بخشی از مقاله

چکیده

داراب نامه طرسوسی از قصههای عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است. براساس کنش اصلی که »قصد« کنش گر بر آن متمرکز شده است، داراب نامه به سه داستان مجزا قابل تقسیم است. داستان علاوه بر سه سیراصلی، از روایتهای بی شماری درون هر کلان روایت تشکیل شده است و از میان هرسه داستان، ماجرای پوراندخت فاقد روایت پایه است. نظامهای گفتمانی در داستان اسکندر دو نوع گفتمان شوشی و کنشی را همپای یکدیگر پیش می برد و گفتمان کنشی را متاثر از گفتمان شوشی و شناختی قرار می دهد.در این پژوهش قصد داریم نحو روایی، سطوح سازمان دهی روایت و تعامل بین آنها را بارویکرد روایت شناسی بررسی نماییم و با تقلیل داراب نامه به ساختارهای عمیق و سطحی، سازوکار تولید معنا در قصههای عامیانه بلند را بررسی کنیم. آیا فرایندهای روایی در نظام هم نشینیِ مشخصی سازمان دهی شدهاند؟آیا روایتهای پراکنده داستان به عنوان روایتهای ابزاری میتوانند کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوقدهند؟سیرحرکت داستان در نحو روایی با ساختارهای اولیه و اساسی معنا در تعامل و هماهنگی است؟ تلاش میکنیم با تحلیل داراب نامه به این سوالات در ضمن پژوهش پاسخ دهیم.

کلیدواژهها: داراب نامه طرسوسی، نشانه-معناشناسی روایی، پیرنگ، مربع معنایی، محورتنشی.

پیشینه تحقیق

داراب نامه طرسوسی به دلیل اهمیتی که در میان قصههای عامیانه بلند دارد، همیشه مورد توجه قصهپژوهان بوده است. دکترمحجوب در مقالاتی که راجع به»تحول نقالی و قصه خوانی«،»مطالعه درداستانهای عامیانه« و...نوشتهاند، ابعادی از داستان را بررسی کردهاند. همچنین مقاله دکتر محمدحسین کرمی به بررسی »تصویر و جایگاه زن درداراب نامه وسمک عیار«اختصاص دارد. علاوه بر اینها پژوهشهایی با رویکرد اسطوره شناسی انجام شده است؛ از جمله»ظرفیتهای رمزی داراب نامه طرسوسی«یا»سفر قهرمان در داراب نامه« و... . این اثر تاکنون از دید نشانه-معناشناسی روایی بررسی نشده است.

مقدمه

داراب نامه طرسوسی از قصههای عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است وسرگذشت داراب بن اردشیر، پوران دخت و اسکندر را دربرمیگیرد. با کودکی داراب و به آب افکندن وی شروع میشود و با بازگشت به دربار همای، رفتن به جزایر یونان ادامه مییابد. بخش آخرِ بازگشتِ داراب به ایران، شکست قیصر و رسیدن به شاهی است. داستان اسکندر بعداز مرگ داراب آغاز میشود. اسکندر برای گرفتن میراث پدر به ایران لشکرکشی میکند. با ورود اسکندر دارای دارایان کشته میشود.پوران دخت،دختر دارا، تلاش میکند علاوه بر راندن اسکندر از ایران وفتح روم، انتقام دارا را نیز بگیرد.اما داستان نبردهای وی با ازدواجش با اسکندر به پایان میرسد.پس از سازش ایران و روم، اسکندر خواهان دیدن عجایب و گسترش یکتاپرستی میشود؛سفرهای اسکندر به گردجهان با همراهی حکیمانو پوراندخت آغاز میشود و تا مرگ وی ادامه مییابد.

با وجود ارتباطی که بین کنشگران ایجاد میشود، براساس کنش اصلی که »قصد«کنشگر بر آن متمرکز شده است،داراب نامه به سه داستان مجزا قابل تقسیم است.داستان علاوه بر سه سیراصلی، از روایتهای بی شماری درون هر کلان روایت تشکیل شده است. در این پژوهش قصد داریم نحو روایی، سطوح سازمان دهی روایت و تعامل بین آنها را بارویکرد نشانهمعناشناسیِ روایی بررسی نماییم.روایت شناسی به بررسی مفاهیم و سطوح اصلی سازمان دهی روایت میپردازد و تلاش میکند تا از روایتها و به طور کلی از گفتهها تحلیلی زبان شناختی به عمل آورد تا بتواند به دستورزبان جهانی روایتها برسد وسپس الگوی آن را معرفی کند. ویژگی این رویکردتلاش برای رسیدن به شکلها واصول پیکربندی مشترک و ثابت جهانی است. - عباسی، - 15 :1393زیرا ساختارهای روایت ویژگیهایی دارند که به طرزچشمگیری تکرار میشوندو همین تکرارها قوانین ومشخصههای تمایزپذیررا ایجادمیکنند؛ قوانینی که دستورزبان روایت گفته میشوند.

تمام روایتها بر یک ابرساختار1 پایه ریزی شده اند که آن را طرح کلی2 روایت یا طرح پنج تایی میگویند. تغییر و تحول روایت از سه عنصرتشکیل شده است:عنصری که روندتغییر و تحول راسبب میشود - نیروی تخریب کننده - ،عنصری که سبب پویایی روایت میشود و تحول را ممکن میکند یا سبب عدم تحقق آن میشود، عنصری که تغییر و تحول را خاتمه میدهد - نیروی سامان دهنده - . با تاکید بر »گذر« یا »مسیر« یا »حرکت« و تکیه کمتر بر حالت ابتدایی و انتهایی،روایت یعنی روند انتقال3 یا تبدیلی که بین دو پاره یا وضعیت متوالی و متفاوت واقع شده است. - عباسی، - 91 :1392 لذا نشانه-معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران براساس منطق یا برنامهای تعیین شده دست به کنش میزنند تا تغییر و تحول معنا را ایجاد کنند. کنش»به عملی گفته میشود که میتواندضمن تحقق برنامهای موجب تغییروضعیتی به وضعیت دیگرگردد. - «شعیری، - 11 :1388

براساس اصل تقابل که تولیدکننده معنا است، میتوان بین دو پاره ابتدایی وانتهایی روایت تفاوت قائل شد.این تغییرازطریق کنشهای برنامهریزی شده رخ میدهد.کنش روایی با استفاده ازفرایندروایی یا نظام همنشینی سوژه را از نداشتن به داشتن سوق میدهد.»دراکثر داستانها روندحاکم بر حرکت متن به گونهای است که همه چیز از یک نقصان آغاز میشود؛نقصان منجر به عقد قراردادمیشود. قرارداد میتواند بین کنشگر با یک عامل دیگر داستان باشد یا قراردادی باشد که کنشگر با خودش میبندد. بعد از قرارداد کنشگر باید شرایط لازم را کسب کند و اصطلاحاً درمرحله توانش قرارمیگیرد.بعد از به دست آوردن توانشهای لازم کنشگر وارد مرحله کنش میشود. - «عباسی، - 150 : 1390»قصد«سوژه برنامه روایی را هماهنگ و منسجم میکند تا کنش اصلی تحقق یابد.»باتجزیه وتحلیل هرکنش میتوان خط سیرروایی آن را وغایتمندبودنش را به راحتی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید