بخشی از مقاله
چکیده
شهر اسلامی انگارهای است چند بعدی و پیچیده که دیدگاههای مختلفی در چیستی و ابعاد آن ارائه شده است که گاه در تضاد با یکدیگر قرار دارند. از دلایل مناقشات در این عرصه از یک سو خلط مفاهیم و سوالات هستیشناسانه، معرفتشناسانه و روششناسانه از یک سو و اغتشاش و ابهام در مواضع معرفتشناسانه ازسوی دیگر است. معرفتشناسی حاوی داعیههایی درباره این امر است که چگونه میتوان چیزی را که وجود آن پذیرفته شده است شناسایی کرد.
مقاله حاضر با تاکید بر وجوه و مواضع معرفتشناختی در مهمترین منابع مرتبط با بررسی شهراسلامی، در پی آن است تا دیدگاهها و رویکردهای مهم در این عرصه را شناسایی نماید. نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که سه دیدگاه کلی در این عرصه قابل شناسایی است که عبارتند از قیاس، توصیف و تبدیل. در نهایت این مطالعه نتیجه میگیرد که ارائه تعریفی منسجم از شهر اسلامی و ارائه چهارچوبی مورد وفاق برای شهرسازی اسلامی از یک طرف نیازمند توجه همزمان به سوالات هستیشناختی، معرفت شناختی و روششناختی مطروحه است و از سوی دیگر مستلزم بیان شفاف و صریح مواضع ارجاعی در هر زمینه.
.1مقدمه
»شهر اسلامی« انگارهای پیچیده، چند بعدی و مناقشهآمیز است که یکصد سال پس از ابداع و بکارگیری آن، هنوز اجماعی پیرامون چیستی و ماهیت آن وجود ندارد. تنوع رشتهها و پژوهشگران دخیل در مطالعه این عرصه از دانش از مهمترین دلایل شرایط است اما با مداقه در منابع اصلی و اصیل مرتبط، میتوان خلط نگاهها و در واقع پرسشهای هستیشناسانه، معرفتشناسانه و روششناسانه از یک سو و مشخص نبودن مواضع هستیشناسانه به شهر اسلامی از سوی دیگر را به عنوان عللی دیگر در این آشفتگی دانست.
معنای فلسفی معرفتشناسی عبارت است از نظریه یا علم روش یا مبانی کسب معرفت. معرفتشناسی مرکب از اندیشههایی درباره این مسائل است که چه چیزی را میتوان معرفت محسوب داشت، چه چیزی را میتوان شناخت و چنین معرفتی باید با چه معیارهایی تطبیق کند تا بتوان آن را معرفت نامید و نه یک عقیده. بنا به مقاصد فعلی، معرفتشناسی به داعیهها یا مفروضاتی مربوط میشود که درباره راههای کسب معرفت به واقعیت اجتماعیاند، صرفنظر از هر معنایی که واقعیت اجتماعی داشته باشد - بلیکی، 1392، . - 22 به طور خلاصه معرفتشناسی حاوی داعیههایی درباره این امر است که چگونه میتوان چیزی را که وجود آن پذیرفته شده است شناسایی کرد.
این نگاه و سوالات مربوطه در مقابل دو دسته پرسش هستیشناختی و روششناختی قرار میگیرد. بر این مبنا در حالیکه پرسشهای معرفتشناختی در پی پاسخ به این سوالند که »ماهیت و رابطه بین شناسا و شناخته چیست؟«، پرسشهای هستیشناختی در پی آنند که »شکل و ماهیت واقعیت چیست؟ چه چیزی وجود دارد که میتوان درباره آن شناخت حاصل کرد؟و« نهایتاً در پرسشهای روششناختی، به دنبال پاسخ به این مسئله هستیم که پژوهشگر چطور میتواند به یافتن و شناسایی پدیدههایی بپردازد که باور دارد میتوانند شناخته شوند. - محمدپور، 1392، . - 29
بر مبنای آنچه بیان شد، مقاله حاضر در پی آن است تا با بررسی مهمترین منابع مربوطه و با تمرکز بر پرسشهای معرفتشناختی در خصوص راههای کسب معرفت در باب »شهر اسلامی«، ضمن دستهبندی انواع نگرشهای و دیدگاههای مربوطه، به بررسی انتقادی آنها بپردازد. در جایی دیگر - و در پرتو همایش حاضر - ادبیات فارسی مربوط به »شهر اسلامی« مورد کنکاش قرار گرفتهاند - بابائی سالانقوچ و مسعود، 1393 - ، از این رو نوشتار حاضر به کنکاش در ادبیات لاتین مرتبط با موضوع، که خود منشاء پیدایش این انگاره بودهاند، میپردازد.
.2روش تحقیق
با توجه به ماهیت نظری پژوهش، روش تحقیق به صورت اسنادی و بررسی متون میباشد. گردآوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانهای، مطالعات و پژوهشهای موجود و پایگاههای اطلاعاتی است و به این منظور، منابع مربوط به شهر و شهرسازی اسلامی در نظامهای علمی گوناگون مورد کنکاش قرار گرفتهاند. با توجه به سابقه حدود یک صد ساله توجه به مقوله شهر اسلامی و با عنایت به اهمیت نخستین پژوهشهای انجام شده در این عرصه که در برخی موارد هنوز - با اشاره مستقیم و یا بدون اشاره به منبع اصلی - مرجع بسیاری دیدگاهها، تصورات و مفاهیم مرتبط با شهر اسلامی است2، مطالعه به این دیدگاهها ضروری مینمود که این به مهم با استفاده از منابع ثانویه جامع عمل پوشانده شد.
.3ریشههای پیدایش انگاره »شهر اسلامی«
پژوهشهای نخستین در باب شهر اسلامی اساساً بر پایه دو رویکرد قرار داشتهاند؛ یکی از این رویکردها ساختار شهر اسلامی را به عوامل مذهبی و اجتماعی نسبت میداده و دیگری در پی توصیف ساختار این شهر بوسیله رویکردی داشته که بیشتر وابسته به تحلیل ساختار شهر و ویژگیهای فیزیکی آن بود . - Neglia, 2008, 3 - در ادامه تلاش خواهد شد ویژگیهای هر یک از دو رویکرد ذیل عناوین رویکرد تاریخ هنر و رویکرد جامعهشناسانه بر مبنای اسناد و مطالعات مربوط شناسایی گردد تا پس از آن به دستهبندی و نقد نگاههای هستیشناسانه به انگاره »شهر اسلامی« پرداخته شود.
رویکرد تاریخ هنر به شهر اسلامی را از نظر شکلی و با استفاده از تحلیل گونهشناسانه و مورفولوژیکی تحلیل مینماید . - Al Sayyad&Tureli, 2009, 600 - یک از نخستین تلاشها در تدوین ویژگیهای شهر اسلامی مقاله ویلیام مارکیس با عنوان » اسلام گرایی و زندگی شهری« است در سال 1928 به چاپ رسید. وی در این مقاله برخی موضوعات را معرفی مینماید که در بحثهای متعاقب آن در مورد شهر اسلامی بارها و بارها ظاهر شدهاند.
برخی از مهمترین این انگارهها عبارتند ازاسلام: اساساً دینی شهری است؛ شهرهای جدید بسیاری توسط قدرتها و سلسلههای اسلامی ایجاد شدهاند؛ علاوه بر آن، وی برپایه توصیفات ابنخلدون، تعریفی از »شهر اسلامی« ارائه داده و آن را متشکل از سه جزء مسجد، بازار - سوق - و حمام میداند . - Abu-Lughod, 1987, 155-156 - پس از وی جرج مارکیس دردهه 40، با پذیرفتن انگارههای پیشین، و با تاکید بر اهمیت عناصر سهگانه یاد شده، به توصیف شهر اسلامی اقدام مینماید و مورفولوژی را به آن اعطا مینماید.