بخشی از مقاله
چکیده
در حال حاضر در بسیاری از کشورهای جهان، مبانی نظری تهیه طرحهای توسعه، بر خلاف ایران بر چارچوب طرحهای راهبردی استوار است و جهت گیری اساسی طرح بر مشارکت مردمی و نهادهای مردمی و انطباق با خواستهای جامعه است . تغییر از معیارهای کاربری اراضی و فیزیکی به سمت مجموعهای از مؤلفههای اجتماعی، اقتصادی به زیست محیطی صورت گرفته و تغییر روش عوامل فنی به سمت عوامل سیاسی مشارکتی در طرح و سیاست و گرایش به سمت مدیریتگرائی و توجه به نهادهای محلی از تغییرات اساسی در مبانی نظری تهیه طرح های توسعه شهری کشورهای توسعه یافته بوده است که مبانی نظری نظام برنامه ریزی توسعه فراشهری - منطقه ای، ناحیه ای - و شهری ایران هنوز از آن کمتر بهره برده است و در مقاله سعی شده است با اشاره به سیر تکوینی برنامه-ریزی مشارکتی پرداخته شود و بنیانهای نظری برنامهریزی مشارکتی مورد ارزیابی قرار گرفته است و به تفصیل انواع مشارکت در برنامه ریزی ، اهداف مشارکت در برنامه ریزی و مزایای برنامه ریزی مشارکتی و الگوی شهروندان در فرایند توسعه شهری در متن مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است.
-1 مقدمه
مفهوم مشارکت به عنوان یک فرایند اجتماعی،جامع، چند جانبه، چند بعدی و چند فرهنگی سعی دارد همه گروهها مردم را در همه مراحل توسعه شرکت دهد. از اواخر دهه1950، مفهوم مشارکت و توسعهی مشارکتی به منزله مفهوم مهمی در مباحث توسعه اقتصادی و به دنبال شکست برنامههای اقتصادی مطرح شد. در آن زمان دو مشکل اساسی در طرحها توسعه،برنامهریزان و سیاستگذاران را به ارزیابی مجدد و بازنگری این قبیل برنامهها، واداشت.
شکست این برنامه در دستیابی به اهداف خود، این تطور را تقویت کرد که فقدان مشارکتهای مردمی در طراحی،اجرا و ارزیابی برنامهها زمینه ناکامی آنها را فراهم کرده است. از سوی دیگر، طرحها توسعه بیش از انکه در خدمت فقرا و محرومان-که گروههای هدف محسوب میشود-باشد، به تشدید نابرابری و فقر دامن میزند. در واکنش به نارسایی در برنامه ریزی توسعه، مفهوم مشارکت به صورت جدید مورد توجه قرار گرفت و فرایندهای تقویتکننده مشارکت مردم به عنوان زمینههای اصلی توسعه مطرح شد - شریف زاده،. - 59:1388 در الگوی جدید برنامهریزی و مدیریت شهر جهانی، اجرای پروژههای مشارکت شهری جایگاه خاصی یافته است.
اجرای پروژه توسعهی شهری یک فعالیت جمعی است مبتنی بر" نقش مشارکت شهروندی با الگوی متفاوت مبتنی بر مشارکت افراد، خانوادهها، گروهها، سازمانها، نهادها و بخشهای خصوصی و عمومی است. اصطلاع تخصصی توسعه پایین به بالا، نیز ناظر به مشارکتی مردم است و نقش مشارکتی مردم - افراد، گروهها، سازمانها - در فرایند توسعه از جمله توسعه شهری واقعیتی انکار ناپذیر است. با رویکرد توسعه گرا، رکن اصلی اجرای پروژههای توسعه شهری، مشارکت همه جانبه یکانهای سازنده جامعه شهری، افراد و گروههای شهری است. با توجه به اهمیت نقش مردم در جامعه از "مردم" با عنوان ثروث واقعی هر جامعه یاد میشود. مشارکت شهری برای نظام مدیریت شهری و توسعه شهری کارکردهای گوناگون دارد.
از جمله این کارکردها میتوان به افزایش دسترسی به اطلاعات شهری، تعیین شقوق توسعه شهری، تعیین اولویتهای و نیازهای شهروندان و کوشش جمعی برای اجرای پروژه توسعه شهری اشاره کرد. با توجه به رشد فزاینده شهرنشینی، پیچیدگی شدن مسائل شهری و بروز مشکلات عمده اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی،آموزشی، بهداشتی،حمل و نقل... در شهرها، لزوم چاره اندیشی و بکارگیری برنامهریزی جامع برای مواجه با اینگونه مسائل و بهبود زندگی شهری امری ضروری است. در واقع این رویکرد که در چارچوب سیاست گذاریهای بهبود و توانمندسازی مدیریت شهری مطرح شده، می توان ابزارهای کلیدی اثر گذاری را در اختیار نظام مدیریت شهری قرار دهد. در چارچوب یک مدیریت نوین شهری توجه به رویکردی مشارکتی در توسعه و مدیریت شهری ضروری به نظر میرسد.
-2مفهوم و معنای مشارکت
تاریخ حیات انسان تاریخ همکاری و مشارکت است. زمانی که نخستین بار انسان دریافت که می تواند با تجمیع توان خود بر مشکلات فائق آید مشارکت زاده شد. دموکراسی آتن تبلور خواست شهروندان در تعین سرنوشت خود بود. از انباشت تجربه ی تاریخی بشر، مشارکت در مفهوم امروزی خود متبلور شد. امروزه مشارکت در بستر جامعه ای دموکراتیک و مدنی صورتی نهادمند به خود می گیرد. در جامعه مدنی تشکل های مستقل از دولت در شرایط برابر و برخوردار از اطلاعات و امکانات مساوی زمینه ی مشارکت افراد در امور مربوط به خودشان را فراهم می سازد.
فرهنگ انگلیسی آکسفورد مشارکت«participation» را به عنوان »عمل یا واقعیت شرکت کردن، بخشی از چیزی را داشتن یا تشکیل دادن« دانسته است. - رهنما، - 1377:115 موسسه تحقیقاتی ملل متحد برای توسعه ی اجتماعی، مشارکت را »کوشش های سازمان یافته برای افزایش کنترل بر منابع و نهادهای نظم دهنده در شرایط اجتماعی معین از سوی برخی از گروه ها و جنبش هایی که تا کنون از حیطه ی اعمال چنین کنترلی محروم و مستثنی بوده اند« تعریف می کند. - غفاری، - 37 : 1380 بر مبنای این تعریف توانمند سازی گروههای محروم و جدا افتاده جهت ورود آنها به فرایند مشارکت در تصمیم سازی و نظارت بر امور مربوط به خود، از اهمیتی فزاینده بر خوردار است.
مجید رهنما با رویکردی توسعه ای ورود مردم به عرصه ی تصمیم سازی و کنترل را مستلزم توجه به پیش فرضهای »مشارکت مردمی« شامل: غلبه بر موانع موجود در مسیر مشارکت مردم در توسعه، ترجیح راهبرد مشارکت بر سایر راهبردهای توسعه، و امکان سازمان یابی مردم در جهت تامین مقاصد خویش، می داند. - رهنما، - 121- 122 :1377 همچنین مشارکت را فرایندی دانسته اند که طی آن فرد از طریق »احساس تعلق به گروه و شرکت فعالانه و داوطلبانه در آن« به طور ارادی به فعالیت اجتماعی دست می یازد.
- کمانرودی،همشهری آنلاین - مشخص بودن آمال و اهداف مشارکت کننده از رهگذر آگاهی وی نسبت به عواقب کنش خویش منجر به مشارکت فعالانه، داوطلبانه و ارادی مشارکت کننده می شود. در اینجا » مشارکت کنشی است که از رهگذر آن شهروندان یک جامعه،شرایط تحقق انتظارات خود را مهیا می سازند.« - تاجیک، - 1384 بر این مبنا مشارکت »تعهدی فعالانه، آزادانه و مسئولانه« است که به عنوان یکی از سازوکارهای اعمال قدرت از درون جامعه برمی خیزد. - کائوتری،. - 6: 1379 گروهی نیز مشارکت را این گونه تعریف کرده اند؛»مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی است که آنان را بر می انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی ، یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند. - طوسی، - 54 :1370
در تعریف یاد شده سه جزءِ مهم وجود دارد:
-درگیری ذهنی و عاطفی.
-انگیزش برای یاری دادن. -پذیرش مسئولیت.
فهرست وار به تعاریف دیگری از مشارکت اشاره می کنیم:
.1مشارکت،فعالیتی است که مشروط به برابری و آزادی انسان هاست.
.2مشارکت کنشی اجتماعی، آموختنی و ناشی از یادگیری و تربیت است.
.3مشارکت فعالیتی است، آگاهانه، آزادانه و گسترده. - کوزر، - 1972
.4مشارکت امری تحمیلی یا دعوتی نیست، بلکه نوعی توان بخشی و اعطای قدرت فراگیر به گروههای ضعیف است تا در مقابله بامشکلات خود نقش داشته باشند. چنین مشارکتی نه فرمایشی است و نه وضع کردنی،بلکه باید آن را به دست آورد. از این رو نمی توان آن ر ا به مثابه ی امتیازی دانست که حکومت ها به اتباع خود می دهند. - آتش بار، - 91 :1379
.5مشارکت به معنای بها دادن به نقش و نظر مردم در تصمیمگیری های سیاسی و دسترسی آنان به منابع قدرت است. - اوکلی ومارسدن ، - 88 :1370