بخشی از مقاله
چکیده:
آن چه در فرهنگ و تمدن هر ملت جزو حیطه هنر سنتی قرار می گیرد در حقیقت بازنمود تفکرات و نحوه نگرش آن قوم در باب جهان هستی و ایدئولوژی آنان در باب عالم، زندگی و مرگ است که در کالبد آثار هنری ایشان متبلور می گردد. بنابراین برای دریافتی غیر سطحی و دستیابی به ژرف ساخت های معنایی از آثار هنری هر قوم یا ملت باید به ریشه یابی معنای ضمنی این آثار در باورهای دینی به مثابه شکل دهنده جهان بینی و ایدئولوژی آنان پرداخته شود.
در این پژوهش سعی بر آن است تا با گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و جمع بندی به شیوه توصیفی - تطبیقی، خاستگاه معانی ضمنی محمول در هنر های سنتی ایرانی - اسلامی با کنکاش در مقوله فرهنگ و هنر اسلامی به مثابه هنر مقدس و معنادار تا حد امکان ریشه یابی گردد. همچنین میزان تاثیر گنجاندن این ژرف ساخت ها با رویکرد آموزش آگاهی مدار در سرفصل های درسی رشته های هنری به ویژه هنر های سنتی و میزان تاثیر آن در بهبود روند آموزش و نیز پرورش هنرمندان آگاه با استفاده از نظرسنجی در جامعه آماری انتخابی از اساتید و دانشجویان دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز و دانشگاه هنر شیراز بررسی می گردد. هدف از این مقوله راهگشایی جهت پرورش هنرمندانی با توانمندی همزمان درتکنیک و معنا در حیطه هنرهای سنتی است، چرا که خلق آگاهانه، تضمین بقای تکنیک خلاق و معنادار در گذر زمان است.
کلمات کلیدی:» هنر سنتی، ژرف ساخت معنایی، دین، آموزش آگاهی مدار«
مقدمه
هنرهای سنتی، هنرها و صنایع ظریفهای هستند که در طول سدههای متمادی با حفظ ریشهها و سنتهای خود رشد کرده مراحل شکلگیری خود را گذرانده یا میگذرانند. یکی از ویژگیهای هنرهای سنتی جنبه رمزی و تمثیلی این هنرهاست. هنرهای سنتی بسیار متنوع و مطابق با نیازهای روحی و روانی اقوام مختلف پدید آمدهاند. از این رو همانند آیینهای منعکس کننده فرهنگ سنتی جامعه ایرانی بودهاند . هنرهای سنتی ایران را به 6 دسته عمده تقسیم میکنند:» شعر و ادبیات، موسیقی، معماری و هنرهای وابسته، نمایشهای سنتی و آیینی، نساجی سنتی مانند زریبافی یا زربفت و مخملبافی، صنایع مستظرفه که بجز 5 دسته بالا همه آثار هنری را شامل میشود. - - wikipedia.org
با کنکاش در نمونه های مختلف هنرهای نام برده در طول تاریخ ایران می توان مشاهده نمود که هنر سنتی انعکاسی از فرهنگ و جهان بینی هنرمند مسلمان ایرانی بوده است. به همین سبب در این پژوهش هنرهای سنتی به عنوان زیر مجموعه ای از هنر ایرانی - اسلامی بررسی می گردد. شرق شناسان و اسلام شناسان بسیاری در باب هنر اسلامی پژوهش و نگارش کرده اند که در یک جمع بندی کلی، این افراد به دو دسته کلی تقسیم می شوند. نخست گروهی که هنر اسلامی را به شیوه تاریخ نگاری ثبت و بررسی نموده اند. مانند »الگ گرابر« و »ریچارد اتینگهاوزن« - اتینگهاوزن و گرابر - 1386، » شیلا بلر«، »جاناتان بلوم« - بلر و بلوم ، - 1381 و »تالبوت رایس - «رایس - 1386
که در آثار خود خود تنها به ذکر توصیفی و جنبه تاریخی هنرهای اسلامی پرداخته اند. دسته دوم گروهی هستند که هنر اسلامی را به دیده هنری مقدس، نمادین و حامل معنای ضمنی نگریسته اند و به معناشناسی این هنر پرداخته اند. از جمله »تیتوس بورکهارت« - بورکهارت» - 1369هانری کربن - «کربن1377و1386و... - ، »فریتهوف شوئون« - شوئون - 1383 و پاپادوپولو - پاپادوپولو - 1368 و برای کلیت این هنر و همچنین جزء به جزء آن، قائل بر معانی نمادین و رمزی هستند. از آن جا که در این پژوهش اصل بر معناداری و نمادین بودن هنر قرار دارد، بنابراین برای اثبات فرضیه این پژوهش، نظریات ایشان به جهت اشتراک و همسویی با دیدگاه این پژوهش، مبنای استدلالات قرار داده خواهد شد.
فرهنگ بستر درک معنای هنر »فرهنگi «شامل شبکه ای از دانستنی های مشترک در میان یک قوم یا تمدن و تولیدی های متغیر بر اساس این دانستنی ها است. این مجموعه دانستنی ها به عنوان یک صافی برای تجربه ها، بازسازی تجربه ی گذشته و شکل دادن به حافظه، می تواند شخص را با تجربه های فعلی هم نوا کند که به این امر » طرح مند بودن شناخت« گفته می شود. شخصی که شناخت طرح مند او سخت شده باشد به سادگی در برابر تجربه های جدید تسلیم نمی شود بلکه سعی می کند آن ها را با تصویر عام ذهنی خود،