بخشی از مقاله

چکیده

مقاله ی حاضر، سعی دارد، با استفاده از روش توصیفی- اکتشافی و تکنیک های کتابخانه ای و اسنادی در جامعه ای چند فرهنگی مانند ایران، سازها و موسیقی محلی اقوام را با توجه با کارکردهای طرب انگیز آن ها در زندگی هر اجتماع، به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری این سرزمین ، مورد بررسی قرار دهد . نظر به این که موسیقی محلی هر قوم و ملتی، برآمده از مفاهیم اساسی زندگی بوده و در نتیجه سازگار و همگام با ساختار معیشتی، فکری و اخلاقی آن ها است ، این قابلیت را دارا می باشد که برای بیان عاطفی و ارتباط غیر کلامی بادیگران به نمایش در آید.

بنابراین؛ تحقیق پیش رو در این راستا صورت پذیرفته است که ضمن دسته بندی سازها در میان اقوام ایرانی و توضیح مختصر پیرامون کاربردهای شادی بخش برخی از آن ها که هنوز در میان اجتماعات موجود در نواحی مختلف ایران برای مناسبت های فرح بخش و نشاط انگیز متداول هستندو در برخی مراسم چون »زار« نقشی درمانی دارند،حراست از ادوات موسیقی محلی ایران و احیا و به نمایش گذاشتن این هنر ارزنده و میراث معنوی را به عنوان یک جاذبه ی گردشگری داخلی و خارجی مورد توجه قرار دهد. مقاله ی حاضر برگرفته از پایان نامه ای تحت عنوان »عوامل فرهنگی موثر بر حفظ و احیای رقص های محلی ایران« می باشد که مورخ1392/6/26 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران ،دانشکده ی مدیریت و اقتصاد،توس » ارغوان اسعدی« و به راهنمایی »دکتر سعید زاویه« و با مشاوره ی »دکتر عباس اردکانیان« دفاع شده است.

- مقدمه :

در جامعه ی ابتدایی، انسان ها با آواز خواندن، فریاد زدن یا دست زدن موسیقی مورد نیاز خود را تولید می کرد . - قبادی، - 1380 ضرب و وزن را نخست با چپه زدن - کف زدن - نواختن دست ها به تن و ران ها و کوبیدن دو چوب به یکدیگر و سرانجام با زدن کنده های توخالی و طبل و دهل، نگاه داشته، توالی و توازن دست افشانی ها و پایکوبی ها را بر آن اساس حفظ می کردند . - یحیی ذکا، - 2:188:1357 شکار کنندگان ، در آن هنگام که شکاری کلان و فربه به چنگ می آوردند و یا کشاورزان، وقتی از کشتزار خود، فرآورده های فراوانی بر می داشتند، آن چنان، شادی و خوشی به تک تک افراد قبیله ها و خاندان ها روی می آورد که همگی، خواه ناخواه، به جست و خیز برخاسته دست به دست یکدیگر داده ، بهگِرد آنچه به دست آورده بودند، به پایکوبی و دست افشانی می پرداختند و در همین جست و خیزها و پایکوبی های همگانی بود که یک نواختی جنبش ها و جَستن آنان »ضرب« و »وزن - «ریتم - پدیدار گردیده، دوباره برای یکی ساختن جنبش ها و پایکوبی ها بکار گرفته شد .

اگر به مطالعه ی گویش های اقوام ایرانی در حال حاضر بپردازیم و به پژوهش رابطه ی زبان شناسانه ی آنان با موسیقی همان اقوام بپردازیم بی شک به جایگاه نقش پراهمیت زبان - گویش - در سامان بندی موسیقی این اقوام پی خواهیم برد .  موسیقی اقوام ایرانی را باید در برش جغرافیای گویشی آنان مطالعه کنیم . - زاویه - برای مثال در آیین پُرخوانی«»،که آیینی مربوط به شرق فلات ایران است، ایجاد وزن و هماهنگی در ریتم اجرا شده از طریق اصوات ته حلقی و غیر مفهومی ، هماهنگی و جهش مستمر مجریان و حرکات موزون دست ها و پاها را به عهده ×دارد . - نصر اشرفی، - 32:1379 تنوع و گوناگونی سازها و موسیقی محلی مناطق ایران، به اندازه ای خرده فرهنگ های موجود در این سرزمین،بیشمار است . با این همه، تلاش بر این است تا به اختصار، شاخص ترین ایشان معرفی گردند .

-2× موسیقی در استان گیلان

سازهای منطقه ی گیلان - گیل و دیلم و تالش - عبارتند از الله - نی چوپانی - که در برخی از نواحی شرقی گیلان به دَ»م کش« نیز معروف است،سرنا،نیلبک - لبک - کرنا،کمانچه،تمبوره،تشت،نقاره،دهل،دایره و کرب از دیگر ادوات رایج در این منطقه می باشند. موسیقی گیلان در دو کانون اصلی یعنی منطقه ی دیلمان در شرق و منطقه ی تالش در غرب متمرکز است . موسیقی این دو منطقه که تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند، در نواحی مرکزی گیلان به تدریج در هم آمیخته می شوند . موسیقی سازی گیلان را می توان به دو گروه اصلی تقسیم کرد . گروه اول آنهایی که بیشتر توسط چوپانان و با نی نواخته می شوند و گروه دوم، قطعه هایی هستند که با ساز - سرنا - به همراهی نقاره و دایره در عروسی ها و جشن ها اجرا می شوند .

همچنین ترانه های بسیاری نیز در گیلان رواج دارد که دارای مضامین عاشقانه، حماسی،تاریخی یا منعکس کننده ی کار در مزرعه ها و شالیزارها هستند . برخی از این ترانه ها را فقط زن ها اجرا می کنند که به صورت گروهی و بدون همراهی ساز در شالیزار و مزرعه می خوانند و به آن یاور می گویند. از کمانچه فقط در مراسم عروسی و شادی در گیلان استفاده می کردند.این ساز به خاطر کیفیت صوتی خود یک ساز اندرونی بود و معمولا در فضای بسته نواخته می شد . نوازندگان کمانچه که اغلب سرنا نیز می نواختند ، معمولا در گروه های سه چهار نفری در تمام مراحل عروسی شرکت داشتند . عروسی های گیلان و دیلمان در گذشته دو تا سه روز به درازا می کشید. خانواده ی عروس و داماد ،حتی هنگام دوختن لباس های عروس و داماد، نوازنده می آوردند . ساز همراهی کننده ی کمانچه در قدیم،دایره و گاه دایره زنگی و در دهه های اخیر،تمبک بوده است .

کمانچه-گیلان

-3 موسیقی استان مازندران

همجواری منطقه ی کتول که شرقی ترین منطقه ی تبری زبان است و در گذشته در محدوده ی استان مازندران و امروزه در محدوده ی استان گلستان قرار دارد ، با نواحی ترکمن نشین و نیز حضور مهاجران سیستانی در این ناحیهمجموعاً باعث شده است که هر کدام از قوم های ذکر شده به سهم خود نقشی در انتقال موسیقی ناحیه ی خود به ناحیه ی کتول ایفا کنند . در این میان،بخشی از قطعه های سازی - آن هایی با سرنا اجرا می شوند - که در عروسی ها اجرا می شوند، به شدت متاثر از موسیقی طایفه های مهاجر سیستانی اند که در این زمینه می توان به آهنگ رقص بلوچی - کهظاهراً همان رقص سیستانی است - که با سرنا و دهل اجرا می شود، اشاره کرد. دوتار منطقه ی کتول اگر چه در مجالس عروسی و شادمانی و شب نشینی ها نواخته می شود، اما اهمیتی را که بخش های ترکمن و شمال خراسان در این مجالس داشتند،دِتارچی های کتول نداشتند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید