بخشی از مقاله
چکیده:
در این مقاله اصول آموزشی که برگرفته از مفاهیم اساسی معنی شناسی شناختی لیکاف است، به عنوان اصول تدریس آموزش معنای برخی از افعال معرفی میگردد و هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شیوهی تدریس مبتنی بر رویکرد زبانشناسی شناختی بر تقویت و توسعه -فعلهای زبان آموزان فارسی است. دادههای این پژوهش شامل 90 فعل مرکب و ساده پرکاربرد در آموزش زبان فارسی میباشد.
بدین منظور با روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون 40 نفر از فارسی آموزان سطح میانی مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه امام خمینی قزوین به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و سپس عملکرد فارسی آموزان را در یادگیری معنای فعلهای زبان فارسی در دو گروه آزمایش و کنترل مقایسه شد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل وجود دارد و گروه آزمایش نتایج بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند که این موید کارآمدی رویکرد شناختی در آموزش واژگان زبان دوم میباشد.
مقدمه:
هدف اصلی یادگیری زبان برقراری ارتباط است. برای دستیابی به این هدف، واژه نقش مهمی ایفا میکند. چرا که ایجاد ارتباط بدون واژه غیر ممکن است. پرورش و تقویت واژگان نیازمند عواملی چند از جمله مطالب آموزشی مناسب، معلم آگاه به اصول آموزش و نیز شیوهها و راهکارهای آموزشی کارآمد است و آنچه همیشه دغدغهی معلمان زبان دوم بوده است؛ آن است که چه شیوهای را میتوان اتخاذ کرد تا ضمن تقویت مهارتهای زبانی زبان آموزان، کلاس درس جذابی داشته باشیم.
به اعتقاد لانگاکر - 1999 - گروه اندکی هستند که معتقدند آموزش زبان کاری ساده است و توصیه های زبان شناسان همیشه به ساده سازی این امر نمی انجامد ؟اگر این زبان شناسان خود مدرس زبان نباشند، توصیه هایشان درمورد آموزش زبان چندان عملی نیست ؟آنچه زبان شناسان می توانند انجام دهند این است که به بررسی ساختارهای زبان های خاص و ویژگی های زبان به صور عمومی بپردازند اما اگر کار را تا این حد نیز محدود نماییم، باز هم نمی توان به داده های زبان شناسان اعتماد کرد؟آنها با یکدیگر بر سر موضوعات اساسی اختلاف نظر دارند؛ پس ”حداقل“ برخی از آناناصولاً در اشتباهند به همین دلیل جای تعجب نیست که تأثیر توصیه های زبان شناسان بر آموزش زبان خیلی خارق العاده به حساب نمی آید و حتی گاهی خیلی هم مؤثر نیست ؟حال باید دید که آیا تدریس زبان با کمک مفاهیمی از زبان شناسی شناختی وضعیت بهتری پیدا می کند یا خیر.
در این مقاله اصول آموزشی که برگرفته از مفاهیم اساسی معنی شناسی شناختی لیکاف است، به عنوان اصول تدریس آموزش معنای برخی از افعال معرفی میگردد و هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شیوهی تدریس مبتنی بر رویکرد زبانشناسی شناختی بر تقویت و توسعه -فعلهای زبان آموزان فارسی است.
1. پیشینهی تحقیق:
در سالهای اخیر پژوهشهای گستردهای بر مبنای زبانشناسی شناختی در آموزش زبان دوم صورت گرفته است که نشان دادهاند به کارگیری از این رویکرد تاثیر به سزایی در یادگیری و یاددهی دارد.
مطالعات غیر ایرانی
پاولویچ - 2010 - در مقالهی خود به عنوان زبانشناسی شناختی و تدریس زبان انگلیسی در گروههای زبان انگلیسی به کاربرد زبانشناسی شناختی در آموزش زبان در سطوح نحوی و واژگانی بررسی کرده است و نتایج آن نشان میدهد که زبانشناسی شناختی به طور عام و دستور زبان ساختی به طور خاص به صورت بالقوه میتوانند در گروههای انگلیسی برای تدریس زبان به کار گرفته شوند. براساس دیدگاه پاولویچ، زباشناسی شناختی میتواند انگیزش زبان آموزان را برای مطالعه مطالب متنوع زبانی افزایش دهد و از سوی دیگر زبانشناسی شناختی میتواند بافتی معنامند برای زبان آموزان فراهم کند تا انواع ساختهای خاص را با تمرکز بر جنبههای نحوی، معنایی و کاربردی آن و براساس ارتباطات استعاری فراگیرند و توجه زبان آموزان را به استعارههای موجود در زبان جلب میکند و نیز این رویکرد تبیینهایی دربارهی گسترش معنایی در زبان به زبانآموزان ارائه میدهد
لانگاکر معتقد است که رویکرد دستور زبانشناسی شناختی در مقایسه با دیگر نظریههای دستورزبان، زمینهی نوید بخشتری را برای تعلیم زبان پیشنهاد میکند و علت آن را به این دلیل میداند که به معنا تمرکز دارد. یعنی دستور شناختی معنامندی دستور را طوری پیشنهاد میکند که انگار هر مقولهی دستوری - اسم، فعل، فاعل، مفعول و غیره - میتوانند از لحاظ معنایی توصیف شوند و نیز این رویکرد کاربردی است و از این رو بر یادگیری حقییقی تمرکز دارد.
هادسن براین باور است که همانند حافظه، زبان - مجموع واژگان و دستور زبان - یک شبکه است. شبکهی زبان از طریق تعمیم، استقراء، انگیزش و توجه قابل آموزش و یادگیری است.
مایکل آچارد - 2008 - به رویکرد دستور شناختی به آموزش زبان دوم اشاره میکند و مثالهایی از افعال درکی / سببی زبان فرانسه به همراه طرح پیشنهادی تدریس برای آموزش ادات معرفه و بخش نمای زبان فرانسه از منظر دستور شناختی ارائه میدهد.
تایلر - 2003 - افعال وجهی در زبان انگلیسی را بررسی میکند و با مقایسهی تحلیل سنتی و تحلیل زبانشناسی شناختی از این افعال، معتقد است که رویکرد زبانشناسی شناختی بر روش سنتی برتری دارد.
ورسپور - 2008 - بر این باور است که زبانشناسی شناختی ضمن آنکه به زبان آموزان کمک میکند تا از تفاوتهای فرهنگی و مفهوم سازی آگاه شوند، آموزش دستور زبان را سادهتر میکند و رویکرد بهتر و کیفیتری در این خصوص نسبت به رویکردهای سنتی ارائه میدهد.
هوگو - 2005 - رویکرد شناختی آموزش ادات را با رویکرد نقش گرایی مقایسه میکند.
ماتسو موتو - 2008 - به نگرش زبانشناسی شناختی به آموزش دستور و به طور ویژه آموزش فعل find و معانی و کاربردها و متممهای آن در کاربردهای مختلف ارتباطی بررسی میکند و نتایج حاصل از این پژوهش کارکرد و کاربردهای گوناگون این فعل را نشان میدهد.
تیلر و ایوانز - 2004 - معتقدند که این رویکرد از کارکرد چندین ساخت دستوری و مقولههای واژگانی در ارتباط باهم و چگونگی کاربردهای نظامند و متفاوت این صورتها نسبت به هم ارزش یکدست و قابلیت دسترسی را به دست میدهد و به این دلیل است که زبانشناسی شناختی رویکرد کاربرد محور را نسبت به زبان اتخاذ میکند و ضرورت بافتی که در آن مقولههای واژگانی و ساختهای دستوری رخ میدهند، واقف است. الیس و رابینسون - 2008:46 - معتقدند که زبانشناسی شناختی زبان از طریق کاربرد فراگرفته میشود و این فرض متحمن تاثیر طبیعی متقابل این رویکرد بر پژوهشهای مربوط به کاربرد زبان، پردازش زبان و شبیهسازیهای آماری و محاسباتی یادگیری است.
مطالعات ایرانی:
در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم پژوهشهای اندکی با استفاده از این رویکرد شده است که بیشتر در آموزش دستور تمرکز داشتهاند.
عباسی - 1391 - به آموزش وجه و زمان دستوری با توجه به رویکرد زبانشناسی شناختی پرداخته است که دادههای این پژوهش حدود 294 جلمه ساده و مرکبی میشود که از میان منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان و منابع نوشتاری و گفتاری دیگر گردآوری شده است. وجه فعل در این دادهها بر پایه مفهوم احتمال وقوع و نظریه فضاهای ذهنی مورد بررسی قرار گرفته و نتیجهگیری میشود که گوینده فارسیزبان سه فضای ذهنی اخباری، التزامی/ محتمل و غیرمحتمل در ذهن دارد که در این فضاها وجه فعل به شیوهای خاص سامان مییابد. این سه فضا پایه دستوری آموزش وجه فعل در جملات مختلف مرکب و ساده را به دست میدهد.