بخشی از مقاله
چکیده
در اصطلاح ادبی به آثاری که مایهی افتخار ادبیات ملی یک کشور است، آثار کلاسیک گفته میشود. در ادبیات غرب عنوان »کلاسیک« به مکتب ادبی گفته میشود که پیش از پیدایش سایر مکاتب ادبی - از قرن پانزدهم تا هفدهم - در اروپا به وجود آمده و از ادبیات قدیم یونان و روم تقلید کرده است. اگرچه برخی گفتهاند در ادبیات فارسی نمیتوان مکتبی را به نام کلاسیسیسم به مفهوم آن چه در ادبیات غرب معمول است، در نظر گرفت اما اگر کلاسیک را به معانی عام و رایج آن در ادبیات در نظر بگیریم، میتوان در آثار شاعران دوره های مختلف نشانههایی از اندیشهها و اصول این مکتب را به طور پراکنده یافت بدون این که این اصول را برای آنان مشخص کرده باشند.
برای نمونه: پژوهشگران شباهتهای زیادی بین سعدی در ادبیات فارسی و جانسون در مکاتب ادبی اروپا یافته اند که مهمترین آنها سبک نگارش و جهانبینی کلاسیسیستی آنان بوده است. این در حالی است که سعدی قرنها پیش از شکلگیری مکتب کلاسیسیسم و تبین اصول آن میزیسته است. یکی از محوریترین اصول مکتب کلاسیسیسم جهانی بودن آن است. بر این اساس رسالت نویسنده ی کلاسیک آفریدن ادبیاتی است که بی زمان باشد و در همهی قرون و اعصار و برای همهی نسلهای انسانی دل نشین و خواندنی بنماید.
کلاسیکها برای مکتب خود اصول و قواعدی را تعیین کردند که زیبایی کلام، تقلید، وضوح و ایجاز، برونگرایی، پیوند با عقل و طبیعت و وحدتهای سهگانه از مهمترین آنها میباشد. آنان به پیروان خویش تأکید می کردند که بر مبنای این قواعد و با رعایت آنها آثار خود را پدید بیاورند. در این مقاله از طریق مقایسهی اصول کلاسیسیسم با ویژگیهای سبکی آثار پیشینیان ادب فارسی ردﱢ پای این مکتب را در ادبیات فارسی جست وجو مینماییم و نشان میدهیم که در گنجینه ی غنی ادبیات فارسی همواره سبکها و اندیشههای مختلف ادبی و اجتماعی از جمله مکتب کلاسیسیسم مطرح بوده است.
مقدمه
کلاسیسیسم قدیمترین مکتب ادبی است که برای زندهکردن میراث یونانی- لاتین به وجود آمده است. در روم باستان این واژه برای طبقهای به کار برده می شد که افراد آن از نظر وضع مالی و درآمد ممتاز بودند. عدهای آن را شاخهی حجب آلودی از باروک شمردهاند که تغییر قیافه داده است. - رک.سیدحسینی، - 82 :1376 این نکته که مکتب کلاسیسیسم ویژهی طبقهی ممتاز، نجبا و درباریان بود و شرح زندگی طبقات پایین در آن راه نداشت - «نوری، - 89 :1388 آن را به ادبیات درباری و سنتی ایران نزدیک مینماید که سرشار از تصاویر اشرافی، زیورآلات و شکوه دربارهای آن عصر است. اصول آن منحصر به ادبیات تمثیلی - درام، تراژدی و داستان - است. - نجیبالکیلانی، - 85 :1376 می توان آن را مکتب سنتگرایی در ادبیات و هنر به ویژه تقلید از نویسندگان باستان و نقطهی مقابل رمانتیسم به شمار آورد چرا که رمانتیسم در پی آن است که آدمی را به آینده پرتاب کند و او را به تجربههای تازه فرا خواند و خلاقیت را در او برانگیزد. - رک.فتوحی، - 83 :1385
دورهی کلاسیک بیش از هر چیزی دورهی سلسلهی مراتب است. حکومت سلطنتی با قدرت زیادی مستقر شده است، شعاری که وجود دارد: «oneloi ,onefoi ,oneroi» یعنی یک قانون، یک دین، یک شاه. هرچند برخی معتقدند که » در ادبیات فارسی نمی تواند مکتبی به نام کلاسیسیسم به مفهوم آن چه در ادبیات غرب معمول است، وجود داشته باشد اما اگر کلاسیک را به معنی مطلق ادبیات قدیم در مقابل ادبیات جدید بدانیم، آثار شاعران دورهی بازگشت را میتوانیم کلاسیسیسم از نظر شیوهی بیان بنامیم. - رک.میرصادقی، - 121 :1368 ولی ما در این مقاله سعی داریم با مقایسهی اصول و قواعد کلاسیسیسم با ویژگیهایسبکی آثار پیشینیان ادب فارسی ردﱢ پای این مکاتب را در ادبیات فارسی جست و جو نماییم.
برای نمونه پژوهشگران شباهتهای زیادی بین سعدی و جانسون یافتهاند که مهمترین آنها سبک نگارش و جهانبینی کلاسیسیستی آنان بوده است. - رک.اولیایینیا، - 18 : 1380 یکی از محوریترین اصول مکتب کلاسیسیسم جهانی بودن آن است. بر این اساس رسالت نویسندهی کلاسیک آن است که ادبیاتی بیافریند که بیزمان باشد و در همهی قرون و اعصار و برای همهی نسلهای انسانی دلنشین و خواندنی بنماید.
کلاسیک در لغت و اصطلاح
در اصطلاح ادبی کلمه ی کلاسیک به معنی وسیع خود به تمامی آثاری که نمونهی ادبیات کشوری شمرده می شود و مایهی افتخار ادبیات ملی آن کشور است، اطلاق میشود. در بحث مکتبهای ادبی عنوان »کلاسیک« به مکتب ادبی گفته میشود که پیش از پیدایش سایر مکاتب ادبی - از قرن پانزدهم الی هفدهم - در اروپا به وجود آمده و از ادبیات قدیم یونان و روم تقلید کرده است. - سیدحسینی، - 18 :1376 شاعران قرن هفدهم فرانسه به دنبال نهضت اومانیسم2، این هنر قدیم را برای خود سرمشق قرار دادند و آثار خویش را به پیروی از ادبیات یونان و روم قدیم و برمبنای عقاید ارسطو به وجود آوردند. به طور خلاصه میتوان گفت که کلاسیک در متون ادبی و هنری به سه معنی به کار رفته است:
1 آثار ادبی فرانسه که پیش از پیدایش سایر مکاتب ادبی به تقلید از آثار یونان و روم قدیم پدید آمدهاند.
2 آثار ادبی قدیم که با گذشت زمان باز هم از اعتبار برخوردار هستند و مایهی افتخار ادبیات ملی هستند. در این معنا آثاری مثل: شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ ، کلیله و دمنه و تاریخ بیهقی در ادبیات فارسی کلاسیک به شمار میروند. 3 آثاری که به علت خصوصیات ارزشمند خود از شهرت و افتخار برخوردار شدهاند، هرچند قدیمی نباشند. مثل: تعدادی از اشعار سهراب سپهری، اخوان ثالث، قیصر امین پور. - میرصادقی، - 225 :1381
مکتب کلاسیسیسم و ریشه یابی اصول آن در ادبیات فارسی
استاد بزرگ مکتب کلاسیسیسم در فرانسه بوالو3 بود که اصول این مکتب را که قدما گفته بودند به طور مشروحتر و رساتر تکرار کرد. ادبیات کلاسیک قرن هفدهم ادبیات مردمی و مورد توجه همهی طبقات نیست. بزرگترین امتیازی که بر سایر جریانهای ادبی دارد این که اجتماعی و همصداست به این سبب بیشترین موفقیت آن در عالم تئاتر است که میخواهد همیشه خطابش مردمی باشند که در یک جا گرد آمدهاند. اصول و فرمهای کلاسیک ابتدا در نمایشنامه به تکامل رسید. در واقع نمایشنامه کلاسیک فرمی ادبی بود که بسیار مورد استفاده قرار میگرفت و به همین دلیل»کاملترین رشد« - فریدریش، - 335 : 1388 را داشت.
پیروان کلاسیسیسم معتقدند: هر چیز حتی شرکت در محافل قواعدی دارد. پس در زندگی ادبی نیز باید تابع قواعد و انضباط بود. از نظر آنها هنر عبارت از تفنن یا تفریح نیست، هنر فقط وقتی ارزش دارد که چیزی یاد بدهد یا به اخلاق خدمت کند. اثر هنری وقتی به کمال می رسد که از این قواعد پیروی کند. از این لحاظ نقطهی مقابل مکتب پارناسین - 4هنر برای هنر - است. در نظر کلاسیکها هنر اصلی شاعر یا نویسنده رعایت دقیق اصول تعیین شده بود. نویسنده ای می توانست اثر زیبا به وجود آورد که قواعد مکتب کلاسیک را بهتر رعایت کرده باشد. هر چند به طور صد درصد تابع اصول و قواعد وضع شده نبودند ولی کسانی را که از این قواعد پیروی نمی کردند، کلاسیک به شمار نمیآوردند. - سیدحسینی، - 32 :1376
اصول و قواعد مکتب کلاسیسیسم
کلاسیکها برای مکتب خود اصول و قواعد خاصی را تعیین کرده بودند و به پیروان خویش تأکید میکردند که بر مبنای این قواعد و با رعایت آنها آثار خود را پدید بیاورند. مهم ترین این اصول عبارتند از:
-1 تقلید: در اصول کلاسیسیسم تقلید به دو معنا به کار می رود:
الف- تقلید از طبیعت.
ب- تقلید از قدما.
الف تقلید از طبیعت: از دیدگاه پیروان کلاسیسیسم طبیعت الگوی کامل نظم و ثبات و تعادل است. پس باید از روح طبیعت که ثابت، متعادل و جاودانه است، الگوبرداری نمود. - رک.فتوحی، - 85 :1385 بوالو در فن شعر خود میگوید:»حتی یک لحظه هم از طبیعت غافل نشوید.« البته بنیانگذاران سایر مکاتب نیز ادعای تقلید از طبیعت را دارند. مثلاً ویکتور هوگو، پیشوای رمانتیسم، در عین حال که به مخالفت با کلاسیسیسم برخاسته است، اراده می کند که فرمانروائی طبیعت را مستقر سازد. امیل زولا نیز وقتی ناتورالیسم را بنیان نهاد ادعا کرد طبیعت را به عنوان چیز تازهای در ادبیات آورده است.
تقلید کلاسیکها از طبیعت با روش دیگران فرق دارد. از نظر آنها هنرمند باید از زوائد و مطالب اضافی مجزا شود و به تنهایی خودنمائی کند. او باید به طبیعت فرمان دهد که بهتر از هر موقع دیگری جلوه کند. هنرمند کلاسیک باید به جای نقاشیِ طبیعت صورت کاملتری از آن را بسازد و آن را با آرمانها و آرزوهای بشریت توأم گرداند. هنرمند کلاسیک نمیخواهد از تمام طبیعت تقلید کند او اغلب درصدد تقلید از »طبیعت انسانی« است.
سنت اورمون در اینباره میگوید: گفتاری که در آن فقط از درختان و رودها و چمنزارها و کوهها و باغ ها سخن رود، اثر رخوت آوری در ما دارد یا حداقل لذت تازهای ایجاد نمی کند. اما آنچه از بشریت گرفته شده است از قبیل تمایلات و محبتها وتأثرات، طبیعتاً در اعماق روح ما نفوذ میکند و احساس میشود. زیرا زائیدهی طبیعت واحدی است و به آسانی از روح هنرمند به روح خواننده یا تماشاگر منتقل میشود. پرداختن به طبیعت بستگی به هنرمندی و ذوق شاعر دارد؛ چرا که در ادبیات فارسی شاعران در برخی از اشعار خود صرفا به وصف طبیعت پرداخته و اشعار زیبایی سرودهاند. برای مثال منوچهری در مسمطی میسراید:
کرده گلو پر ز باد قمری سنجاب پوش کبک فرو ریخته مشک به سوراخ گوش
بلبلکان با نشاط، قمریکان با خروش در دهن لاله مشک، در دهن نحل نوش
- 4 کمال مطلوب شعر پارناسین این است که شعر را از لحاظ استحکام و زیبایی به پای مجسمه برساند. از نظر آنان شعر نه باید بخنداند و نه باید بگریاند. بلکه فقط باید زیبا باشد و هدف خود را در خود بجوید.