بخشی از مقاله

چکیده

رقابتپذیری و تقویت مزیتهای رقابتی تبدیل به گفتمان غالب توسعه اقتصادی در دهههای گذشته شده است. این گفتمان مسلط تحت تأثیر اقتصاد نئولیبرال در تمام کشورهای دنیا با شدت متفاوت در حال حاکم شدن است. این مقاله مروری با بررسی ادبیات رقابتپذیری به بررسی این مفهوم در سطح جهانی و همچنین در ایران پرداخته است. مرور تعاریف رقابت-پذیری و الگوهای اصلی برای ارتقاء سطح رقابتپذیری شهرها نشان میدهد که از لحاظ تعاریف، اتفاق نظر بین اندیشمندان از لحاظ تعریف و مفهوم رقابتپذیری وجود ندارد.

همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که از لحاظ پایداری نیز، رقابتپذیری با اصول توسعه پایدار مطابقت ندارد. بطوریکه هم در تعاریف و هم در مدلهای ارائه شده، همچنانکه لو1 و هیلیر2 معتقد هستند از طریق غایبسازی و غیریتسازی، محیط زیست به فراموشی سپرده میشود. همچنین نمیتوان بطور کلی از مدلی جامع برای شهرهای جهان سخن گفت، زیرا که مزیتهای رقابتی در زمان و مکانها مختلف بوده و متناسب با شرایط زمانی و مکانی اهمیت متفاوتی پیدا میکنند. مرور شرایط ایران نشان میدهد که با توجه به شرایط محیطزیستی ایران، این عامل در حال حاضر و همچنین در آینده نقش بیشتری در ارتقاء و یا کاهش رقابتپذیری شهرهای ایران ایفاء خواهد کرد.

بیان مساله

جهانی شدن بصورت اساسی جوامع شهری را نیز تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به جریانات منابع فرامرزی، حکومتهای شهری و محلی به دنبال یافتن جایگاه خود در اقتصاد جهانی هستند - Douglass, 2002; Sassen, 2011; Anttiroiko, . - 2014; Kresl and Fry, 2005 در چارچوب چنین رقابت بین شهری جهانی، هدف اصلی شهرها افزایش رقابتپذیری میباشد. در نتیجه اتخاذ استراتژیهای جذابیت محور به دنبال جذب منابع خارجی از جریانات فضای جهانی میباشد . - Anttiroiko, 2014: 1 - از اینرو جهانی شدن همچنان با مقیاس محلی در ارتباط بوده و با همدیگر در تعامل هستند که میتوان آن را دیالکتیک محلی-جهانی نامید. همچنانکه پورتر - 1990 - یا اَشیم و دیگران - 2006 - 1 معتقدند که مزیت رقابتی همچنان وابسته به مکان و ویژگیهای مکان است.

با این حال مرور ادبیات رقابتپذیری در جهان و همچنین در معدود مطالعات صورت گرفته در ایران حاکی از توجه به بُعد مکان تنها از جنبه فراهم کردن پیشنیازهای رقابتپذیری بوده است. بعبارتی دیگر، مکان بعنوان یک پیشران برای رقابت در نظر گرفته میشود بدون اینکه به فرایند دیالکتیک مکان بعنوان پیشران و مکان بعنوان محصول نگریسته شود. همانطور که فلوریدا - 2005 - یا لوکاس - 1988 - و یا شریفزادگان و ندایی طوسی - 1394 - بر نقش مکان و توانایی جذب طبقه خلاق، نیروی انسانی ماهر یا مصرفکننده با کیفیت بعنوان عاملی در دستیابی به رقابتپذیری معرفی میکنند. به سخن دیگر تأثیری که رقابت بین مناطق و شهرها بر مکان و پایداری آن و در نتیجه پایداری رقابتپذیری میگذارد، نادیده گرفته میشود.

بعبارتی همچنانکه جان لو2 با الهام از ژاک دریدا 3 مطرح میکند، همیشه یک غایب 4در مقابل حاضر 5مطرح است - . - Law, 2004: 157; Law, 2002: 134 بحث پایداری نیز در ادبیات رقابتپذیری مناطق به گزارهای غایب یا غیریت6تبدیل شده است که این غایبها نیازمند شناخت هستند. هدف این مقاله بررسی انتقادی ادبیات رقابتپذیری و همچنین مدلهای مطرح جهانی - و یا پیشرانها - برای رقابتپذیری از نقطه نظر توسعه پایدار میباشد. موضوع پایداری شهرها در عصر جهانی شدن یکی از مهمترین مسائلی است که شهرها با آن روبرو هستند و از طرف دیگر رقابت فزاینده در این عصر نه بر محوریت بنگاهها بلکه بر محوریت شهرها اتفاق میافتد.

از طرفی دیگر در شهرهای ایران نیز با توجه بحران در منابع درآمدی آنها و تلاش برای ایجاد درآمدهای پایدار، مدیران شهری را به سمت رویکردی رقابتی در جهت جذب سرمایههای سرگردان - سرمایههای مالی، انسانی و... - سوق داده است. از طرف دیگر چارچوب رقابت بین شهرها در ایران با توجه به عدم تقسیم کار ملی بین شهرها میتواند به سمت بازی برد- باخت حرکت کرده و شهرها بدون در نظر گرفتن ملاحظات محیطزیستی وارد عرصه رقابت مخرب گردند.

در نتیجه اهمیت موضوع مورد بررسی در این مقاله هم از لحاظ رقابت شهرها برای کسب منابع و سرمایهها و هم از نظر پایداری شهرها اهمیت مییباد. از اینرو سوال اولیه این تحقیق بدین صورت مطرح میگردد که آیا الگوی غالب رقابت مکانها تا چه اندازه با رویکرد توسعه پایدار همخوانی دارد و همچنین آیا الگوها و پیشرانهای معرفی شده برای رقابتپذیری تا چه اندازهای با شرایط ایران مطابقت دارد ؟

جهانی شدن

با ورود به عصر جهانی شدن - و یا جهانیسازی - شهرها با فرصتها و چالشهای زیادی روبرو شدهاند که مقیاس این فرصتها و چالشها از سطح خرد و محلی گرفته تا مقیاس جهانی ادامه پیدا میکند. یکی از ویژگیهای ذاتی جهانیشدن جریان آزاد سرمایه، منابع و نیروی کار میباشد. "جهانیسازی در عملیترین شکل خود با ظهور سرمایهداری واقعیتی ملموس یافته است. جهانیسازی، در منطق درونی1سرمایهداری نهفته است. جهانیسازی به معنای کوشش در جهت حل یا حداقل تخفیف بحران سرمایهداری - بحران مازاد تولید - است تا از طریق یافتن بازارهای جدید این بحران را حل یا اثرات آن را کاهش دهد. بعبارتی میتوان چنین گفت که سرمایهداری در دو شکل گسترش مییابد: اول از طریق گسترش جغرافیایی که از طریق تسخیر جوامع بیشتر و بیشتر اتفاق میافتد.

دوم گسترش سرمایهداری از طریق متنوعسازی انباشت سرمایه است که از طریق تنوع و گسترش مصرف و تولید بیشتر و متنوعتر حاصل میشود. هر دو این شکل گسترش سرمایهداری نیاز به جهانیسازی دارد تا به بحران درونی آن یعنی مازاد تولید پاسخ گوید" - پیران، . - 13-15 :1383 نتیجه شکل اول گسترش سرمایهداری - گسترش جغرافیایی - که حاصل ورود از شیوه تولید فوردیستی به پست فوردیستی است، "اهمیت یافتن مکانها و شهرها در عرصه بازیگری در نظام بینالملل" - قورچی، و مالکی، - 156 :1389، و "افزایش رقابت جهت تسخیر بازارهای جهانی" - - Gordon, 1999 میباشد. از اینرو با نقشپذیری شهرها در شیوه تولید پست فوردیسم و حاکم شدن برونسپاری2، شهرها به دنبال جذب سرمایهها هستند؛ که نتیجه آن ایجاد رقابت بین شهرها میباشد تا بتوانند حداکثر منفعت را از روند فعلی اقتصاد جهانی و سرمایهگذاریها کسب کنند.

مطالعات و تئوریهای بسیار گستردهای در زمینه رقابت بین شهرها و اینکه چه مولفهها و یا پیشرانهایی برای ارتقاء سطح رقابتپذیری شهرها و یا مناطق وجود دارد، صورت گرفته است. با این حال مرور این مطالعات طیف گستردهای از دیدگاهها به رقابت را نشان میدهد که هر کدام از محققان با توجه به دیدگاه فکری خود بر جنبه خاصی از رقابت و پیشرانهای آن توجه بیشتری کرده و جنبههای دیگر نیز در سایه گزارههای حاضر4 بصورت "غایب یا غیریت"5 درآمدهاند. بطور مثال توجه و تأکید بر پیشرانهای انسانی - از جمله نظریه طبقه خلاق فلوریدا - و یا پیشرانهای تکنولوژیک.

رقابت ما را به کجا میبرد ؟

برای فهم اینکه رقابت ما را به کدام سو میبرد بایستی به مفهوم عدم تقارن6 اشاره کرد. عدم تقارن یکی از ابعاد کلیدی جغرافیای اقتصادی است؛ که بطور عمومی بعنوان مطالعه موقعیت، توزیع و سازمان فضایی فعالیتهای اقتصادی شناخته میشود. مفهوم عدم تقارن بر استعداد منحصربفرد شهرهای جهانی با رتبه بالا و جذب استعدادها و سرمایهگذاریها توسط این شهرها اشاره دارد در حالیکه شهرهای کوچک و فقیر این استعدادها و سرمایهها را از دست میدهند.

تبیین بسیار صریح مفهوم عمد تقارن را میتوان در کار ریچارد فلوریدا - 2005b - یافت که به این نکته اشاره دارد که جهان مسطح ما بسیار ناهموار است.7 از نظر فلوریدا تکنولوژیهای جدید، حملونقل و سیتسمهای ارتباطی محدودیتهای زمان-فضا را کاهش 1 Inner Logic 2 Out Sourcing 3 بررسی این موضوع که آیا این سرمایهها برای شهرها دارای منفعت بوده و یا ضرر و یا اینکه چه طبقاتی از این سرمایهها متضرر یا منتفع می-گردند خارج از حوصله این مقاله میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید