بخشی از مقاله
چکیده:
معماری معاصر ایران در نظریه معماران بزرگ به دسته بندی های متفاوتی تقسیم شده که نظریات فاصله چندانی با هم ندارند، وزیباشناسی که یه امر مهم در معماری و تعریف های متفاوت از زیبا شناسی ازدیدگاه های فلاسفه و اندیشمندان و معماران که هر کدام به مقتضیات زمان و یا دانش و رویکردهای خود تعریفی ارایه کرده اند می باشد،تحولات معماری در گذر زمان و تغییر در تعریف زیباشناسی که خود امری تاثیر گذار بر کالبد و فرم و نوع بنا های معماری می باشد. در این مقاله ابتدا به تعریف زیبایی می پردازیم و در مورد،مبانی فلسفه زبیا شناسی صحبت خواهیم کردو دیدگاه بزرگان فلسفه در مورد زیبا شناسی و معماری رانیز باهم مقایسه می کنیم .
.1 مقدمه
به طورکلی وقتی صحبت اززیبایی می شود مقصود همان صورکالبدی می باشد که برای انسان لذت بخش است . زیبایی به طور کلی و در ساده ترین تعر یفش، آن چیزی است که لذت بخش باشد .حس تشخیص روابط لذت بخش بین اشیاء، همان حس زیبایی است . رید هر برت در کتاب خود به نام معنی هنر، زیبایی را چنین تعر یف می کند »زیبایی عبارت است از نوعی هماهنگی حاصل از روابط صوری در ادراکات حسی انسان - «ریدهربرت،3،. - 1371 وی ادامه می دهد که هنر رابطه لازمی با زیبایی ندارد . هنر ضرورتاً همان ز یبایی نیست. هنر کوششی است برای خلق و آفرینش صور لذت بخش حال آنکه زیبایی آن مخلوق و آفریده شده ای است که برای انسان لذت بخش است.
.2 مبانی نظری پژوهش
.2-1 زیبایی
درفرهنگ معین، زیبایی به »حالت وکیفیت« تعریف شده است: » زیبایی نظم وهماهنگی است که همراه عظمت وپاکی در شئ وجود دارد وعقل، تخیل وتمایلات عالی انسان را تحریک می کند.« در زبان عربی، جمال به زیبایی فراوان ناشی از ترکیب بجا و متناسب چند چیز در حداقل ممکن می گویند وحسن علاوه بر دلپسندی بر نیکی هم دلالت دارد در یونان باستان زیبایی »کالون« خوانده می شد و درنظر فیلسوفان آن عصر صفتی بود که در دورن انسان سرور و رضامندی ایجاد می کرد و به قول افلاطون یکی از مفاهیم سه گانه ای به شمار می رفت که احکام ارزشی به آن ها منسوب بود و عبارت بودند از: زیبایی، حق، خیر در واژه شناسی انگلیسی زیبایی یعنی1که ریشه لاتین آن2به معنای »زیبا.« مشتق از3به معنای »زن زیبا« است ودرفرهنگ لغات چنین تعریف شده است: »ویژگی چیزهای، آواها، احساس یا مفاهیم عقلانی ومانند آن که با کمال شکل به دست آمده است واز آمیزش هماهنگ عناصر گوناگون، احساس آدمی را به درجات بالایی خشنود می کند یا برمی انگیزد - .
.2-2زیبا شناسی
زیباشناسی حوزه ای از فلسفه است که به زیبایی و چیستی آن می پردازد. در این علم بنیادی ترین پرسش ها درباره زیبایی و چیستی آن طرح و بررسی می شود. پرسش هایی از این گونهاصولاً: ما به چه چیزی »زیبا« میگوییم؟ آیا زیبایی وجود واقعی دارد؟ زیبایی مطلق است یا نسبی؟ زیبایی ذاتی است یا اضافی؟ قواعد زیبایی ثابتند یا متغیر؟ - اسدی کرد 1389، - 43 در تعریف زیبایی نیزوحدت نظر وجود ندارد و همان مشکلاتی که درباره تعریف هنر گفته شده، این جا نیز مانع از دست یافتن به تعریفی منسجم از زیبایی است.
به هرحال، نظریه هایی را که در حوزه هنر از زیبایی بیان می شود، به سه دسته اصلی تقسیم می کنند. تعاریف عینی و بیرونی، تعاریف ذهنی و درونی وتعاریف تلفیقی. در تعریف های ذهنی زیبایی در عالم خارج وجود ندارد تا بتوان آن را با شرایط و موازین معینی تعریف کرد، بلکه کیفیتی است که ذهن انسان در برابر محسوسات از خود ایجاد می کند؛ اما تعریف بیرونی معتقدند که زیبایی یکی از صفات عینی موجودات است و ذهن انسان به کمک قواعد و اصول معینی آن را درک می کند؛ همان طور که معلومات دیگر را هم برحسب قوانین مربوط به آنها درک می کنند. نظریه های تلفیقی نیز معتقدند که اثر زیبایی اشیا تنها فرع خاصیت واقعی آنها نیست، بلکه فرع بر آن است که چه چیزی را به خاطر ما بیاورند و چه احساسی را در خاطر ما برانگیزانند.
.2-2-1ادراک زیبایی و دانش ذهنی
زیبایی مفهومی است که در طول دوره های گوناگون تلاش های زیادی در جهت تعریف آن صورت گرفته اما به نظر می رسد ارائه تعریفی مطلق از زیبایی ممکن نیست. در زبان سغدی واژه " کرشن " نه تنها به معنی زیبایی بوده بلکه در خود معنای فرم و شکل را نیز دارد. استیتکوس نیز که بازتاب عناصر زیبای جهان در نزد یونانیان است، به احساس خشنودی پدید آمده در اثر دیدن آثار هنری نیز اطالق میشود.
. - Ayvazian,2003 - نیاز به احساس زیبایی در زمره والاترین نیازهای بشری است. از دیدگاه استاد مطهری حس زیبایی که به دو عنوان زیبایی دوستی و زیباآفرینی از آن یاد میشود، جزء فطریات اولیه انسان و یکی از وجوه تمایز او با حیوانات است. 2004 - ؛2003،. - Tahbaz این که بشر از اولین روزهای خلقت برای زیبا سازی محیط زندگی اش در تلاش بوده ثابت می کند نیاز به زیبایی به عنوان جزیی از فرهنگ، مشخصص و قطعی است. - 2006 ،. - Grutterدر زمینه احساس و ادراک زیبایی دو نظریه عمده وجود دارد،نظریه اول درک زیبایی را تنها بر اساس ویژگیهای فرمی اثر دانسته و نظریه دوم قائل به وجود محتوا و مفهومی در پشت هر اثر هنری است که در درک زیبایی از آن اثر مؤثر واقع می شود.
.2-2-2زبای به عنوان درک فرم
ریشه این نظریه به ادبیات و فرمالیست های روسی بازمی گردد. در نیمه نخست سده بیستم، تحلیل استوار بر شکل و فرم به تدریج شکل گرفت که سردمداران آن فرمالیست های روسی بودند. - . - Ahmadi,2004 ین گروه به دنبال اثبات این نظریه بودند که هر اثر ادبی باید بدون توجه به تحلیل های تاریخی، روانشناسی و اجتماعی خود اثر بررسی گردد - جدول. - 1 در حقیقت" ها لذت حاصل از زیبایی را فراتر از خیر، شر، آرمان و یا حتی تعریف فرمالیست می شناسند".