تعلیم و تربیت فطرت گرا است، البته نه در معنای ذات گرایی یا بنیاد گرایی رایج در فلسفه های تربیت معاصر.

فراروی رشد فطرت موانعی وجود دارد. یکی از موانع شکوفایی خداجویی شان، آلودگی روح به گناهان است. اصولاً آلودگی به گناهان دل را از خدا دور می کند و پاکی و لطافت نخستین آن را از بین می برد. لذا فطرت چنین انسانی نمی تواند شکوفا شود. همچنین آلوده بودن و غرق شدن جامعه در شهوت پرستی و هوای نفس، تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی از عوامل انحراف یا بی اثر شدن فطرت الهی انسان است. چرا که این امور با هر گونه احساس تعالی اعم از مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری، منافات دارد، آدم شهوت پرست حتی احساس عزت و شرافت و سیادت و شهامت و شجاعت را از دست می دهد و اسیر شهوت می شود و جاذبه های معنوی او را نمی کشد. همانطور که فی المثل خداوند متعال نیز می فرماید که: إنﱠ»

االلهَ لَا یهدی القومَ الفاسِقین« - مطهری، 1374، ص . - 454 عوامل دیگری که مانع هدایت فطری انسان شود، محیط نامناسب است. برای مثال در جامعه ای که عقیده رسمی ماتریالیسم است، شنیدن ندای فطرت و پاسخ درست به آن، مانند حرکت بر خلاف جهت رودخانه است و حتی ممکن است باعث از دست دادن موقعیت های اجتماعی افراد شود. به علاوه، بیان نادرست مفاهیم دین، به صورت ایجاد تصور نامعقول و غیر علمی از خدا و صفات او یا ایجاد تعارض میان دین و سایر فطریات و تمایلات طبیعی بشر از عوامل تضعیف فطرت است. - مرزوقی و حدادنیا، 1393، ص - 149 در این مقاله سعی شده است با یک برنامه درسی فطرت گرا که با عصری که در حال جهانی شدن منطق باشد از چالش های آن جلو گیری شود.

.2 ارسال مقالات کامل

معناشناسی: فطرت:

از لحاظ تبارشناسی و ریشه شناسی لغات، درک معنای هر واژه خود زمینه ای مهم برای شناخت معنا و مفهوم آن است. معادل عمومی واژه زبان انگلیسی ویژگی های ذاتی و سرشتی و واژه هایی مانند Sound diposion , Natural می باشد - باختر، 1373، ص - 22 که مبین و معادل اسلامی واژه فطرت نمی باشد. اما اگر بخواهیم در معنای دقیقتر و اسلامی آن به کار ببریم باید دست کم معادل انگلیسی آن واژه Disposition Divine Natural به کار ببریم، تا بار الهی مفهوم حفظ شود. در روانشناسی معاصر نیز واژه هایی سرشتی،غریزی، غریزی- ذاتی و نظائر این ها به کار می رود که به طور کلی معادل مفهوم و معنای اسلامی واژه فطرت نمی باشد. - براهنی و دیگران، 1370، ص 141، مرزوقی و رزمجو، 1390، ص - 100 واژه فطرت در زبان و ادبیات عرب از لغت فطره و بر وزن فعله آنچنان که در سوره ی روم آیه 30 آمده است دلالت بر نوع یا گونه ای خاص از یک وضعیت دارد. به عنوان مثالی وقتیگویند مجَلَسه یعنی نشستن امّا جِلَسه به معنای نوع خاصی از نشستن است. لذا همانگونه که در آیه مذکور آمده است »فطره االله التی فطر ناس علیها« آفرینش خاصی که به انسان داده شده است. البته واژه فطرت از ریشه ی فَطَر به معنای خلق و ابداع نیز در قرآن همچون آیه 14 سوره ی انعام و نظائر این ها به کار رفته است. - مطهری، 1373، ص . - 18-19

به طور کلی می توان گفت که واژه ی فطرت و مشتقات آن در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته است، اول به معنای شکافتن و شکافته شدن، مانند اذا السماء انفطرت: هنگامی که آسمان ها شکافته می شود - انفطار، آیه . - 1 و دوم به معنای اسم فاعل به معنای خالق و آفریننده ای باشد مانند آیه سوره10 ی ابراهیم که می فرماید: افی االله شک فاطِرِ السماوات و الأرض؛ آیا درباره ی خداوند که آفریننده ی آسمان ها و زمین است شک و تردید وجود دارد؟ به هر حال معنایی که مفسران از فطرت ارائه کرده اند کاملاً متناسب با معنای لفظی آن است، چنان که مشاهده می شود فطرت احساس و بناء نوع و به معنای ایجاد و ابداع می شود. - طباطبائی، 1386، ج 16، ص - 186مأخذ اصلی متفکران مسلمان در این باب، آیه فطرت است که می فرماید پس روی خویش را به سوی این یکتاپرستی قرار دارد؛ یعنی به سوی همان فطرتی که خداوند مردم را به آن سرشته و آفریده است، آفرینش خداوند در این باره دگرگونی نیست. این است دین استوار امّا بیشتر مردم نمی دانند - روم، - 30به هر حال فطرت به نحوی خاص از آفرینش دلالت می کند، یعنی طبق این آیه فطرت با آفرینش خاص از زندگی الهی و با غایتی مشخص هدایت نماید که مراد از این سنت یا شیوه ی خاص از زندگی همان دین الهی است - طباطبایی، 1371، ج 16،ص . - 186

موافق با این معنا از فطرت، انسان به طور خاص ویژه مفطور و سرشته به فطرتی است که او را به سوی تکمیل نواقص و رفع نیازهای خود راهنمایی می کند و البته این هدایت تکوینی عام برای همه موجودات ثابت است، یعنی هر موجود با مخلوقی بنا به خلقت و فطرت خود برای نیل به غایمعینیت به ابزار و قوای خاصی مجهز شده است. چرا که ربنا الذی اعطی کُلﱢ شی خلفه و ثُم هَدی - طه، - 50 پروردگار ما کسی است که هر چیزی را آفرینش در خور آن داده و سپس آن را هدایت کرده است. تطبیق این مضمون کلی درباره ی انسان، با توجه به اینکه سعادت نوع بشر منوط به پیمودن مسیر خاصی  می باشد که همان دین الهی است بدین گونه است که خداوند خود زمینه های پذیرش آن را در نهاد انسان قرار داده است.این هدایت گر درونی، همان فطرت و نحوه ی آفرینش است. لذا به همین سببفطرهفرمود:الیه الّتی» فَطَرَ الناس عَلَیها« - روم، - 30 فطرت الهی که خداوند مردم را به آن آفریده است. - همان، ص. - 187

البته معنای واژه ی فطرت در شبکه ی معنایی از طریق دو واژه ی دیگر یعنی صیغه االله و حنیف که در قرآن آمده است، روشن تر می گردد. در کتاب االله چنین آمده است:صبغه» االله و من أحسن مِنَ االله صبغه« - بقره، - 138 فطرت رنگ آمیزی خداوند است و هیچ کس زیباتر از خداوند رنگ آمیزی نمی کند. مقصود از این آیه چنین است که خداوند انسان را مفطور دین آفریده است - سبوطی، 1410، . - 21 و این فطری رنگ خدایی است که دست حق در متن تکوین و خلقت، انسان بدان رنگ تلوّن ساخته است - مطهری، 1373، . - 29 حنیف یا حنیفیت به لحاظ لغوی به معنای حق گرایی و حق گروی و رعایت اعتدال در امور می باشد مفسران یا متمسکان به احادیث و اخبار وارده، مراد از حنیفیت را فطرت دانسته اند، بدین معنا که در نهاد فطرت انسان حقیقت گروی نهفته است - همان، . - 28 واژه حنیف در آیه فطرت و جمع آن حنفا نیز در قرآن کریم - حج - 31 آمده است.

در مباحث مربوط به فطرت گاهی واژه غریزه در کنار فطرت و در معنای مشابه با آن بکار می رود. اما اغلب، غریزه درباره ی حیوان است و برخی ویژگی های انسان که ناظر به امور جسمانی اوست، به کار می برند. مانند غریزه ی گرسنگی و غریزه ی جنسی شباهت غرایز و امور فطری در غیر اکتسابی بودن آن ها است - مطهری، 1373، . - 31  به علاوه، فطرت که سرشتی ویژه و آفرینش خاص انسان است، غیر از طبیعت است که در همه ی موجودات جامد یا نامی و بدن حیوانی یافت می شود - جوادی آملی، 1378، . - 24 بهر حال، انسان گر چه دارای طبیعت است، طبیعت او مربوط به امور جسمانی اوست. امّا در قرآن کریم حیات طبیعی و حیات فطری انسان توأم ترسیم شده است. چنان که فرموده ی اوست خدایی که آفرینش بشر را از گل آغاز کرد و آنگاه او را ترسیم گردانید و از روح خود دمید - سجده - 7-8 و فطرت انسان نیز راجع به همین بعد روحی و مجرد اوست - همان، . - 22

به هر حال در نظر الهی دانان مسلمان، فطرت به معنای یاد شده مشترک بین تمام انسان ها است. به طور کلی می توان واژه فطرت را در شبکه ی معنای آن، دو گروه معنای خاص و عام طبقه بندی کرد. - جدول - 1 -2جهانی شدن جهانی شدن اصطلاحی است که مخالفان و موافقان زیادی را برانگیخته و در حالی که عده ای آن را محکوم کرده اند عده ای دیگر از آن جانب داری می نمایند. این موافقت ها و مخالفت ها خود دال بر وجود جنبه مثبت و منفی اثرات آن بر امور مختلف است - کیوان، - 1376 البته تحلیل دقیق مفهوم جهانی شدن مستلزم تعیین مشخصه های اصلی آن است. در یک جمع بندی کلی می توان یکپارچه سازی بازرگانی را از طریق حذف مرزهای تجاری، ترک شفاف سرمایه، تبادل تکنولوژی و پخش آن و افزایش عمومی مصرف گرایی جهان که خود ناشی از قدرت اطلاعات و تکنولوژی ارتباطات است به عنوان مشخصه ی کلی جهانی شدن تلقی کرد - بازنسوان، . - 1378

دوترسون به عنوان یک جامعه شناس در اثر خود به عنوان »جهانی شدن، فرهنگ جهانی و اشاراتهای نظم جهانی« جهانی شدن را مجموعه فرآیندهایی می داند که در پیدایش جهانی واحد منتهی می شود. جوامع در همه ی جنبه های زندگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شان به طور متقابل به یکدیگر وابسته خواهند شد و دورنمای این وابستگی های متقابل جهانی شدن واقعی - جامعه بشری - خواهد بود - زاهدی، . - 1378 جهانی شدن از پیشینه ی دیرینه ای برخوردار است، هر چند نه به معنی تحقق شرایط و مؤلفه های جهانی شدن از جمله گستردگی ارتباطات، افزایش اطلاعات و تکنولوژی پیشرفته، بلکه در سطح آموزه ها و پندارها در قرون گذشته تنها کسانی قدرت و توان تصور جهانی شدن - یعنی امکان گسترش نامحدود قلمرو و تأثیرگذاری، تملک یا خود بزرگ بینی - داشتند عبارت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید