بخشی از مقاله

چکیده

زمان دستوري و نمود از ویژگیهاي گزاره و درنتیجه، جمله هستند که اولی براي بازنمایی زمان تقویمی رخداد و دومی در راستاي بیان چگونگی محتواي گزاره بهکارگرفتهمیشود. یکی از رویکردهاي معناشناختی براي تحلیل این دو مفهوم معناشناسی مبتنیبرشرطصدق است که تا به امروز در زبانشناسی ایران کسی بدان نپرداختهاست. لذا این تحقیق بیشتر تلاشی براي آغاز ورود به این حیطه زبانشناختی در کشور است.

اساس این پژوهش مقاله اوگیهارا - 2007 - است که بیانمیکند منطق زمان دستوري تا حد زیادي در درك ما از نظامس هاي زمانی زبان طبیعی نقشدارد. در این مقاله، ابتدا خلاصهاي از مقاله اوگیهارا آوردهمیشود تا مبناي نظري تحقیق باشد، و سپس تحلیلی معنایی براي چند داده فارسی ارائهمیگردد. در نهایت، این نتیجه بهدست میآید که لزومی به رویکرد ترکیبی اوگیهارا نیست و تنها رویکرد لسور وجودي نسبت به زمان دستوري گذشتهل پریور - - 1965 کفایت میکند.

.1 مقدمه

معناشناسی مبتنیبرشرطصدق2 آن گرایش از معناشناسی است که به مطالعه شرایط صدق و کذب جملهها با توجه به حقایق جهان بیرونی و با استفاده از زبان منطق و ابزارهاي صوري میپردازد و تحلیل معنایی جملات را که مرتبط با حضور واقعیت یا عدم واقعیت در جهان بیرونی است بهدستمیدهد. این مقاله به دنبال آن است که براي تعدادي جمله از زبان فارسی که داراي وندهاي زمان دستوري3 و نمود هستند، براساس معناشناسی صوري4 یا همان معناشناسی مبتنی برشرطصدق تحلیلی ارائه دهد.

اوگیهارا - 2007 - 5 این کار را برروي دادههاي زبان انگلیسی انجامداده و باوردارد که ایدة کلی مقالهاش بر روي دادههاي هر زبانی قابل اعمال است؛ لذا نگارندگان این مقاله نیز با پیروي از اصول و دیدگاه وي، تعدادي از دادههاي زبان فارسی را تحلیل میکند تا هم صحت ادعاي وي را بسنجد و هم سرآغازي براي معناشناسی صوري در ایران باشد. براي نیل به این مقصود، در بخش دوم، آراء کلی اوگیهارا بهطور خلاصه شرحدادهمیشود. بخش سوم به تحلیل معنایی از چند جمله فارسی ارائه میپردازد و نهایتا، در بخش چهارم، نتیجه پژوهش بهدستدادهس میشود.

نکته قابل ذکر آنکه دقت به تفاوت محتوایی میان لزمان دستوريل و لزمان تقویمیل1 در این مقاله مهم است. زمان تقویمی زمانی در خارج از نظام زبانی و در جهان بیرونی است که میتواند زمان وقوع رخداد و یا زمان اداي پارهگفتار توسط گوینده باشد. لزمان تقویمی همان زمان اصلی است، یعنی گذر آنات و لحظهها که درك میکنیم و به طور کلی به گذشته، حال و آینده تقسیم میشودل - انوري و گیوي، . - 44 :1377 تشخیص این زمان اغلب در بافت میسر میشود.

در مقابل، زمان دستوري آن زمانی است که تکواژهاي زمان در داخل نظام زبانی مشخص میکنند. لمراد از زمان دستوري نامی است که فعلها با آن نامیده شدهاند. مثلا لرفتمل را ماضی مطلق= گذشته ساده مینامند. ماضی مطلق نام این فعل است، اما دلیل آن نیست که این فعل همیشه بر گذشته دلالت کندل - انوري و گیوي، . - 44 :1377 تشخیص این زمان بافت آزاد است؛ براي مثال، در جمله .1ب زمان دستوري لاومدمل گذشته ساده است، در حالیکه زمان تقویمی آن، حال و یا آینده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید