بخشی از مقاله

چکیده

فرقه بهائیه، فرقه ای منشعب از فرقه بابیه است که به عنوان یک جنبش اجتماعی در قرن سیزده هجری - نوزده میلادی - در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتی علیه سنتهای دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد . این پژوهش می کوشد با روشی تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای نظیر کتاب، مقاله و پایان نامه و .. به هدف اصلی پژوهش که بررسی زمینه های اجتماعی ظهور بهائیت است، بپردازد.

نتایج این پژوهش نشان می دهد بهائیت پس از تشکیل به واسطه ابزار و اهدافی که داشت به سرعت در کنار حکومتهای استعماری و در مقابل فرهنگ اصیل ملی اسلامی قرار گرفت و به عنوان ابزار استعمارگران به کار رفت . از منظر اجتماعی، بروز این جنبش در ایران در زمان ایجاد فرهنگ گرایش به غرب پس از جنگهای ایران و روس و در نتیجه مخالفت با سنت های غلطی نظیر استبداد شاهان وقت ایران بود. که باعث شکل گیری نهضت های بدیع مذهبی گردیده نظیر بهائیت و فرقه شیخیه شد.

.1 مقدمه

ایجاد ادیان و فرق ساختگی یکی از ترفندهای مرسوم دول استعمارگر برای به انحراف کشیدن جریان صحیح دینداری بوده است. در حقیقت هدف کلی این بوده که فرق دست ساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده ویا حداقل چهره ادیان الهی را مشوش سازند. در حوزه یهودیت و مسیحیت این امر تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده و ما امروز شاهد گروهها و فرقه های مختلفی هستیم که با آدابی عجیب و مناسکی غریب تر عده ای را به گرد خویش جمع کرده و ادعای سعادت و رستگاری برای آنان دارند در مقوله مهدویت نیز قریب یکصد و پنجاه سال پیش با کمک و هدایت استعمار انگلیس، گروه دست سازی با نام و عنوان بابیت و آیین بهایی در کشور ما شکل گرفت و طبق بررسی های به عمل آمده و اعلام محققان و صاحبنظران تاریخی، جهت گیری کلی بهائیت جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید - که در عقاید شیعه، نواب امام زمان - عج - تلقی می شوند - و مشغول کردن آنان به مکتبی ساخته بشربود.

مکتبی که جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش فزونی داشت و بتدریج از صحنه های زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می شد و در نهایت گرایش به این ایدئولوژی موجب جدا شدن مردم از دین و دینداری گردید و پیوستن به مکاتب غیر دینی را تسهیل می نمود . نوشته های سید علی محمد باب ، میرزا حسینعلی بهاء االله و عبد البهاء، تا حدی نیز شوقی افندی ربانی ، از نظر بهائیان مقدس است ، اما کتب باب عموما در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد، دلیل آن این است که بهائیان از حقایق اعتقادات خود آگاه نگردندبه همین دلیل بیت العدل مانع چاپ وانشار کتب باب می گردد، و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلی نوری در نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار است .

تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته به نوزده ماه ، در هر ماه به نوزده روز تقسیم می شود و چهار روز ،در سالهای کبیسه پنج روز، باقیمانده ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است . بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان ، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی نوری در بغداد هستند. بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد. آیین بهایی از ابتدای پیدایش در میان مسلمانان به عنوان یک انحراف اعتقادی ،فرقه ضاله ، شناخته شد. ادعای بابیت و سپس قائمیت و مهدویت توسط سید علی محمد باب با توجه به احادیث قطعی پذیزفته نبود.

ویژگیهای مهدی موعود،عج، در احادیث اسلامی به گونه ای تبیین شده که راه هر گونه ادعای بیجا را بسته است . در احادیث ادعای بابیت امام غایب به شدت محکوم شده است . ادعای دین جدید توسط باب و بهاء االله با اعتقاد به خاتمیت پیامبر اسلام صلی االله علیه و آله که توسط همه مسلمانان پذیرفته شده است ، سازگار نبود. از این رو علی رغم تبلیغات گسترده ، بهائیان در میان مسلمانان و شیعیان جایگاهی نیافتند.

تاریخ پر حادثه رهبران بهائی ، نادرست درآمدن پیشگویی های آنان و منازعات دور از ادب از یکسو و حمایتهای دولتهای استعماری در مواضع مختلف از سران بهایی و بویژه همراهی آنان با دولت اسرائیل از سوی دیگر، زمینه فعالیت در کشورهای اسلامی ، خصوصا ایران ، را از بهائیان گرفت . مؤلفان بسیاری در نقد این آیین کتاب نوشتند. علمای حوزه های علمیه شیعه و دانشگاه الازهر و مفتیان بلاد اسلامی جدا بودن این فرقه از امت اسلامی را اعلام داشتند و آنان را مخالفان ضروریات اسلام معرفی کردند. بازگشت برخی مقامات و مبلغان بهائی از این آیین و افشای مسائل درونی این فرقه ، نیز عامل مهم فاصله گرفتن مسمانان از این آیین بوده است. با ذکر این مقدمات وارد بحث اصلی شده و با تاریخچه شکل گیری این فرقه ساختگی بیشتر آشنا می شویم.

.2 پیش زمینه تاریخی شکل گیری فرقه بهائیت

در این بخش بدنبال پاسخ به این پرسش هستیم که مقدمات فرقه بهائیت چگونه شکل گرفت چرا که پاسخ به این پرسش کلید فتح الباب فهم اتفاقات ، ماهیت و علل مسائل مختلف بعدی نیز مطرح شده در این پژوهش می باشد. زمان حاکمیت صفویه که تفکر شیعه پس از قرن ها از حاشیه به هسته قدرت سیاسی راه یافته بود، چندین جریان شبه مذهبی از دل این تفکر سربرآورده و به نوعی مدعی حکومت و قدرت شدند. تأمل در این جریان ها به خوبی نشان می دهد که چگونه با یکدیگر در ارتباط بوده و یکی جای خود را به دیگری سپرده است.

نخستین این جریان ها، جریان اخباری گری است. دغدغه مهم مکتب اخباری متوجه آن بود که وظیفه مجتهد را انکار و نقش علما را چه از لحاظ عقیدتی چه از جهت عملی محدود کند. آیت االله وحید بهبهانی با ترویج مکتب اصولی خود، مبارزه ای سنگین علیه اخبارییون شروع کرد. در آستانه ورود به عصر قاجار، از دل جریان اخباری یا حداقل در تناسب و ارتباط با آن جریانی دیگر توسط شخصی به نام شیخ احمد احسایی به راه افتاد که بعدها نام فرقه یا مکتب شیخیه به خود گرفت پس از شیخ احمد احسائی، شاگرد جنجالی وی، سید کاظم رشتی راه و فکر وی را ادامه داد. در حقیقت او بود کهرسماً فرقه شیخیه را بنیان نهاد که یکی از مبانی آن، اعتقاد به رکن رابع بود و ایناعتقاد کم کم زمینه ساز فرقه بابیه شد که مورد تکفیر عالمان دینی قرار گرفت.

در هنگام مرگ سید کاظم رشتی، علاوه بر باب، دو تن دیگر که از قضاء هر دوی آنها علیه باب بودند مدعی جانشینی وی بودند: اول، ملا محمد ممقانی از پیروان میرزا شفیع تبریزی، که در تبریز به قتل باب فتوی داده بود و حاجی محمدکریم خان که در کرمان به کشتن دو مبلغ بابی فتوی داده بود و به تقاضای ناصرالدین شاه رساله ای دردّ دعاوی باب تألیف کرد. شروع فتنه باب در زمان محمدشاه است.

قیام بابیه و خلف آن بهایی گری سریع و با خون ریزی بسیار و نیز با واکنش صریح و عمومی عالمان دینی همراه بوده است. بابی گری در تمام مراحل رشد عقیدتی خودضرورتاً مخالف اسلام بوده و پذیرش آن مستلزم نفی و لغو خاتمیت اسلام می باشد. بابی گری راه تاریخی خود را در ازلی گری و بهایی گری ادامه داد. البته ازلی گری از لحاظ اهمیت پس از بهایی گری قرار دارد، در عین حال، هر سه این گروه ها، دشمنی با عالمان دینی را سرلوحه کارشان قرار داده بودند.

پس از ادعای بابیت توسط سید علی محمد شیرازی در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از فعال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری، بویژه در نور و مازندران پرداخت. برخی از برادرانش از جمله برادرش میرزا یحیی معروف به »صبح ازل « نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند.پس از اعدام علی محمد باب به دستور امیرکبیر، میرزا یحیی ادعای جانشینی باب را کرد. ظاهرا یحیی نامه هایی برای علی محمد باب نوشت و فعالیتهای پیروان باب را توضیح داد.

علی محمد باب در پاسخ به این نامه ها وصیت نامه ای برای یحیی فرستاد و او را وصی و جانشین خود اعلام کرد. پس از باب عموم بابیه به جانشینی میرزا یحیی معروف به صبح ازل معتقد شدند و چون در آن زمان یحیی بیش از نوزده سال نداشت، میرزا حسینعلی زمام کارها را در دست گرفت. امیرکبیر برای فرونشاندن فتنه بابیان از میرزا حسینعلی خواست تا ایران را به قصد کربلا ترک کند و او در شعبان 1267 به کربلا رفت، اما چند ماه بعد، پس از برکناری و قتل امیرکبیر در ربیع الاول 1268 و صدارت یافتن میرزا آقاخان نوری، به دعوت و توصیه شخص اخیر به تهران بازگشت.

در همین سال تیراندازی بابیان به ناصرالدین شاه پیش آمد و بار دیگر به دستگیری و اعدام بابیها انجامید، و چون شواهدی برای نقش حسینعلی در طراحی این سوءقصد وجود داشت، او را دستگیر کردند. اما حسینعلی به سفارت روس پناه برد و شخص سفیر از او حمایت کرد .سرانجام با توافق دولت ایران و سفیر روس، میرزا حسینعلی به بغداد منتقل شد و بدین ترتیب بهاءاالله با حمایت دولت روس از مرگ نجات یافت.در بغداد کنسول دولت انگلستان و نیز نماینده دولت فرانسه با بهاءاالله ملاقات و حمایت دولتهای خویش را به او ابلاغ کردند.

در این هنگام بغداد و کربلا و نجف مرکز اصلی فعالیتهای بابیان شد و روز به روز بر جمعیت ایشان افزوده می شد .در این زمان برخی از بابیان ادعای مقام »من یظهره اللهی « را ساز کردند. می دانیم که علی محمد باب به ظهور فرد دیگری پس از خود بشارت داده بود و او را »من یظهره االله « نامیده بود و از بابیان خواسته بود به او ایمان بیاورند،گفته شده که فقط در بغداد بیست و پنج نفر این مقام را ادعا کردند که بیشتر این مدعیان با طراحی حسینعلی و همکاری یحیی یا کشته شدند یا از ادعای خود دست برداشتند بدین ترتیب در اوایل سال 1280 ق. فرقه بابیه از بغداد به استانبول و بعد از چهارماه به ادرنه منتقل شدند.

در این زمان میرزا حسینعلی مقام »من یظهره اللهی « را برای خود ادعا کرد و از همین جا نزاع و جدایی و افتراق در میان بابیان آغاز شد. بابیهایی که ادعای او را نپذیرفتند و بر جانشینی میرزا یحیی - صبح ازل - باقی ماندند، »ازلی « نام گرفتند و پذیرندگان ادعای میرزا حسینعلی - بهاءاالله - »بهائی « خوانده شدند میرزا حسینعلی پس از علنی کردن نیت و ادعای خود با ارسال نوشته های خود به اطراف و اکناف رسما بابیان را به پذیرش آیین جدید فرا خواند و دیری نگذشت که بیشتر آنان به آیین جدید ایمان آوردند. میرزا حسینعلی پس از اعلام »من یظهره اللهی « خویش، به فرستادن نامه - الواح - برای سلاطین و رهبران دینی و سیاسی جهان اقدام کرد و ادعاهای گوناگون خود را مطرح ساخت.

بارزترین مقام ادعایی او ربوبیت و الوهیت بود .او خود را خدای خدایان، آفریدگار جهان، کسی که »لم یلد و لم یولد« است، خدای تنهای زندانی، معبود حقیقی، »رب ما یری و ما لایری « نامید. پیروانش نیز پس از مرگ او همین ادعاها را درباره اش ترویج کردند، و در نتیجه پیروانش نیز خدایی او را باور کردند و قبر او را قبله خویش گرفتند. گذشته از ادعای ربوبیت، او شریعت جدید آورد و کتاب »اقدس « را نگاشت که بهائیان آن را »ناسخ جمیع صحائف « و »مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی « می شمارند.

پس از مرگ میرزا حسینعلی، پسر ارشد او عباس افندی 1340 - 1260 - ق. - ملقب به عبدالبهاء جانشین وی گردید. پس از عبدالبهاء، شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی فرزند ارشد دختر عبدالبهاء، بنابه وصیت عبدالبهاء جانشین وی گردید. نقش اساسی او در تاریخ بهائیه، توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند بویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به »مشرق الاذکار« به اتمام رسید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید