بخشی از مقاله

چکیده

کتاب »تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار« تألیف عبدالله شیرازی، ملقب به وصافالحضره است؛ که به »تاریخ وصاف« شهرت یافته است. این کتاب که در پنج جلد وقایع سالهای 654 تا 727 - ه.ق - را با نثری مصنوع و متکلف مورد بررسی و تحلیل قرار داده، از جملهی مهمترین متون ادبی -تاریخی ایران است. دشواریهای نثرمصنوع و متکلف این کتاب به علت پرداختن بیش از حد نویسنده به آرایشهای کلام و زیبایی در سخن، تا حدی آن را از انتقال معنا و مقصود کلام به خواننده بازداشته و او را از درک زیباییهای کلام و تناسبات لفظی و معنایی سخن خویش محروم ساخته است. این مقاله بر آن است تا نمونههایی از زیباییهای ادبی دیباچه این کتاب ادبی- تاریخی را ارائه نماید تا خوانندگانِ این متن را با دیدی مثبت به ادامه خوانش دعوت نماید. با اندکی توجه و دقت در فهم این متن، خواننده در ورای ظاهر خشک و بیروح انواع لغات و اصطلاحات آن به زیباییهایی هرچند ناچیز اما بینظیر دست مییابد و لذتی که از این کنکاش ذهنی حاصل میکند او را به ادامه خواندن متن سوق میدهد.

کلید واژه: دیباچه تاریخ وصاف، زیبایی شناسی، آرایههای ادبی، تحلیل متن

مقدمه

شرفالدین عبدالله شیرازی معروف به وصاف الحضره کتاب تاریخی-ادبی خویش را در میانین سالهای 656 تا 728 ه.ق در مورد تاریخ ایلخانان مغول و ملوک و امرای اطراف، در پنج جلد تألیف کرد. این کتاب که در واقع ذیلی بر تاریخ جهانگشاست، به شیوهای مصنوع و متکلف نگاشته شد. این نوع نثر به دلیل دشواریهای خاص خود در فهم و درک خوانندگان کمتر مورد توجه و استقبال عوام بوده و البته خواص نیز چندان التفاتی به تحقیق و پژوهش در زمینهی این نوع نثر از خود نشان ندادهاند؛ تا جایی که »این اثر بزرگ به واسطهی تکلف خاص از سوی برخی از ادبا نیز نکوهیده شده است« - شمیسا، - 137 : 1378 و نیز برخی آن را »نمونهای از انشای معقد« - رستگار فسایی، - 158 : 1380 دانستهاند.آربری معتقد است که این اثر »در راستای سراشیبی تند و سرگیجهآور لف اظیهای ناراست نه تو و پرآب و تاب« - آربری، - 159 : 1371 قرار گرفته است. مجموع این عوامل سبب عدم اقبال عامه به این اثر و بسیاری از آثار از این دست است.

آنچه که در ابتدای خواندن این اثر توجه مخاطب را جلب میکند نثر دیباچه آن است که خواننده را در اولین نگاه، با دنیایی از واژهها و اصطلاحات عربی، آیات قرآنی، سجع و قرینهسازیهای متوالی، مترادفات، تشبیهات و مواردی از این دست مواجه میسازد و رشته کلام را از دست او خارج میکند و ذوق و تمایل چندانی به ادامهی خواندن آن را در مخاطب برنمیانگیزد و گاه او را مجبور به خواندن چندباره برای فهم موضوع میکند. گاه از رهگذر این خوانشهای متعدد خواننده با زیباییهای ادبی و هنری آن آشنا میشود و به کنکاش ذهنی میپردازد و لذتی ادبیای که از این راه حاصل میکند او را به ادمهی خوانش تشویق میکند. لذا این تحقیق در صدد آن است تا زیباییهای ادبیای را که خواننده از رهگذر خواندن چندینباره این متن و مناسباتی که میان لفظ و معنی مییابد به مخاطب عرضه کند و با دیدی جامع به خوانش یک متن بپردازد.

پیشینهی تحقیق

در زمینهی زیباییشناسی این نوع ادبی در تاریخ وصاف تحقیقات چندانی صورت نگرفته و اکثر پژوهشها، زمینه تاریخی کتاب وصاف را مورد پژوهش قرار داهاند و از پرداختن به جنبههای ادبی آن مغفول ماندهاند؛ حال آنکه از نظر نویسندهی تاریخ وصاف، تاریخ-نگاری در درجه دوم اهمیت، بعد از زیباییهای ادبی آن قرار دارد.از جمله تحقیقاتی که در زمینهی تاریخ وصاف صورت گرفته میتوان به مقالاتی چون: »تاریخ نگاری تاریخ وصاف« از دکتر محبوبه شرفی، »تحلیل روایتی از تاریخ وصاف - قتل سید عمادالدین - « از ذوالفقار رهنمای خرمی، »تاریخ وصاف و دو الگوی پیشنهادی برای چاپ آن« از حمید رضا دالوند و »مبانی علم تاریخ در تفکر وصاف« از مهدی فرهانی منفرد و محبوبه شرفی و نیز مقالاتی چون: »بررسی کتاب تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار معروف به تاریخ وصاف« از محمد سلماسیزاده و »تاریخ وصاف« از فروزان عزیززاده اشاره کرد.

اما در زمینهی جنبههای ادبی تاریخ وصاف مقالات و پژوهشها کمتر از جنبه تاریخی آن است که از جملهی آنها میتوان به این مقالات اشاره کرد: »تازگی تصویرهای تشبیهی در تاریخ وص اف« و نیز مقالهی »تصویرهای کنایی و کارکردهای آن در تاریخ وصاف« هردو از زهرا اختیاری و علیرضا محمودی و نیز مقاله »تحلیل بینامتنی مختصات ادبی نثر تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف« از سید علی قاسمزاده و سعید حاتمی. همچنین مقالهی »برخی نمودهای سبکی در نثر فنی با تأمل بر آثار برجسته« از محمد حجت که در بخشی اندک از مقاله خود به تاریخ وصاف پرداخته است، قابل ذکر است.

ضرورت پژوهش

با توجه به تحقیقاتی که صورت گرفت، در زمینهی زیباییشناسی دیباچهی تاریخ وصاف هیچ پژوهشی تاکنون انجام نشده است و مقالاتی نیز که با رویکردی ادبی به تاریخ وصاف توجه نشان دادهاند، از یک جنبه - مثلا جنبهی تشبیهی و یا کنایی - به آن پرداختهاند و نیز اینکه تقریبا تمام شاهد مثالهای خود را از قسمتهای دیگری غیر از دیباچه انتخاب نمودهاند و از سویی دیگر، چون تنها تحریری که از تاریخ وصاف توس عبدالمحمد آیتی صورت گرفت نیز اصلا هیچ توجهی به دیباچه نشان نداده و ایشان تحریر خویش را از شروع بحث تاریخی آن یعنی وفات منکوقاآن آغاز نموده، لذا ضرورت پژوهشی مستقل در مورد زیباییشناسی دیباچهی تاریخ وصاف احساس شد.

روش تحقیق

آن چه در این تحقیق مد نظر است بررسی زیباییهای لفظی دیباچهی تاریخ وصاف و کشف ارتباط و هماهنگی و تناسبات آن با معنا و مفهوم مورد نظر نویسنده است. و روش تحقیق در این مقاله به شیوهای توصیفی و تحلیلی است.

1. تاریخ وصاف و نثر مصنوع و متکلف

»نثر مصنوع فارسی به نحو اتم و اکمل آن از اواخر قرن ششم رواج گرفت و همه منشیان درباری و عدهای از نویسندگان کتب ادبی وتاریخی را مسحور زیبایی خود ساخت.« - صفا، - 43 :1363 وصاف الحضره نیز که از جمله منشیان دربار ایلخانی بود به اقتضای سبک منشیان و درباریان تاریخ وصاف را با نثری مصنوع و البته متکلف نوشت.تاریخ وصاف از جمله متونی است که با وجود آنکه از نام آن پیداست متنی تاریخی است اما در همان نگاه نخست خواننده درمی-یابد که تاریخ نویسی در این اثر در درجه دوم اهمیت قرار داردو آنچه مهم است جنبه ادبی و نثر مصنوع و متکلفانه آن است چنان که خود نویسنده هم به این امر اذعان دارد. عبدالحمید آیتی عین عبارات او را در باب قصدش از تاریخ نگاری آورده است.

»معلوم رای بلاغتآرای ارباب حقایق باشد که محر ر و منشی را غرض از تسوید این بیاض مجر د تقیید اخبار و آثار و تنسیق روایات و حکایات نیست... اما نظر برآن است که این کتاب مجموعه صنایع علوم و فهرست بدایع فضائل و دستور اسالیب بلاغت و قانون قوالیب بلاغت باشد و اخبار و احوال که موضوع که موضوع علم تاریخ است در مضامین آن بالعرض معلوم گردد.« - آیتی، :1346 یج-ید - نثر فنی و متکلف که در اثر افادهی فضلنمایی نویسندگان شکل گرفت، همواره میکوشد تا از تمام قابلیتهای زبان در حوزهی صنعتپردازی، آرایشهای لفظی و معنایی، بهکارگیری اصلاحات علومو فنون مختلف، لغات و اصطلاحات ثقیل و دور از ذهن، استشهادهای مکرر به آیات و احادیث و اشعار، آوردن حشوهای بیفایده و مواردی از این دست استفاده کند و سبک و زبان خویش را متفاوت و بلکه فاضلانهتر و ادیبانهتر جلوه دهد، اینگونه سخنپردازی هرچند از قرن ششم به بعد در ادبیات ایران نمود یافت؛ اما تا آنجا پیش رفت که گاه به توجه صرف به لفظ و غافل ماندن از معنا و مفهوم کشیده شد.

علاوه بر فضلنمایی نویسندگان به عقیدهی آربری »طبع شاهانه« نیز در این امر مؤثر بوده است. وی مینویسد: »طبع شاهانه تا حد زیادی طعم و رائحهی استعارههای دور از ذهن و قافیههای مشکل را میپسندید و با بیزاری بر خوراکهای سادهتر و بیغل و غشتر پشت میکرد... راه و رسمی که سلجوقیان متداول ساختند به خوبی مورد پسند و حمایت مغولانی واقع شد که ریشهی آنان را برکندند و از آثار جرفاذقانی گرفته تا جوینی و وصاف، همه در راستای سراشیبی تند و سرگیجهآور لفاظیهای ناراست و نه تو و پر آب و تاب قرار گرفت - .«آربری، - 160 :1371 تاریخ وصاف همواره به دلیل نثر دشوار و متکلفش مورد انتقادبوده و حتی گاه بسیاری از منتقدان زیباییهای آن را نادیده گرفتهاند.

»به حکم اسلوب بیاندازه متصنع و رموز بلاغت و عبارات پر از فصاحت که در این کتاب به کاررفته این اثر در مشرق زمین نمونهی عبارتپردازی شده چنین انشایی از نظر سبکشناسی مغربی هرگز لطفی ندارد گو اینکه آن در قریحهی انشای ایرانیان تأثیر بیکرانی داشته« - اته، . - 287 :1356 و یان ریبکا هم معتقد است که: »اثر او ممارست در سبکی بسیار اغراقآمیز است. در ارزیابی این اثر باید اظهار داشت که اشتیاق شدید او در بهکارگیری واژگان عربی و سبک متکلف و مصنوع، تأثیر زیان آوری در نثر فارسی بهجا گذاشته است.« - ریبکا، - 149-148 :1364 از نظر بهار نیز وصاف »راه افراط پیموده و غلو نموده است به حدی که راستی خواندن آن کتاب اهل فضل و ادب را که عاشق این قبیل نوشتهها

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید