بخشی از مقاله

قصه خواني و قصه گويي


زمينه هاي زبان آموزي و آموختن كلمات تازه به كودكان ، نقش قاطعي دارد .
هدف هاي برنامه ادبيات كودكان در آموزش و پرورش دوره ابتدايي عبارت اند از :
1- كمك به پرورش قدرت بيان و عواطف و افكار كودكان
2- تقويت و پرورش نيروي تخيل در كودكان


3- تحريكك قوه ابتكار و ابداع در كودكان
4- ايجاد عشق و علاقه به ادبيات در كودكان
در تعريف ابيات كودكان مي توان گفت : مجموعه نوشته ها ، سروده ها و گفتارهايي است كه از طرف بزرگ سالان جامعه براي خردسالان فراهم مي آيد يا خردسالان خود خالق آن اند .
5- رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادي و عدالت اجتماعي
6- برآورده كردن نيازهاي عاطفي كودك و آماده ساختن او براي دريافت پيام هاي اخلاقي و انساني و شهروندي خوب بودن


تاثير قصه در كودكان
داستان و قصه نقش بسيار مهمي در تكوين شخصيت كودك دارد . از طريق قصه ها و داستان هاي خوب كودك به بسياري از ارزش هاي اخلاقي پي مي برد . پايداري ، شجاعت ، نوع دوستي ، اميدواري ، آزادگي ، جوانمردي ، طرفداري از حق و حقيقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزشهايي اند كه هسته مركزي بسياري از قصه ها و داستان ها را تشكيل مي دهند .
پرورش حس زيبايي شناسي در كودك ، متوجه ساختن كودك به دنيايي كه اطرافش را فرا گرفته پرورش عادات مفيد در كودك ، تشويق حس استقلال طلبي و خلاقيت كودك هدف هاي اصلي طرح قصه هاي خوب براي كودكان است .

انتخاب قصه هاي مناسب
مسئله انتخاب كردن قصه ، با توجه به انبوه موادي كه در اختيار قصه گوست، به ويژه براي قصه گوهاي تازه كار و مبتدي مشكلي اساسي است . حتي بهترين و برجسته ترين قصه گوهاي حرفه اي هم قادر به گفتن هر داستاني نيستند . قصه گو ، قهرمانان خود رااز قصه هايي مي سازد كه با شخصيت خاص و سبك او متناسب باشند . قصه گوي تازه كار ابتدا بايد سعي كند كه ويژگي هاي شخصيت و سبك گويش خود را ارزيابي كند . سپس از خودش بپرسد ، چه نوع داستان هايي رامي توانم موثر و خوب بيان كنم ؟ چگونه مي توانم شخصيت خود را با قصه هماهنگ كنم تا هر دو بتوانيم با شنونده ارتباط برقرار كنيم ؟


پس از آن كه قصه گو كار انتخاب كردن را تمام كرد وارد مرحله آماده كردن داستان براي گفتن مي شود . آماده كردن داستان براي گفتن از مهم ترين گام هايي است كه در جهت به كار گرفتن فن قصه گويي بر داشته مي شود . قصه گو بايد به خاطر داشته باشد كه كار او از بر كردن يا از رو خواندن نيست بلكه كار او قصه گفتن است كه مانند تجربه اي يگانه باقي مي ماند .


از بر كردن قصه اغلب نخستين مانعي است كه راه سير طبيعي و خود انگيخته يك قصه گويي موفق را سد مي كند . قاعده درست اين است كه هرگز نبايد داستاني را براي گفتن به خاطر سپرد بلكه با توجه به ساختمان قصه به خاطر سپردن طرح آن كافي است . انتخاب و آماده كردن داستان نخستين گام ها در راه پيشبرد هنر قصه گويي است و هنر قصه گويي بر آنها استوار مي شود . قصه گوهاي مبتدي و تازه كار به زودي متوجه مي شوند زماني را كه براي رسيدن به اين مرحله از رشد سپري كرده اند سرمايه گذاري مفيدي بوده است . آماده كردن ذهن و بيان در ارائه موفقيت آميز يك قصه مهم ترين متغير به شمار مي آيد بدون اين انتخاب و آماده كردن بسيار دقيق قصه گو نبايد انتظاربه دست آوردن يك تجربه موفق را داشته باشد .

قصه وقصه گويي و فوايد آن
شايد نخستين قصه ، قصه آدم و حوا باشد كه با فريب شيطان از بهشت خدا رانده شدند . شايدحضرت آدم به عنوان اولين قصه گو بارها قصه رانده شدن خويش را از بهشت براي فرزندانش بازگو كرده است تا عبرت بگيرند و فريب نخورند هر چه باشد قصه اززماني شروع شد كه انسان به وجود آمد و تا زماني كه انسان هست قصه هم وجود دارد .


علاقه به قصه را مسلماً خداوند مهربان در نهاد انسان گذاشته است . زيرا خداوندي كه از زير و بن آفريده خود دقيقاً آگاه است در تمام كتاب هاي آسماني به زبان قصه با انسان سخن گفته است . در هر قصه اي ماجرايي پي گيري مي شود ماجرايي كه نقاط مجهولي دارد و مي تواند حس كنجكاوي بچه ها را بر انگيزد و قدرت تخيل آنها را پرورش دهد . پيوستگي منطقي صحنه هاي قصه عامل مهمي براي سر گرم كردن كودكان و نوجوانان و دادن نظم منطقي به فكر و خيال آنهاست .
يكي ديگراز كاربرد موارد قصه تاثيرات اجتماعي آن است . زيرا هر قصه و داستاني چه خوب و بد در روحيه و ذهن كودك تاثير مي گذارد و راه تازه اي را به او نشان مي دهد .


لذت بردن بچه ها از شنيدن يك قصه مقصود اصلي و ابتدايي ترين توجيه براي يك قصه گو مي تواند باشد .
در يك ضرب المثل آمده است :« قصه نمي تواند جانشين زندگي شود ».
اين حقيقتي است غير قابل انكار . انسان براي اين كه كامل شود بايدزندگي كند بجنگد ، شادي و غم و محبت و همدردي را احساس كند بله راست است كه قصه نمي تواند جانشين زندگي شود ولي قصه مي تواند زندگي را پربارتر و شيرين تر كند .


بنابراين با قصه و قصه گويي براي كودكان مي توانيم لحظه هاي خوب ايجاد نماييم . كودك قصه را دوست دارد و زماني كه قصه خوانده مي شود خود را به جاي قهرمان آن قصه مي گذارد . پس يكي از تاثيرات قصه بايد اين باشد كه قهرمان قصه خواه انسان باشد خواه پري يا حيوان شايستگي آن را داشته باشد كه به تنهايي از موانعي كه بر سر راه او قرار گرفته است بگذرد و بر آن پيروز شود و اين پيروزي از قهرمان قصه كسي بسازد كه شايسته تحسين باشد .


قصه هايي كه از گذشت و فداكاري دوستي در برابر دوستان ديگر ، يا قهرماني در برابر اجتماع سخن ، مي گويد در كودك ايمني عاطفي به وجود مي آورند كودك با خواندن اين قصه ها ارتباط دو انسان را با يكديگر و مهر ورزيدن و مورد محبت قرار گرفتن را باور مي كند و اين اميد در او به وجود مي آيد كه روزي دوست يا دوستاني پيدا خواهد كرد و از آن ها محبت خواهد ديد . قصه مي تواند سر گذشت عده اي باشد كه در يك گروه كار مي كنند وكار هر يك سبب پيش رفت كار همه گروه مي شود. خواندن چنين قصه اي به كودك همكاري را مي آموزد .


قصه مي تواند سر گذشت انساني باشد كه از جمع خسته شده است و از آن دوري مي كند ولي همين دوري نياز او را براي برگشتن و پيوستن به جمع ، براي خود او روشن مي كند و فرد فراري به جمع باز مي گردد تا عضوي مهربان تر و قدر شناس تر از پيش براي آن گروه باشد .


در قصه هايي كه براي كودكان كوچك تر از هشت سال نوشته مي شود خانه مركز اجتماع است ولي كم كم با بزرگ شدن كودك محله ، شهر ، مدرسه و كشور جانشين خانه مي شود . قصه كامل قصه اي است كه از راه پيوند با خانه ، شهر ، كشور و جهان كودك را به همه آدميان سراسر دنيا پيوند دهد از اين راه نه تنها مي توان آرزوي داشتن خانه ، شهر و كشوري امن بلكه آرزوي زيستن در دنياي ايمن را در دل او پروراند .

قصه ابزار مهم تربيتي
قصه وسيله اي است كه كودكان را به دور قصه گو جمع مي كند و به اين ترتيب روابط ميان آنها تقويت شده اطلاعاتشان افزايش مي يابد . علاوه بر شادي لذتي كه از شنيدن قصه هاي گوناگون به آنها دست مي دهد موجب رشد و تكامل عقل و ذهن آنان مي گردد به طور كلي قصه و داستان به شرطي كه درست و دقيق انتخاب گردد بيش از ساير وسايل تربيتي در رفتار كودك تاثيرمي گذارد .


ارزش هاي تربيتي داستان گويي را مي توان چنين خلاصه كرد :
1- سرگرمي
2- افزايش تجارب كودك
3- توسعه تفكر ، تخيل و تمركز
4- آشنايي با مشكلات و راه هاي حل آنها
5- افزايش معلومات و توسعه اطلاعات عمومي


6- پرورش عزت نفس ، جرئت ورزي و شهامت
7- پرورش قدرت بيان و تكلم
8- پرورش ذوق هنري

ويژگي هاي يك قصه خوب
1- در هر قصه ماجرايي پي گيري مي شود كه نقاط مجهولي دارد و مي تواند حس كنجكاوي بچه ها را بر انگيزد .
2- پشت سر هم بودن و پيوستگي منطقي صحن هاي قصه ، كودك را سرگرم مي كند و به ذهن او نظم منطقي مي دهد .
3- كودك به كمك قوه ي تخيل خود را جايگزين يكي از شخصيت هاي قصه مي كند و به اين ترتيب شادماني و لذت نصيب خود مي سازد .
4- با خواندن قصه و بازگويي آن ها نيروي تكلم و بيان كودك رشد مي يابد و گنجينه لغات و اطلاعات وي غني مي شود .
5- كودك از طريق قصه هاي مناسب با مشكلات و مسائل زندگي آشنا مي شود و مهارت هاي اجتماعي بيشتري به دست مي آورد .


6- قصه گويي ،فاصله ميان قدرت «خواندن» و قدرت «درك كردن » در كودك پر مي كند . عبارت ديگر آن دسته از كودكان كه در دوره ي پيش از دبستان به قصه ها گوش داده اند و با صداها و واژه ها و معناي آنها به صورت شنيداري آشنا شده اند در سنين مدرسه و با برخورد با شكل نوشتاري كلمات معني آنها را سريع تر درك مي كنند .

نقش كودكان دبستاني در فرايند قصه گويي
در برنامه قصه گويي ، مخاطب ها امكان دخالت و اعتراض دارند . قصه گو را به خودشان نزديك مي بينند و به خود اجازه مي دهند كه وسط صحبت او بدوند و با گفتن خاطره يا سوال نظر خود را مطرح كنند يا چيزي را كه متوجه نشده اند دوباره بپرسند تا بهتر بفهمند . نا گفته پيداست كه اين امكان ، در پرورش استعدادها و قدرت خلاقيت بچه ها تاثير زيادي دارد . به طور معمول بچه ها دوست دارند كه قصه هاي شنيده شده را دوباره بشنوند . بازگويي قصه هاي شنيده شده فايده هاي بسياري دارد زيرا علاوه بر پرورش قدرت حافظه ، قدرت بيان ، بچه ها را نيز تقويت مي كند . بازگو كردن قصه هاي شنيده شده مهم ترين تمرين در پرورش قدرت بيان و تكلم بچه ها است .


كودكان طبيعتاً از شنيدن قصه لذت مي برند زيرا جريان يك زندگي نا شناخته و ماجرايي عجيب را در آن تعقيب و كشف مي كنند .


دنياي كودك، دنياي قصه
كودكان در دنياي قصه بازي مي كنند ، با قصه ها مي خوابند ، بيدار مي شوند و زندگي مي كنند . شلوغ ترين بچه ها با آرامش به قصه ها گوش مي دهند از قصه ها مي آموزند و عبرت مي گيرند و حتي در عالم خواب نيز قصه ها را دنبال مي كنند .


اگرقصه گو با دنياي بچه ها آشنا باشد و منطق آنها را بپذيرد مي تواند با بهره گيري از فنون قصه گويي ، بذر تمام ارزش هاي بزرگ و كوچك اخلاقي و انساني را در كودكان به كار برد . چقدر خوب بود اگر در خانه و مدرسه براي پرورش نيكوتر ، حتي آموزش بهتر درسها به فن قصه گويي توجه بيشتري مي شد و آموزش قصه گويي به مدرسان و معلمان جزء برنامه هاي اصلي تربيت معلمان قرار مي گرفت .

قصه گوي خوب كيست؟
بي شك يكي از چيزهايي كه در مطلوب بودن قصه ما را ياري مي دهد يك قصه گوي خوب و ماهر است . قصه گوي خوب ، به كلمات تسلط كامل دارد و از ارزش آنها با خبر است نمي تواند روي شنونده اثربگذارد . قصه گوي خوب به استفاده درست از صفت هاو قيدها توجه دارد و از نيروي ايهام ، به هنگام گزينش كلمه هاي خود ، آگاه است . او مي داند كه به هنگام گفتن داستان مي تواند با كلمه ها حس لمس كردن ، چشيدن و بوييدن را منتقل كند .


همچنين مي داند كه مي تواند با كلمه ها رنگ ، جنس و حتي دما را چنان توصيف كند كه شنوندگانش را به دنبال قصه خود بكشاند . قصه گو تصويرگري است كه به جاي رنگ از كلمه ها استفاده مي كند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید